احساسات جز لاینفک انسان است و طبیعی است که نسبت به موضوعی یک واکنش احساسی نشان دهد، بازار بورس نیز از این قضیه مستثنا نیست و طبیعتاً هر فردی در این بازار دچار تصمیمات احساسی میشود.
روانشناسی معامله گری چیست و چرا اهمیت دارد؟
ممکن است بسیاری از ما تصور کنیم که معامله گری در بازار بورس امری ساده و آسان است. اما باید بیان نماییم که چنین نیست. حتی می توانیم بگوییم روانشناسی معامله گری چنان از پیچیدگی و دشواری برخوردار است که حتی برخی از افراد که وارد بازار بورس می شوند، پس از یادگیری تحلیل بنیادی و تکنیکال نیز موفق نمی شوند سود مناسبی از این بازار به دست آورند.
برای این که بتوانید در بازار بورس سود بالایی به دست آورید، لازم است از نظم، برنامه، شخصیت و کوشش زیاد برخوردار باشید. برای این که کمتر در این بازار دچار آسیب شوید نیز، لازم است روانشناسی شخصیتی خود را بشناسید و از آن در بازار بورس استفاده کنید. کنترل احساسات در بورس مسئله ای است که می تواند تریدر را به سود و موفقیت زیادی برساند.
یکی از موارد پیچیدگی سرمایه گذاری در بازار بورس این است که بیشتر انسان ها در معامله بر اساس احساسات طی انجام معاملات با احساسات و عواطف خود مواجه شده و همین مسئله آنها را از انجام فعالیت پرسود باز می دارد. در صورتی که این افراد روانشناسی معامله گری را بدانند، می توانند به ترس، هیجان، طمع و استرس خود مسلط شوند. تا در زمان اقدام به سرمایه گذاری و انجام معامله، از مدیریت صحیح استفاده کنند.
روانشناسی معامله گری، کلید گمشده معامله گران بورس
روانشناسی معامله گری را باید کلید گمشده ای در نظز بگیریم که معامله گران به آن نیاز دارند. مخصوصا در بازار بورس و اوراق بهادار داشتن این کلید می تواند موفقیت های بسیاری را برای تریدر به همراه داشته باشد. هر روز بر تعداد افرادی که وارد بازار سرمایه گذاری در بورس می شوند افزوده می شود، که هر کدام چنین تصور می کنند که می توانند از این بازار سود بالایی به دست آورند.
مسلما این تفکر زمانی می تواند موفقیت را برای معامله گر به همراه داشته باشد، که ضرر در معاملات را نیز در نظر بگیرید. یعنی بر اساس عواطف و احساسات اقدام به انجام معامله نکند. برخی مواقع عقاید بر نحوه انجام معاملات تاثیر گذار هستند. پس باید این عقاید را شناخته و تحت روانشناسی معامله گری آنها را مورد مطالعه قرار داد.
اهمیت درک روانشناسی معامله گری
برای این که به موفقیت بالایی در بازار های مالی دست یابید، لازم است ابتدا در مورد روانشناسی معامله گری به درک درستی دست یابید. که این مسئله نیز زمانی رخ می دهد که به صورت مستقیم سرمایه گذاری در بازارهای مختلف را تجربه کرده باشید. معامله گران زیادی به طرز فکر فراچارت و اهمیت استفاده از آن پی برده اند، که این مسئله به شدت در معاملات کوتاه مدت این دسته از افراد قابل مشاهده است.
شما اگر به دنبال کسب موفقیت در بازار بورس هستید، باید این نکته را همیشه به خاطر داشته باشید که روانشناسی معاملات می تواند در زمان های بحرانی تمرکز شما را افزایش دهد.
روانشناسی معامله گری در کسب سود و یا کم دیدن زیان تاثیر بسیاری دارد. زیرا به تریدر کمک می کند تا در زمان های حساس با دقت و تمرکز بیشتری اقدام به انجام معامله نماید. یکی از مهمترین وظایفی که می توانیم برای روانشناسی معامله بیان کنیم، تشخیص حضور طمع و ترس در حین سرمایه گذاری است.
اگر درک درستی از روانشناسی معامله گری داشته باشید، در صورتی که در سرمایه گذاری با ضرر مواجه شدید، به راحتی این باور را در خود تقویت خواهید نمود که این مسئله بخشی از کسب و کار معامله گری بوده و نباید در این خصوص استرسی به خود وارد کنید.
این که یاد بگیرید چگونه احساسات خود را کنترل کنید، قادر خواهید بود به میزان قابل توجهی از ضرر دیدن در سرمایه گذاری خود بکاهید. برای این که موفقیت و کسب سود در بازار بورس را تجربه کنید، ابتدا لازم است یاد بگیرید احساسات خود را ساماندهی نمایید. اما بدون تردید برای این که بخواهید به یک تریدر آرام تبدیل شوید، ممکن است زمان زیادی را از شما بگیرد.
نباید اجازه دهید سود یا زیان دهی در معامله روان شما را تحت تاثیر قرار دهد. روانشناسی معامله گری در اصل به شما این امکان را می دهد تا با تمرکز بیشتری بر روی اعصاب و روان خود اقدام به انجام معامله نمایید.
آیا طمع داشتن در انجام معامله خوب است؟
افراد زیادی هستند که در این دنیا معتقدند طمع در هر چیزی خوب است. اما باید بگوییم در بازار های سرمایه گذاری، طمع نوعی تیغ دو لبه به شمار می رود. ممکن است در یک حالت ما را به سود زیادی برساند، یا در حالت دیگر تمامی سرمایه ما را از بین ببرد. طمع زمانی خوب است که مدیریت ریسک در معاملات را بدانیم و به روانشناسی معامله گری تسلط داشته باشیم.
پس برای این که بتوان موفقیت بالایی را به دست آورد، لازم است در کنار طمع، ریسک را نیز در نظر قرار دهید. البته میزان طمع نیز می تواند در کسب سود موفقیت آمیز باشد.
زیرا برخی از افراد به دلیل داشتن طمع زیاد حتی ممکن است سرمایه خود را به طور کامل در بازار مالی از دست دهند. در این صورت اگر بتوانید از یک پلن معاملاتی مشخص استفاده کنید، می توانید طمع خود را به سود تبدیل کنید. اگر فقط به فکر سود کردن باشید و تمامی استراتژی معاملاتی خود را برای به دست آوردن سود مورد استفاده قرار دهید، بدون شک زیان را برای شما به همراه خواهد داشت.
این نوع طمع ها در بازار فراتر از کسب سود متعارف شما پیش رفته و از این رو شما را وادار می کند روانشناسی معامله گری را نادیده گرفته و استراتژی ها و قوانین مناسب را زیر پا بگذارید.
زیرا در این چنین حالت هایی شما درگیر احساسات شده اید و قادر نیستید به صورت معقول تصمیمی بگیرید. اگر این وضعیت در شرایط بحرانی برای شما پیش آید، می تواند بدترین حالت را برای شما به ارمغان آورد.
حتی ممکن است به جای کسب سود، ضرر را در معاملات تجربه کنید. پس در کل هر فردی برای این که موفقیت در بازار بورس و سرمایه گذاری را تجربه کند، نیاز به ذهنی با مهارت بالا و متمرکز خواهد داشت. یک ذهن فعال و با مهارت می تواند میزان ضرر در معامله را به حداقل برساند.
روانشناسی معامله گری، از تعریف تا یادگیری
یکی از موضوعاتی که در معاملهگری اغلب نادیده گرفته میشود، اهمیت درک و شناخت روانشناسی معاملهگری است. حتما شما هم شنیدهاید که بسیاری از معاملهگران خبره توصیه میکنند: «حین انجام معاملات، احساسی تصمیمگیری نکنید.» اگرچه منطقا با این توصیه موافقیم، اما حقیقتا احساسات آدمی بسیار قدرتمند و پیچیده هستند، در نتیجه تسلط بر آنها نیازمند توجه، شناخت، پذیرش، صرف وقت، تمرین و پشتکار زیاد است.
فاکتورهایی چون داشتن تجربه، دانش، تسلط به تحلیل تکنیکال و فاندامنتال در موفقیت هر معاملهگر بسیار تاثیرگذار است؛ اما این درک، آگاهی و تسلط بر روانشناسی معاملهگری است که با ایجاد بینشی در ذهن معامله گر به شناسایی حرکات بازار می انجامد لذا روانشناسی معامله گری در موفقیت یا شکست معامله گر نقشی تعیینکننده دارد.
معنی روانشناسی معامله گری دقیقا چیست؟
روانشناسی معاملهگری (trading-psychology) به وضعیت ذهنی و احساسی معاملهگر اشاره دارد که در موفقیت و یا شکست وی تعیین کننده است. به بیان دیگر در فرآیند تصمیمگیری یک معاملهگر، تمامی مؤلفههای احساسی که نقشی تعیینکننده در موفقیت یا شکست معاملهگر دارند، در حوزه روانشناسی معاملهگری بررسی میشوند.
یادگیری روانشناسی معامله گری
بهخوبی میدانیم که بازارهای مالی به احساسات معاملهگر هیچ اهمیتی نمیدهند؛ اما حذف یا نادیده گرفتن احساساتی که یک معاملهگر تجربه میکند، نیز غیرممکن است. ازاینرو معاملهگر میتواند با شناخت تمامی احساسات منفی و مثبت خود، درک معانی آنها و ثبت در ژورنال، تسلط بر احساساتش را یاد بگیرد، مادامی که بازار دچار نوسانات شدید میشود، احساساتش را مدیریت کرده و منطقی تصمیمگیری کند.
در این صورت معاملهگری که با ویژگیهای روانشناختی خود آشناست؛ با درک و شناخت نحوه صحیح پاسخدهی ذهنش به محرکها، احساساتی که به او دست میدهد و واکنشهایی که در عمل از وی بروز پیدا میکند، میتواند ساختار یک وضعیت ذهنی کنترلشده را برای خود بسازد. این وضعیت ذهنی کنترلشده یکی از مهمترین مهارتهای لازم برای بدل شدن به یک معاملهگر موفق است.
حوزههای مختلف روانشناسی معامله گری برای شناخت احساسات و عواطف
معاملهگر برای مطالعه وضعیت روانشناختی خود در راستای ایجاد شناخت و همچنین بهبود یا تغییر نقاط قوت و ضعف احساسی خویش، باید فرآیندهای ذهنی و واکنشهای احساسی خود را در چندین حوزه بررسی کند. این حوزههای روانشناختی عبارتند از:
1. ویژگیهای احساسی
ذات احساسات، در تمام انسانها یکسان است و الگوهای رفتاری بشری تا حد زیادی از یک جنس هستند. ماهیت این احساسات، حال چه خوب باشند چه بد، نجوایی درونی هستند که وضعیت روحی شما را بیان معامله بر اساس احساسات میکنند. با این حال شدت بروز این احساسات و غلبه آنها بر منطق، در هر شخص متفاوت و منحصربه فرد است. در این حوزه از روانشناسی معاملهگری، آنچه حائز اهمیت است سطح تأثیرپذیری و میزان کنترل شخص بر آن احساسات است.
تمرین: هر معاملهگری میتواند از طریق نوشتن ژورنال و ثبت اتفاقات و احساساتی که در پی آن اتفاق جاری شده و البته عکسالعملهای خود بدان احساسات و نتایج آنها، اقدام به شناخت نقاط ضعف و قوت احساسی خود نموده و برای بهبود و کنترل آنها برنامهریزی نماید. از منظر فنی، برای گرفتن کنترل تصمیمات از احساسات لحظهای، طراحی و استفاده از یک چکلیست در مراحل ورود، نگهداری و خروج از معاملات میتواند بسیار موثر باشد.
پس معاملهگر باید از انکار احساساتش دست کشیده و به سرچشمه و پیام آن احساسات گوش فرا دهد، درحالی که هرگز عنان تصمیمات خود را بهدست آن احساسات نسپرده و بر اساس منطق جاری در پلن معاملهگریاش تصمیمگیری نماید.
از آنجا که اغلب احساسات هیجانی در پس زیانهای بزرگ و یا صرفا ترس از زیان بروز میکنند، داشتن یک سیستم مدیریت ریسک کاربردی میتواند به ایجاد آرامش و کنترل بر احساسات هیجانی بسیار کاربردی باشد.
2. طرحهای ذهنی
باورها و ذهنیتهای عمیق هر شخص، در گذر از روابط، اتفاقات و طوفانهای احساسی، در طول زندگی وی شکل گرفته است. در واقع این باورها و طرحهای ذهنی، برآیند و نتیجهگیریهای فرد در پس اتفاقات و بروز شدیدترین احساساتی است که شخص آنها را تجربه کرده و حال غریزه او بهصورت خودکار این نتیجهگیری را به باقی اتفاقاتی که در آینده رخ میدهند تعمیم میدهد تا از قرارگرفتن دوباره در آن وضعیت جلوگیری کند. اینچنین طرحهای ذهنی، کنترل فرآیند تصمیمگیری را از منطق سلب میکنند.
تمرین: به افکار و گفتگوهای ذهنی خود توجه کنید. هرگاه عبارتی را بههمراه صفت "همیشه"، "همواره" یا "هرگز" به کار میبرید، از یک طرح ذهنی سخن میگویید، چرا که اتفاقات و رویدادهای زندگی یک شکل نیستند وچنین نتیجهگیریهای کلی، برآمده از طرحهای ذهنی شخص هستند.
عباراتی معامله بر اساس احساسات مانند "همیشه همه مرا ترک میکنند" یا "من همواره در اشتباهم" و یا "هرگز به کسی اعتماد نکن"، طرحهای ذهنی هستند که موجب بروز احساسات پر از ترس و تردید و در ادامه منجر به ایجاد اضطراب عملکردی در فرآیند معاملهگری میشوند. تمرین ساده است. کافیست از طرح ذهنی خود آگاه شوید، در آن تفکر کنید و سرچشمه آن را با موقعیتهای پیشامدهی جدید مقایسه کنید. گاهی آگاهی از یک ذهنیت اشتباه، میتواند تمام راهحل باشد. درک این موضوع که من کنترلی بر اتفاقات و پیشآمدهای نهفته در دل آینده ندارم و تلاش برای لمس آن حس درونی که "هرچه پیش آید من متعهدانه و دلیرانه با آن روبهرو میشوم"، نهتنها تاثیر طرحهای ذهنی را کمرنگ میکند، بلکه موجب بینشی عمیقتر در زندگی شخصی و فرآیند معاملهگری شده و متعاقبا منجر به ایجاد اعتمادبهنفس در فرد میگردد.
3. پاسخ به محرکها
ذهن هرکس به شکلی منحصربهفرد به اتفاقات و محرکها پاسخ میدهد و این پاسخگویی بهصورت خودکار توسط ناخوداگاه فرد انجام میگیرد. هرچند الگوها و عادات رفتاری، که بهدست ناخودآگاه کنترل میشوند، در روند زندگی شکل گرفتهاند و از ابتدا در ذات شخص وجود نداشتهاند، اما آنچه از طریق تکرار زیاد به دست ناخودآگاه سپرده شده است، بهسختی قابلتغییر بوده و قدرت بیشتری نسبت به خودآگاه و منطق دارد. پاسخگویی و واکنش به هر محرکی باید با بررسی و فیلتر منطق صورت گیرد و اغلب واکنشهای ناخودآگاه در این امر موجب خلل و تصمیمگیریهای غیرمنطقی میشوند.
تمرین: همه ما میدانیم که صفاتی مانند انضباط، تمرکز، کنترل بر رفتار و یا صرف زمان برای کتاب خواندن و توسعه علم و تجربه، صفاتی فوقالعاده در مسیر توسعه فردی است. پس میدانیم برای تبدیل شدن به یک شخص موفق کافیست صفات وعادات رفتاری دریک شخصیت موفق را داشته باشیم و این مستلزم تعهدی بیپایان است.
برای بهبود وتوسعه عادات رفتاری خود و پرهیز از شرایطی که باعث تحریک رفتارهای ناخودآگاه میشوند، نیاز است که یک روتین از رفتارهای تکرار شونده خود تهیه کنید. سپس عادات رفتاری خوب و معامله بر اساس احساسات بد خود را از هم تفکیک کرده و در ادامه با تاکید بر عادات رفتاری مفید مثل مدیتیشن و آمادهسازی در ابتدای روزمعاملاتی و نوشتن ژورنال در انتهای آن و البته حذف عادات رفتاری مضر و یا جایگزین کردن آنها با عادات مفیدتر، میتوانیم رفتار ناخودآگاه و پاسخهای رفتاری خود به محرکها را تحتکنترل خود درآورید.
4. سوگیری
در روند تصمیمگیری، تحلیل یا قضاوت یک معامله بر اساس احساسات موقعیت، نیاز است که با ذهنی بیطرف و دیدگاهی منطقی به موقعیت بنگریم. درصورت وجود ذهنیت قبلی به موضوع و سوگیری در نظرات ذهن، گرفتن یک تصمیم درست و قضاوتی بیطرف و متکی به منطق کاری سخت میباشد. چرا که ذهن سوگیریها را بهعنوان یک واقعیت و جزئی از منطق شخص ارزیابی میکند و تصمیمگیری را منطقی جلوه میدهد.
تمرین: برای گرفتن تصمیماتی مبتنی بر منطق عملی جاری در پلن معاملهگری ، نیاز است که نسبت به آنچه درصدد تحلیل و معامله آن هستیم بیطرفانه و بدون سوگیریهای ذهنی قضاوت کنیم. هرچند طبیعی است که فعالیتهای روزانه یک معاملهگر شامل تماشای رسانههای خبری-تحلیلی و همچنین گفتگو یا مشورت با همکاران میشود، اما باید در نظر داشت که در نهایت آنچه در برد و باخت شما تعیینکننده است اقدامات و تصمیمگیریهای تکرار شوندهای است که از منطق شما برمیآید. پس باید مواظب بود که به دادههای واردشده به ذهن، وزن گزافی داده نشود که بتواند روند تصمیمگیرهای منطقی ما راتحتتاثیر قراردهد.
توجه به تمامی احساسات
در علم روانشناسی معامله گری بسیاری از احساسات و عواطفی که معاملهگران تجربه میکنند، مفید شناخته میشوند. بنابراین تمامی مطالبی که به حذف، انکار یا سرکوب احساسات و ذهن مربوط میشود را رد میکند. زیرا با نادیده گرفتن احساساتی چون عصبی بودن، ترس، طمع و. ضمن تحتالشعاع قرار گرفتن قدرت تصمیمگیری، به موفقیت معاملهگر نیز لطمه وارد خواهد شد. بنابراین با شناخت و توجه به تمامی احساسات دخیل در معامله گری، قبل از اینکه احساسات افسار معاملهگری را در دست گیرند، توسط معاملهگر شناسایی، درک و مهار می شوند.
سخن آخر
شناخت روانشناسی معامله گری در جهت پرداختن به آن و قرارگرفتن در مسیر توسعه فردی، امری بسیار ضروری است. با این حال برای تبدیل شدن به یک معاملهگر حرفهای که از نظر روانشناختی بر خود مسلط بوده و کنترل پردازش ذهنی خود را به دست گرفته است، تنها داشتن شناخت نسبت به این موضوع کافی نیست و شخص باید بهصورت عملی و کاربردی به این مسئله بپردازد. در این مسیر هرمعاملهگری باید در هر حوزه از روانشناسی معاملهگری ، نسبت به ویژگیهای منحصربهفرد خود ، آگاهی و شناخت پیدا کند و شرایطی آرامشبخش و البته تکرارشونده را در روند معاملهگری خود به وجود آورد، حال چه از منظر فنی مثل سیستم مدیریت ریسک کاربردی، چکلیستها، قوانین و. باشد و یا از منظر روحی و جسمی مثل استراحت کافی، مدیتیشن، آمادهسازی یا درکل تمرکز در روتین رفتاری صحیح باشد.
در نهایت با شناخت نقاط ضعف و قدرت خود از نظر روانشناختی و همچنین پرداختن و تمرکز در آنها برای پوشش دادن یا بهبود بخشیدن به آنها، میتوانیم به شخصیتی که برای دستیابی به موفقیت باید داشته باشیم، تبدیل شویم.
3 اشتباه رایج در معاملات احساسی بازار فارکس | مدیریت احساسات در بازار فارکس
مجله افیکس کار: اینکه تشخیص دهید معاملات احساسی در بازار فارکس چیست و چگونه احساسات را هنگام معامله کنترل کنید، تفاوت بین موفقیت و شکست است. وضعیت روانی شما تأثیر مهمی در تصمیماتی که می گیرید دارد، به ویژه اگر تازه وارد هستید. داشتن یک رفتار آرام برای تداوم معاملات مهم است. در این بخش، ما اهمیت روانشناسی معامله روزانه را برای معامله گران مبتدی و باتجربه بررسی می کنیم.
اهمیت کنترل احساسات هنگام معامله
اهمیت کنترل عاطفی معاملات روزانه را نمی توان انکار کرد.
فرض کنید که پیش از انتشار شاخص حقوق و دستمزد بخش غیرکشاورزی (NFP) معامله ای انجام داده اید. تصور شما افزایش این شاخص بوده و انتظار دارید که در کوتاه مدت کسب سود کنید. طبق تصور شما شاخص بهتر از پیش بینی است اما بنا به دلایلی قیمت پایین می آید. شما به تمام تجزیه و تحلیل هایی که انجام داده اید و همه دلایل افزایش جفت ارز یورو دلار فکر می کنید و هرچه بیشتر فکر کنید، قیمت بیشتر کاهش می یابد.
همانطور که می بینید احساسات شما را تسخیر می کنند. این غلبه احساس می تواند مانعی برای رسیدن ما به اهداف شود و برای معامله گران، این مسئله می تواند بسیار مشکل ساز باشد، منجر به واکنش های ناگهانی و بدون فکر شود.
معامله گران حرفه ای تمایل ندارند که اسیر تصمیمات عجولانه شوند. آنها می خواهند اطمینان حاصل کنند که با یک واکنش تند بدون فکر، تمام حرفه اشان را خراب نمی کنند. یادگیری نحوه به حداقل رساندن معاملات احساسی، ممکن است به تمرینات زیاد و معاملات بسیار نیاز داشته باشد.
سه اشتباه رایج در معاملات احساسی
برخی از رایج ترین احساساتی که معامله گران تجربه می کنند شامل ترس، عصبانیت، هیجان، حرص و اعتماد به نفس بیش از حد است.
ترس و استرس
دلیل عمده ترس، انجام معاملات بسیار بزرگ است. معاملات با سرمایه نامناسب، با افزایش بی ثباتی شما را تحت فشار قرار می دهد و بیشتر مرتکب اشتباه می شوید.
مقصر دیگر ترس و استرس این است که شما حس می کنید که در معامله اشتباهی حضوردارید و این ترید متناسب با برنامه معاملاتی شما نیست.
شور و هیجان
شور و هیجان احساساتی کلیدی هستند که باید در هر معامله ای بتوانید لمسش کنید. هیجان، قطعه نهایی هر معامله مناسب است و اگر در یک معامله شور و هیجان ندارید، به احتمال زیاد شما در در ترید مناسبی قرار ندارید
شما ممکن است در یک معامله خوب، بازنده باشید یا در یک معامله بد، برنده باشید. چه برنده و چه بازنده، مسئله این است که فقط باید در معاملات مناسب شرایط خودتان قرار داشته باشید.
طمع / اعتماد به نفس بیش از حد
اگر شما فقط به معاملاتی وارد می شوید که در آن “برنده بزرگ احتمالی “هستید ممکن است دچار طمع و اعتماد به نفس بیش از حد شده باشید. حرص و طمع شما ممکن است در نتیجه عملکرد خوب شما باشد اما اگر مواظب نباشید ممکن است بلغزید و در نهایت سقوط کنید.
همیشه بررسی کنید که از اصول معامله مناسب استفاده می کنید (به عنوان مثال پایبند به تعیین حد سودها، حد ضرر و مدیریت باشید). معامله بدون در نظر گرفتن این اصول در نتیجه اعتماد به نفس بیش از حد است و ممکن است نتایج عکس بدهد.
نیک کاولی با بیش از 20 سال تجربه معاملاتی در بازار میگوید بدترین معاملات من زمانی بوده که بهترین برنامه های من در اثر از دست دادن نظم و دیسیپلین، از پنجره به بیرون پرتاب شده اند. من از تنظیمات و استاپ های صحیح استفاده نکردم و فکر می کردم از بازار بهترم. وقتی ضرر کردم پول بیشتری به حساب معاملاتی خود ریختم تا ضررهایم را دنبال کنم. من کنترل احساساتم را از دست دادم و معامله کردم درست در زمانی که باید بدون هیچ احساسی به پوزیشن نگاه می کردم . گفتن کنترل احساسات آسان است و انجام آن دشوار است اما برای هر تاجری که به دنبال موفقیت طولانی مدت است، کنترل احساسات ضروری است.
نکات مهم برای کنترل احساسات در زمان معامله
اگر می خواهید احساسات منفی را از تجارت خود دور نگه دارید ، یک برنامه ریزی عملکردی؛ الزامیست. ضرب المثل قدیمی میگوید “برنامه ریزی نکردن، یک برنامه ریزی برای شکست است.” در مورد بازارهای مالی کاملا صدق میکند.
از نظر تاجران ، تنها یک راه برای سودآوری وجود ندارد. استراتژی ها و رویکردهای زیادی وجود دارد که می تواند به آنها در رسیدن به اهدافشان کمک کند. اما هر روشی که برای آنها مناسب باشد ، قطعا” یک رویکرد شفاف و منظم است نه ظن و گمان بی اساس.
پنج روش برای کنترل احساسات در زمان معامله
1. قوانین شخصی ایجاد کنید
تنظیم قوانین مخصوص خودتان در هنگام ترید می تواند به شما در کنترل احساسات کمک کند. قوانین شما ممکن است شامل تعیین سطح تحمل ریسک / پاداش tolerance levels برای ورود و خروج از معاملات ، از طریق اهداف سود profit targets. و یا توقف ضرر stop losses باشد.
2. شرایط مناسب بازار را رصد کنید
دوری از بازاری که در شرایط ایده آل نیست، شرط احتیاط است. معامله نکردن زمانی که احساسات خوبی ندارید، ایده خوبی است. برای بهتر شدن اوضاع مدام بازار نگاه نکنید ؛ اگر قصد تجارت ندارید ، راه حل ساده این است که عقب بکشید.
3. سایز تجارت خود را کوچک کنید
یکی از ساده ترین راه ها برای کاهش تأثیر احساسات در معاملات ، کاهش اندازه معاملات است. کاهش اهرم می تواند تا حد زیادی به کاهش خطر در آینده کمک کند.
4- برنامه تجاری بسازید و مجلات خبری فارکس را دنبال کنید
از نظر عوامل بنیادی ، برنامه ریزی برای نتایج مختلف بعد از وقایع مهم خبری نیز ممکن است یک استراتژی باشد که باید برای معاملات بازار فارکس در ذهن داشته باشید. تفاوت نتایج بین معامله گرانی که با استفاده از یک طرح معاملاتی حرکت میکنند و و کسانی که این کار را نمی کنند، قابل توجه است. تدوین یک برنامه معاملاتی اولین قدم برای کنترل احساسات در معاملات است . دنبال کردن مجلات معاملاتی در بازار فارکس نیز می تواند مفید باشد.
5. آرام باشید!
اگر آرام باشید و از معاملات خود لذت ببرید ، در هر شرایطی از بازار، برای پاسخگویی و عکس العمل منطقی معامله بر اساس احساسات آماده خواهید بود. / اینوستوپدیا
احساسات بازار (Market Sentiment)
احساسات بازار (Market sentiment)، به نگرش کلی سرمایه گذاران نسبت به یک بازار مالی یا اوراق بهادار خاص اشاره دارد. احساس یا کشش یک بازار، از طریق فعالیت و حرکت قیمت اوراق بهادار معامله شده در آن بازار مشخص می شود. به طور کلی، افزایش قیمت ها نشان دهنده احساسات صعودی بازار است، در حالی که کاهش قیمت ها نشان دهنده احساسات نزولی بازار است.
احساسات بازار (Market sentiment)، به نگرش کلی سرمایه گذاران نسبت به یک بازار مالی یا اوراق بهادار خاص اشاره دارد. احساس یا کشش یک بازار، از طریق فعالیت و حرکت قیمت اوراق بهادار معامله شده در آن بازار مشخص می شود. به طور کلی، افزایش قیمت ها نشان دهنده احساسات صعودی بازار است، در حالی که کاهش قیمت ها نشان دهنده احساسات نزولی بازار است.
نکات مهم
- احساسات بازار به اجماع کلی در مورد یک سهام یا بازار سهام اشاره دارد.
- زمانی که قیمت ها در حال افزایش هستند، احساسات بازار صعودی است.
- زمانی که قیمت ها در حال کاهش هستند، احساسات بازار نزولی است.
- شاخص های تکنیکال می توانند به سرمایه گذاران کمک کنند تا احساسات بازار را ارزیابی کنند.
درک احساسات بازار
احساسات بازار که «احساس سرمایهگذار» نیز نامیده میشود، همیشه مبتنی بر شاخص های فاندامنتال نیست. معامله گران روزانه و تحلیلگران تکنیکال بر احساسات بازار تکیه می کنند، زیرا احساسات بازار بر شاخص های ارزیابی تکنیکال معامله گران و حرکت های کوتاه مدت قیمت که اغلب ناشی از نگرش سرمایه گذاران نسبت به یک اوراق بهادار است، تأثیر می گذارد. احساسات بازار برای سرمایه گذاران خلاف روندی که دوست دارند در جهت مخالف احساسات معامله کنند نیز مهم است. به عنوان مثال، اگر همه در حال خرید هستند، یک سرمایه گذار خلاف روند میفروشد.
سرمایه گذاران معمولاً احساسات بازار را نزولی یا صعودی توصیف می کنند. وقتی خرس ها بر بازار تسلط پیدا می کنند، قیمت سهام کاهش پیدا می کند. وقتی گاوها بر بازار تسلط پیدا می کنند، قیمت سهام افزایش پیدا می کند. اغلب احساسات بازار سهام را هدایت می کند، بنابراین احساسات بازار همیشه هم تراز با ارزش بنیادی نیست. یعنی، احساسات بازار در مورد احساسات و عواطف است، در حالی که ارزش بنیادی مربوط به عملکرد تجاری است.
برخی از سرمایه گذاران با یافتن سهامی که بر اساس احساسات بازار، بیش از حد یا کمتر از حد ارزش گذاری شده اند، سود می برند. آنها از شاخص های مختلفی برای ارزیابی احساسات بازار استفاده می کنند که به تعیین سهام مناسب معامله کمک می کند. شاخص نوسانات بازار بورس آپشنال شیکاگو (CBOE Volatility Index)، شاخص کف و سقف (High-Low Index)، شاخص درصد صعودی (Bullish Percent Index) و میانگینهای متحرک (moving averages) از جمله شاخص های احساسات محبوب هستند.
شاخص نوسانات بازار
شاخص نوسانات بازار (The VIX)، به عنوان شاخص ترس نیز شناخته می شود، و توسط قیمت اختیار معامله هدایت می شود. افزایش شاخص نوسانات بازار به معنای افزایش نیاز به بیمه در بازار است. اگر معامله گران احساس کنند که باید از سرمایه خود در برابر ریسک محافظت کنند، نشان دهنده افزایش نوسان است. معامله گران میانگین های متحرک را به شاخص نوسانات بازار اضافه می کنند و با این کار نوسان بالا یا پایین بازار را شناسایی می کنند.
شاخص کف و سقف
شاخص کف و سقف (The high-low index)، تعداد سهامی که در 52 هفته گذشته به بالاترین و پایین ترین حد رسیده را با هم مقایسه می کند. زمانی که شاخص به زیر 30 می رسد، قیمت سهام نزدیک به پایین ترین حد خود معامله می شود و سرمایه گذاران به بازار نزولی تمایل دارند. زمانی که شاخص بالاتر از 70 باشد، قیمت سهام به سمت بالاترین حد خود معامله می شود و سرمایه گذاران به بازار صعودی تمایل دارند. معامله گران معمولاً این اندیکاتور را برای یک شاخص بنیادی خاص مانند شاخص S&P 500، شاخص نزدک 100 یا شاخص ترکیبی بورس سهام نیویورک اعمال می کنند.
شاخص درصد صعودی
شاخص درصد صعودی (BPI) بر اساس نمودارهای نقطه و شکل (point and figure charts) تعداد سهام که الگوی صعودی دارند را ارزیابی می کند. بازارهای خنثی درصد صعودی حدود 50 درصد دارند. زمانی که شاخص درصد صعودی 80% یا بالاتر را نشان می دهد، احساسات بازار بسیار مثبت است و احتمالاً سهام بیش از حد خرید شده است. به همین ترتیب، زمانی که 20 درصد یا کمتر باشد، احساسات بازار منفی است و احتمالا سهام بیش از حد فروخته شده است.
میانگین های متحرک
سرمایه گذاران معمولاً از میانگین متحرک ساده 50 روزه (SMA) و میانگین متحرک ساده 200 روزه، برای تعیین احساسات بازار استفاده می کنند.
هنگامی که میانگین متحرک ساده 50 روزه از میانگین متحرک ساده 200 روزه عبور می کند، که به آن «تقاطع طلایی» گفته می شود، نشان می دهد که حرکت قیمت به سمت بالا تغییر کرده است و منجر به ایجاد احساسات صعودی میشود. برعکس، زمانی که میانگین متحرک ساده 50 روزه به زیر میانگین متحرک ساده 200 روزه می رسد، که به آن «تقاطع مرگ» گفته می شود، حرکت قیمت به سمت پایین را نشان می دهد و منجر به ایجاد احساسات نزولی می شود.
مثال واقعی از احساسات بازار
احساسات بازار در دسامبر 2018 نزولی شد. اولا، ترس از کاهش درآمد شرکت ها افزایش یافت. پس از چندین سال از رشد دو رقمی سود بسیاری از شرکتها در S&P 500، بسیاری از تحلیلگران پیشبینی کردند که درآمد سال 2019 تنها 3 تا 4 درصد افزایش خواهد یافت.
جروم پاول، رئیس فدرال رزرو، در کنفرانس مطبوعاتی ماهانه خود اعلام کرد که ترازنامه بانک مرکزی به صورت خودکار انجام می شود، این پیام موجب برانگیخته شدن ترس در بازار شد. بازار پیام او را ستیزه جویانه و نه در هماهنگی با کاهش سرعت اقتصاد قلمداد کرد، این امر موجب تضعیف احساسات بازار شد.
در نهایت، تنش های تجاری حل نشده بین ایالات متحده و چین در طول سال 2018 که با اعمال تعرفه های متقابل تلافی میکردند، و همچنین تعطیلی دولت ایالات متحده، در کنار مشکلات قبلی طی یک ماه آسیب زیادی به احساسات بازار وارد کرد.
احساسات نزولی به اعتماد سرمایه گذاران لطمه زد و باعث شد بازار سهام از سال 1931 تا آن زمان بدترین عملکرد دسامبر خود را تجربه کند. شاخص S&P 500 در ماه 9.2 درصد سقوط کرد، در حالی که شاخص صنعتی داوجونز (DJIA) که متشکل از 30 شرکت تولیدکننده صنعتی است، در این دوره 8.7 درصد کاهش یافت.
شاخص کف و سقف S&P 500 در اواخر دسامبر به زیر 30 رسید و تا اواسط ژانویه نزدیک به صفر باقی ماند که نشان دهنده میزان احساسات نزولی حاکم بر بازار در آن زمان بود.
چگونه بر احساسات و ترس هنگام معامله در بازار بورس غلبه کنیم؟
برای موفق بودن در بازار بورس و کسب سود در آن باید فاکتورهای مختلفی را در نظر داشت و با دقت زیاد بازار را تحلیل و بررسی کرد. تقریباً ۱۰ درصد افراد فعال در بورس، آن را یک شغل حرفهای میدانند و از طریق آن امرار معاش میکنند و چیزی در حدود ۵ درصد افراد میتوانند از بورس پول زیادی به دست آورند.
قطعاً کسانی که میتوانند در این بازار به خوبی عمل کنند و در معاملات موفق باشند از یکسری اصول پیروی کردهاند. اصولاً اکثر افراد در این بازار بهصورت اتفاقی معاملات موفقی داشتهاند اما وقتی در بلند مدت حساب افراد را بررسی کنید، متوجه خواهید شد که اکثر آنها میزان قابل توجهی سود دریافت نکردهاند یا مقداری از سرمایه اصلی خود را از دست دادهاند.
دلایل بسیاری برای این موضوع وجود دارد که میتوان به عدم داشتن نظم معاملاتی، نداشتن استراتژی معاملاتی مناسب، مدیریت ریسک نامناسب و احساساتی شدن در حین انجام معامله اشاره کرد. شاید بهجرئت بتوان گفت که تأثیر احساسات در تصمیمگیری در حین معامله و ترس در زمان انجام معاملات میتواند تأثیرات به شدت بدی روی نتیجه نهایی معاملات بگذارد.
باید در نظر داشت که اکثر معاملهگرانی که دارای استراتژی معاملاتی هستند، در بعضی موارد تحت تأثیر احساسات قرار میگیرند و نمیتوانند به صورت صحیح تصمیمگیری کنند؛ زیرا فشار روانی بازار بسیار زیاد بوده و کنترل احساسات نیازمند تمرین و تجربه بسیار در بازار بورس است.
معمولاً احساسات در شروع و ورود به معامله خود را نشان میدهد و ترس در معاملهگر در هنگام خارج شدن از معامله خود را نمایان میکند. در ادامه بحث در مورد دلایل به وجود آمدن ترس و احساسی شدن در بازار بورس میپردازیم و راههای مقابله با این دو عامل را بیان خواهیم کرد.
سرفصلهایی که در این مقاله موردبررسی قرارگرفته در زیر بیان شده است:
- دلایل احساسی شدن معاملهگر در بازار بورس
- پارامترهای به وجود آمدن ترس در حین انجام معاملات
- راههای مقابله با ترس در انجام معاملات
- چگونگی حذف احساسات در بازار بورس
دلایل احساسی شدن معاملهگر در بازار بورس
احساسات جزو لاینفک انسان است و طبیعی است که نسبت به موضوعی یک واکنش احساسی نشان بدهیم. بازار بورس نیز از این قضیه مستثنا نیست و طبیعتاً هر فردی در این بازار دچار تصمیمات احساسی میشود. به طور مثال یک معاملهگر بعد از معاملهای موفق حس برد در خود میپندارد و تصور میکند در هر شرایطی میتواند بهترین معامله را انجام دهد و شروع به انجام معاملات جدید میکند.
معمولاً احساسات در شروع معامله بیشتر خود را نشان میدهند؛ که میتواند دلایل متفاوتی داشته باشد. یک از این دلایل کسب سود در یک یا چند معامله قبل است؛ که فرد به شدت به خود اعتماد کرده و بدون تحلیل وارد معامله بعدی میشود. دلیل دیگر که سبب میشود فرد احساسی عمل کند نگاه قماربازانه به بازار بورس است. اگر فرد لحظهای نگاه قماربازانه به بازار داشته باشد آنگاه تمام تحلیلها را کنار گذاشته و طبق احساسات خود پیش میرود.
احساساتی شدن معاملهگر بیشتر در ابتدای انجام معامله و نقطه ورود صورت میپذیرد. با دیدن روند قیمتی و نمودار، بیشتر از اینکه عقلانی و منطقی پارامترها را بررسی کند، حس میکند که بازار به سمت بالا حرکت کرده و قیمتها افزایش پیدا میکند. درنتیجه بر طبق احساسات وارد معامله میشود که درواقع اولین و مهمترین گام در معامله را بر اساس احساسات برداشته و این موضوع جزو بزرگترین اشتباهات در بازار است.
بیشترین حسهایی که میتواند فرد را در بازار بورس تحت تأثیر قرار دهد شامل ترس، امید، حرص و پشیمانی است. اگر فرد بتواند این قسمتهای عاطفی و احساسی را از خود دور کند میتواند موفقیتهای بیشتری را در این بازار به دست آورد. باید در نظر داشت که حذف احساسات در معاملات فقط با تجربه در بازار و همچنین تمرین و پیروی کردن از نکاتی که در ادامه گفته می شود، امکانپذیر است.
احساسات جز لاینفک انسان است و طبیعی است که نسبت به موضوعی یک واکنش احساسی نشان دهد، بازار بورس نیز از این قضیه مستثنا نیست و طبیعتاً هر فردی در این بازار دچار تصمیمات احساسی میشود.
پارامترهای به وجود آمدن ترس در حین انجام معاملات
احساس ترس در حین انجام معاملات در بازار بورس همیشه وجود دارد. این ترس میتواند به دو دسته تقسیم شود. ترس مفید که در انجام معاملات کمک کننده است و مانع از انجام ریسکهای بیدلیل میشود و دوم ترس مضر، که مانع از انجام معاملات و تصمیمگیریهای صحیح در این بازار می شود.
معمولاً ترس به دو دلیل در معاملهگر به وجود میآید. اولی ترس از دست دادن سرمایه اولیه و دومی ترس از دست دادن سود است که سبب میشود فرد تعادل خود در تصمیمگیری را از دست بدهد. ترس از دست دادن سرمایه باعث میشود تا فرد در معاملات بسیار محتاط شود و با ورود بازار در مسیر ضرر بدون تحلیل آینده، آن معامله را با کمترین ضرر ببندد و از آن خارج شود. به تدریج با زیاد شدن این ضررهای کوچک فرد درمی یابد که مقدار زیادی از سرمایه اولیه خود را از دست داده است.
حال اگر بخواهیم بهصورت روانشناسی و رفتاری دلایل ترس در معاملات را بررسی کنیم، میتوانیم آن را به چهار دلیل عمده تقسیم کنیم. اولین دلیل، ضرر در گذشته است و فرد چون نمیخواهد آن ضرر و زیان دوباره تکرار شود ترس از انجام معامله دارد. دومین عامل نداشتن سرمایه متناسب است. به این معنی که فرد با ضرر در بازار بورس به شرایط رفاهی و نیازهای اولیه زندگی صدمه وارد میکند. پس همیشه در ترس از دست دادن بخشی از زندگی روزمره خود قرار دارد و نمیتواند بهصورت درست معامله کند.
داشتن اهداف غیر واقعی و توجه به اخبار متفاوت و غیر موثق نیز خود سبب به وجود آمدن ترس در فرد میشود. در بعضی از زمانها، تحلیلهای دقیق و علمی نیز در بازار جوابگو نیستند و ممکن است معامله با ضرر بسته شود و این موضوع به خاطر ذات غیر قطعی بازار است. حال همین ناکار آمدی علم نیز در بعضی مواقع موجب به وجود آمدن ترس در معاملهگر میشود. با تمام این توضیحات باید در نظر داشت که فرد همیشه در معرض ترس از شکست قرار دارد و باید با کسب تجربه بر آن غلبه کند.
احساس ترس در حین انجام معاملات در بازار بورس همیشه وجود دارد و این ترس میتواند به دو دسته تقسیم شود. ترس مفید که در انجام معاملات کمک کننده است و مانع از انجام ریسکهای بیدلیل میشود و دوم ترس مضر بوده که مانع از انجام معاملات و تصمیمگیریهای صحیح در این بازار می شود.
راههای مقابله با ترس در انجام معاملات
برای اینکه بتوانیم با ترس در انجام معاملات مقابله کنید، باید ابتدا ذهن خود را آماده سازید. در اولین گام باید تمام ضرر و زیانهای گذشته را بهعنوان هزینه آموزش خود در نظر بگیرید. همین امر کمک میکند تا همیشه تجربیات گذشته خود را در ذهن داشته باشید.
باید قوانین مشخصی را برای خود تعیین کنید تا به وسیله آن از میزان ضرر کم کنید. استراتژی معاملاتی خاص خود را داشته باشید، با اطمینان معامله کنید و قبل از معامله حتماً حد سود و ضرر خود را مشخص کنید. تمامی دلایل و اشتباهات در معاملات را یادداشت کنید تا در معاملات بعدی آنها را تکرار نکنید. این عوامل بهخودیخود سبب کاهش ترس در معاملات میشوند.
در نظر داشته باشید وقتیکه حد ضرر را در معاملات خود مشخص کردهاید تا زمانی که معامله به آن حد محافظتی نرسیده، شما هنوز ضرر نکردهاید؛ پس نباید اجازه دهید معامله بر اساس احساسات که ترس از دست دادن سرمایه شما را تحت تأثیر خود قرار دهد و سبب شود شما معامله را زودتر از زمان ببندید و از آن با ضرر کمتر خارج شوید.
لازم به ذکر است که اگر حد ضرر در معاملات بهدرستی تعیین شود هم از ضررهای سنگین جلوگیری میکند و هم فرصتهای به دست آوردن سودی که در معاملات به وجود میآید را از بین نمیبرد. باید یادآوری کرد که تعداد معاملاتی که به سود یا ضرر میانجامد مهم نیست بلکه میزان آنها بسیار تعیین کننده است. دقت در تعیین پارامترهای یک استراتژی مانند ریسک به پاداش میتواند به مقدار قابل توجهی از ترس فرد در انجام معامله بکاهد.
در نظر داشته باشید وقتیکه حد ضرر را در معاملات خود مشخص کردهاید تا زمانی که معامله به آن حد محافظتی نرسیده، شما هنوز ضرر نکردید؛ پس نباید اجازه دهید که ترس از دست دادن سرمایه شما را تحت تأثیر خود قرار دهد و سبب شود شما معامله را زودتر از زمان ببندید.
چگونگی حذف احساسات در بازار بورس
اولین نکتهای که به فرد کمک میکند تا در این بازار بر احساسات خود غلبه کند، این است که بازار بورس را یک سرمایهگذاری بسیار جدی بداند و به هیچ عنوان آن را بهمنزله سرگرمی نپندارد. این امر بهصورت ناخودآگاه در اکثر افرادی که بهعنوان شغل دوم به آن ورود پیدا میکنند، نمایان میشود.
همینکه فرد بازار بورس را یک بازار کاملاً جدی بداند، ملزم به این میشود که برای معاملات خود برنامهریزی داشته باشد تا بتواند تصمیمات دقیقتری بگیرد و همین امر به مرور موجب حذف شدن احساسات میشود. دقت به پارامترهای تحلیل و توجه به قیمت سبب میشود که کمتر احساسات به تصمیمات فرد رسوخ پیدا کند.
توجه به سطوح حمایتی و مقاومتی، خطوط روند و همچنین دیگر پارامترهای فنی مهم، میتواند نقش به سزایی در جلوگیری از احساساتی شدن فرد داشته باشد. لازم به ذکر است که داشتن قوانین سختگیرانه و الزام به انجام آن از دیگر راههای مقابله با احساسات در بازار بورس است.
بهطورکلی حضور در بازار بورس و معامله در آن مانند شرکت در یک جنگ است. هر چه در این جنگ تصمیمات بر پایه و اساس منطق و تحلیلهای درست انجام شود، امکان پیروزی در آن بیشتر است و هرچقدر به دور از تحلیل باشد و احساسات در آن دخیل باشد، میتواند شکستهای سنگینتری را به دنبال داشته باشد.
بهطورکلی حضور در بازار بورس و معامله در آن مانند شرکت در یک جنگ است. هر چه در این جنگ تصمیمات بر پایه و اساس منطق و تحلیلهای درست انجام شود امکان پیروزی در آن بیشتر است و هرچقدر به دور از تحلیل باشد و احساسات در آن دخیل باشد میتواند شکستهای سنگینتری را به دنبال داشته باشد.
با توجه به موارد گفته شده در مقاله میتوان اینطور نتیجه گرفت که احساسات در معاملات میتواند بهشدت تأثیراتی منفی در نتیجه معاملات داشته باشد و به میزان قابل توجهی از قدرت استدلال و تصمیمگیری معاملهگر بکاهد. ترس از دست دادن سرمایه و ترس از دست دادن سود نیز دو عاملی هستند که میتواند سود معاملات را کاهش دهند و در بعضی از موارد نیز بهصورت تدریجی به میزان ضرر بیفزایند.
مهمترین راه برای مقابله با ترس و احساسات در معاملات داشتن قوانین مشخص و پیروی از استراتژی معاملاتی با پارامترهای دقیق مانند نقطه ورود، حد سود و ضرر و نسبت ریسک به پاداش است. همانطور که گفته شده ترس دارای دو نوع مفید و مضر است و هدف به حداقل رساندن ترس مضر است. کمی ترس در انجام معاملات مفید بوده و سبب میشود فرد با دقت بیشتر و تحلیل دقیقتر اقدام به انجام معامله کند، که اصطلاحاً به آن ترس مفید گفته میشود.
درباره مهرناز سلطانی
نویسنده کتاب: ثروت نهفته در بورس ایران ،مدرس و مربی دوره های بورس و هوش مالی مقدماتی و پیشرفته ،بنیان گذار مجموعه همیار سرمایه ،تحلیگر و معامله گر بورس اوراق بهادار ،نویسنده روزنامه همشهری در حوزه بورس کارشناس رادیو اقتصاد سیما سخنران در سمینارها و همایش های مالی نگارنده بیش از 150 مقاله آموزشی در بازارهای مالی
دیدگاه شما