«تاریخ آخرین بهروزرسانی این مقاله: تیر ۱۴۰۰»
اسکالپینگ چیست؟ (scalping) معرفی بهترین استراتژی اسکالپینگ
اسکالپینگ یکی از استراتژی های شناخته شده در ترید است و به واکنش های سریع به تغییرات جزیی قیمت اطلاق می شود که در صفحه نمایش قابل مشاهده است.
اسکالپینگ (scalping) یک روش معامله مخصوص علاقهمندان به هیجان است. اگر شما هم جزو کسانی هستید که معمولا به نمودار قیمت به مدت حداقل یک دقیقه خیره میشوید و دوست دارید در مدت زمانی که سرمایهگذار گزارش سودش را میخواند شما وارد یک معامله شوید و از آن خارج شده و سود هم کرده باشید، استراتژیهای اسکالپینگ میتواند به عنوان استراتژی معامله شما به حساب آید.
«تاریخ آخرین بهروزرسانی این مقاله: تیر ۱۴۰۰»
هدف تریدرها در روش اسکالپینگ کسب سود از حرکات کوچک قیمتی است. هدف آنها کسب سودهای بزرگ نیست، بلکه به دنبال کسب سودهای کوچک در دفعات بالا هستند. اگر این معاملهگران کار خود را بهخوبی انجام دهند در بازه طولانیمدت شاهد رشد قابلتوجه سرمایه خود خواهند بود. معاملهگران روش اسکالپ (که معمولاً به نام اسکالپر معروف هستند) معمولاً در معاملات خود از اهرم سرمایه (leverage) و تعیین حد ضرر کمریسک (tight stop loss) استفاده میکنند. اسکالپرها از کدام استراتژی scalping برای ترید استفاده میکنند؟ در این مقاله با ما همراه باشید.
اسکالپینگ (یا معاملات اسکالپ) اصطلاحی است که معمولا به معاملههای با استراتژی کوتاهمدت اختصاص مییابد. در واقع این استراتژی یکی از پرکاربرترین روشها در معاملات روزانه است. این روش شامل افق زمانی کوتاهمدت و تصمیمگیری سریع و مهارتهایی مثل تحلیل تکنیکال قیمت و تسلط به ابزارهای تحلیل نمودار است. به همین خاطر معاملهگران حرفهای بخشی از سرمایه خود را به معاملات روزانه با استراتژی اسکالپینگ اختصاص میدهند.
استراتژی اسکالپ میتواند در بسیاری از بازارهای مالی مورد استفاده قرار گیرد. معاملهگران اسکالپ در بازار سهام، معاملات فارکس (forex) و خرید و فروش رمز ارز، با همین روش فعالیت میکنند.
منظور از اسکالپینگ چیست؟
اسکالپینگ یک استراتژی معامله کردن است که در آن هدف، کسب سود از تغییرات جزئی قیمت است. معاملهگران اسکالپ برای سودهای کلان وارد معامله نمیشوند؛ درعوض هدفشان را کسب سودهای جزئی در تعداد دفعات بالا قرار میدهند.
همچنین معاملهگران اسکالپ معاملات زیادی با افق کوتاهمدت باز میکنند و در تعیین هدف خود تغییرات کوچک قیمتی و محرکهای مقطعی بازار را مدنظر قرار میدهند. ایده محوری در این روش، تجمیع این معاملات کوتاهمدت و کنار هم قرار دادن سودهای کوچک برای بهدست آمدن حجم قابلتوجهی از بازده سرمایه است.
در این معاملات کوتاهمدت تکیه اصلی اسکالپرها برای افزایش بازده تجارت خود، بر روی تحلیل تکنیکال است. از آنجایی که رخدادهای اساسی در طولانیمدت اثر خود را بر بازار میگذارند، معاملهگران اسکالپ بهندرت خود را درگیر تحلیل بنیادی میکنند. البته مسائل بنیادی میتواند در انتخاب سرمایه موردنظر برای معامله موثر واقع شود. سهام یا کوینهایی که به علت برخی خبرها یا رخدادهای اساسی محبوبیت بالایی کسب میکنند، حداقل به شکل مقطعی دارای حجم بالایی از تراکنش و نقدینگی هستند. در همین مواقع است که معاملهگران اسکالپ وارد بازار میشوند تا سود خود را با استفاده از این تغییرات افزایش دهند.
به طور خلاصه، معاملهگران در روش اسکالپینگ بهجای استفاده از تغییرات بلندمدت قیمت از انفجارهای مقطعی قیمت بهره میبرند. استراتژی آنها شاید برای همه مناسب نباشد؛ چراکه نیازمند تسلط و درک عمیقی از ساختار بازار و توانایی تصمیمگیری در زمان بسیار کوتاه (و اغلب تحت فشار) است.
اسکالپرها چگونه پول درمیآورند؟ معرفی انواع اندیکاتور اسکالپینگ
عناصر تکنیکی که معاملهگران روش اسکالپ از آن استفاده میکنند چه هستند؟ حجم معاملات (trading volume)، حرکات قیمتی (price action)، سطوح حمایت و مقاومت (support and resistance levels) و نمودار شمعی (candlestick chart patterns)، همه جزو عناصری هستند که معاملهگران به شکل معمول برای چیدمان استراتژی معامله از آنها بهره میبرند. برخی از ابزارها و اندیکاتورهای اسکالپینگ که معاملهگران این روش برای تحلیل عناصر مذکور از آنها بهره میبرند عبارت است از: متوسط تغییرات (moving average)، شاخص مقاومت نسبی (RSI)، نوارهای بولینگر (Bolinger bands)، حجم معامله یک مقطع خاص نسبت به کل (VWAP) و ابزار فیبوناچی (Fibonacci retracement tool).
اسکالپینگ روش یافتن یک فرصت مناسب برای ورود به بازار و گرفتن بازده موردنظر در یک زمان اندک است. از آنجایی که با عمومی شدن سیگنالها و روشهای معامله، این استراتژی میتواند به یک روش بیفایده بدل شود، بسیاری از معاملهگران اسکالپ به شکل پنهانی کار خود را انجام میدهند. به همین خاطر است که گفته میشود پیش از ورود به بازار با این استراتژی، روشها و ترفندهای خودتان را داشته باشید و آنها را آزمایش کنید.
همانطور که گفته شد، اسکالپرها از تایمفریمهایی با مقیاسهای کوچک استفاده میکنند. به این تایمفریمها اصطلاحا intraday گفته میشود که میتوانند نمودارهای یکساعته، ۱۵دقیقهای، ۵ دقیقهای یا حتی یک دقیقهای باشند. بعضی از معاملهگران اسکالپ حتی ممکن است با نمودارهایی با مقیاس زمانی کمتر از یک دقیقه کار کنند.
نمودارهایی با مقیاس زمانی زیر یک دقیقه، حوزه تجارت رباتهاست؛ چراکه توانایی انسان برای تحلیل اطلاعات در این بازههای زمانی بسیار کمتر از ماشینها و کامپیوترها است. بسیاری از انسانها نمیتوانند در نمودارهایی با مقیاس ۱۵ ثانیه عملکرد خوبی داشته باشند.
اما مسئله دیگری وجود دارد که باید آن را در نظر گرفت. به طور کلی سیگنالهای تایمفریمهای بلندمدت قابل اتکاتر از مدل کوتاهمدت آن است. به همین خاطر معاملهگران اسکالپ نیز ابتدا به تایمفریمهای بلندمدت نگاه میکنند و پس از آن با تمرکز بر یک مقطع بسیار کوتاه، استراتژی معامله خود را مشخص میکنند. این نشان میدهد که داشتن یک منظر کلی از روند طولانیمدت بازار میتواند مفید واقع شود، حتی اگر هدف انجام یک معامله کوتاهمدت باشد.
به هر حال، استراتژیهای معامله و سرمایهگذاری میتواند برای معاملهگران مختلف فرق کند. قانون ثابتی برای اسکالپینگ وجود ندارد اما این اطلاعات میتواند راهنمایی برای تنظیم روش شخصی خودتان باشد.
بهترین استراتژی اسکالپینگ چیست؟
میتوانیم معاملهگران اسکالپ را به دو دسته تقسیم کنیم: معاملهگران شهودی (discretionary traders) و معاملهگران ساختارمند (systematic traders).
معاملهگران شهودی در یک لحظه برای ورود به معامله تصمیمگیری میکنند. آنها همینطور که بازار روند خودش را طی میکند، در یک نقطه به بازار ورود کرده و معاملهای را باز میکنند. این معاملهگران معمولا قواعدی برای ورود به معامله یا خروج از آن دارند، اما ممکن است بدون هیچ قاعدهی از پیش تعیینشدهای هم این کار را انجام دهند. در واقع تصمیم آنها بر اساس شرایط همان لحظه بازار رقم میخورد. به عبارتی معاملهگران شهودی ممکن است فاکتورهای زیادی را درنظر بگیرند اما تصمیمگیری آنها از قانون ثابتی پیروی نکند و بیشتر بر مبنای شهود و تجربه واقع باشد.
اما معاملهگران ساختارمند روش دیگری برای انجام معامله دارند. آنها یک ساختار دقیق و از پیش تعیینشده برای ورود به معامله و خروج از آن دارند. اگر شرایط اصلی و ساختارمندی که این معاملهگران از آن پیروی میکنند فراهم باشد به معامله ورود میکنند یا از آن خارج میشوند. معامله ساختارمند نسبت به معامله شهودی به اطلاعات بیشتری نیاز دارد. معاملهگران ساختارمند خیلی کمتر به شهود خود تکیه میکنند و بیشتر بر اساس اطلاعات و روندهای مشخص عمل میکنند.
در واقع این دستهبندی به سایر معاملهگران با استراتژیهای دیگر نیز قابل تعمیم است. اما تفاوت این دو رویکرد زمانی بیشتر آشکار میشود که وارد استراتژیهای کوتاهمدت شویم. اما از این گذشته، روش شهودی نمیتواند در مقیاسهای بزرگ زمانی همواره مفید واقع شود.
بعضی از معاملهگران اسکالپ از یک نوع استراتژی استفاده میکنند که اصطلاحا معامله در محدوده یا range trading نام دارد. آنها منتظر میشوند تا یک محدوده قیمتی شکل گیرد و در آن به معامله بپردازند. ایده اصلی استراتژی محدوده قیمتی این است که تا زمانی که محدوده نشکسته یا قیمت از محدوده خارج نشده، حد کف قیمت به عنوان سطح حمایت و حد بالای قیمت به عنوان سطح مقاومت عمل میکند. البته این سطوح چیزی را تضمین نمیکند و احتمال شکستن آن همواره وجود دارد، اما میتواند یک سیستم موفق برای تعیین حدود معامله در استراتژی اسکالپینگ محسوب شود. با اینحال معاملهگران حرفهای مراقب خروج قیمت از محدوده هستند و نقاط حد ضرر خود را با توجه به سطوح حمایت و مقاومت تعیین میکنند.
یکی دیگر از ترفندهای اسکالپینگ استفاده از اختلاف میان قیمت خرید و قیمت فروش است. اگر اختلاف قابلتوجهی میان بالاترین قیمت خرید و پایینترین قیمت فروش بهوجود آید، معاملهگران اسکالپ میتوانند از آن استفاده کرده و سود کسب کنند. باتوجه به آنچه گفته شد، این استراتژی بیشتر برای الگوریتمها و رباتها مناسب است؛ چراکه انسان توانایی کمتری نسبت به ماشینها در یافتن چنین موقعیتهایی دارد. درنتیجه این حوزه با معاملهگران کامپیوتری اشباع شده است و اگر کسی بخواهد به آن ورود کند باید با سرعت و توانایی پردازش کامپیوترها رقابت کند.
معمولا در معاملات اسکالپ از اهرم (leverage) استفاده میشود. باتوجه به اینکه سود معامله و تغییر قیمت در این نوع از معاملات بسیار کوچک است، معاملهگران با استفاده از اهرم، حجم سرمایه خود را به شکل اعتباری افزایش میدهند تا سود حاصله نیز به همین میزان افزایش یابد. به همین خاطر است که اسکالپرها اکثرا از پلتفرمهای معاملاتی margin، قراردادهای آتی (future contracts) یا دیگر اشکال سرمایهگذاری که دارای اهرم هستند استفاده میکنند.
استراتژی اسکالپینگ مناسب چه افرادی است؟
اگر میخواهید بدانید که آیا استراتژی اسکالپینگ برای شما مناسب است یا خیر باید بگوییم این موضوع کاملا به خود شما وابسته است. باتوجه به اینکه کدام روش برای شخص شما بهتر عمل میکند میتوان راجع به اسکالپینگ نیز تصمیم گرفت. بسیاری از معاملهگران دوست ندارند وقتی خواب هستند معاملهای باز باشد، بنابراین استراتژیهای کوتاهمدت را انتخاب میکنند. شاید بتوان گفت معاملهگرانِ روزانه و دیگر معاملهگرانی که از استراتژیهای کوتاهمدت استفاده میکنند، در این دسته قرار میگیرند.
از طرف دیگر معاملهگران بلندمدت دوست دارند مدت زیادی برای ورود به یک معامله و تعیین حدود آن تحقیق کنند و شاید چندین ماه به معاملهای ورود نکنند. آنها صرفا نقطه ورود و خروج از معامله را تعیین میکنند و بعد از آن به تماشای روند بازار مینشینند.
بنابراین اگر میخواهید راجع به استراتژی اسکالپینگ و استفاده از آن تصمیم بگیرید ابتدا باید مشخص کنید که کدامیک از رویکردها درمورد شما بهتر عمل میکند. بههرحال شما نیاز به انتخاب روشی دارید که با شخصیت و قدرت ریسک شما متناسب باشد و بتوانید به شکل ادامهدار از آن کسب سود کنید. طبیعتا میتوانید چندین روش را آزمایش کنید و ببینید کدام روش برای شما موفقتر عمل میکند.
جمعبندی
اسکالپینگ یک استراتژی معمول برای معاملات کوتاهمدت است که در آن هدف، کسب سود از تغییرات جزئی قیمت است. این روش نوعی تکنیک معامله است که نیازمند تسط به قواعد خاص خود، دانش شناخت بازار و توانایی تصمیمگیری سریع دارد. آیا اسکالپینگ یک استراتژی مناسب برای شماست؟ اگر مبتدی هستید لازم است که مدتی از استراتژیهای بلندمدت استفاده کنید، اما اگر تجربه بیشتری دارید، معامله به روش اسکالپینگ میتواند برایتان مناسب باشد. اما مستقل از اینکه شما در چه سطحی هستید و در بازارهای مالی چگونه عمل میکنید، باید همواره مدیریت ریسک را درنظر بگیرید و حد ضرر و حجم معامله را به دقت تعیین کنید.
این مقاله صرفاً برای آموزش اسکالپینگ نوشته شده است و بهمنزلهٔ توصیهٔ سرمایهگذاری یا معامله نیست!
استراتژی سرمایه گذاری وارن بافت چیست؟
وارن بافت یک معامله گر وفادار به الگوی سرمایه گذاری مبتنی بر ارزش، بر این باور است که معامله گران فقط باید بر سهام شرکتهای دارای فاندامنتال قوی با درآمد بالا و پتانسیل رشد پایدار سرمایه گذاری کنند. اگرچه این موارد مفاهیم ساده ای بنظر میرسند، اما تشخیص آنها به این آسانی نیست.
خوشبختانه، بافت از اصول سرمایه گذاری خود یک لیست تهیه کرده است که به او کمک می کند تا بازدهی فلسفه تجاری خود را به حداکثر برساند که به استراتژی سرمایه گذاری وارن بافت معروف است.
اصول استراتژی سرمایه گذاری وارن بافت
اصول بافت در چهار دسته زیر قرار می گیرد:
- کسب و کار
- مدیریت
- اقدامات مالی
- ارزشی
در این مقاله به بررسی مفاهیم مختلف هر دسته می پردازیم.
اصول کسب و کار
بافت سرمایه گذاری های خود را به کسب و کارهایی که می تواند به راحتی تجزیه و تحلیل کند، محدود کرده است. از این گذشته، اگر فلسفه عملیاتی یک شرکت مبهم باشد، نمی توان با اطمینان درمورد نحوه عملکرد آن قضاوت کرد. از آنجایی که بیشتر کسب و کارهای مبتنی بر تکنولوژی جدید و اثبات نشده بودند، بافت از سرمایه گذاری بر آنها خود داری کرده و هنگام انفجار حباب dot-com در اوایل دهه 2000 متحمل ضرر قابل توجهی نشد.
اصول مدیریتی
بر طبق اصول مدیریتی، بافت سوابق مرتبط با روسای شرکت را مورد بررسی قرار می دهد تا متوجه شود که آیا آنها در طول تاریخچه فعالیت شرکت سودهای بدست آمده را مجددا در شرکت سرمایه گذاری کرده اند یا این سرمایه ها را بصورت سود تقسیمی برای جذب بیشتر سهام داران در بین آنها توزیع کرده اند. بافت از سناریوی دوم حمایت می کند، که نشان می دهد یک شرکت مشتاق است که سودهای سهامداران را به حداکثر برساند و همه بازدهی سرمایه شرکت را حریصانه به جیب نمی زند.
بافت همچنین به شفافیت اهمیت زیادی می دهد. در کل، هر شرکتی ممکن است مرتکب اشتباهاتی شود، اما فقط کسانی که خطاهای خود را فاش می کنند، ارزش اعتماد یک سهامدار را دارند. سرانجام، بافت به دنبال شرکت هایی است که تصمیمات استراتژیک نوآورانه می گیرند و تاکتیک های شرکتهای دیگر را کپی نمیکنند.
اصول اقدامات مالی
در دسته اقدامات مالی، بافت بر شرکتهای با اهرم پایین و مارجین سود بالا تمرکز دارد. اما مهمتر از همه، وی به محاسبه ارزش افزوده اقتصادی (EVA) که سود شرکت را پس از برداشت سهام سهامداران تخمین میزند، اهمیت زیادی می دهد. به عبارت دیگر، EVA سود خالص منهای هزینه های مربوط به جمع آوری سرمایه اولیه است.
در نگاه اول، محاسبه معیار EVA پیچیده است، زیرا به طور بالقوه به بیش از 160 تنظیم نیازمند است. اما در عمل، بسته به نوع شرکت و بخشی که در آن استراتژی کوتاه مدت چیست؟ فعالیت می کند، معمولاً فقط چند تنظیم انجام می شود.
ارزش افزوده شرکت = NOPAT− CI×WACC
NOPAT = سود عملیاتی خالص پس از مالیات
Cl = مبلغ سرمایه گذاری شده
WACC= میانگین برآورد شده هزينه سرمایه گذاری
دو اصل مالی نهایی بافت از نظر تئوری شبیه EVA است. اصل اول، او آنچه را كه از آن به عنوان “درآمد سهامدار” یاد می شود، مورد بررسی قرار می دهد. این در اصل جریان نقدی در دسترس سهامداران است که از لحاظ فنی به عنوان جریان آزاد نقدینگی به سهام (FCFE) شناخته می شود.
بافت این معیار را به عنوان درآمد خالص به علاوه کاهش بها، منهای هزینه های سرمایه گذاری (CAPX) و سرمایه در گردش (W/C) تعریف می کند. اطلاع از درآمد سهامداران به بافت کمک می کند تا توانایی یک شرکت در تولید وجه نقد (سوددهی) برای سهامداران را ارزیابی کند.
اصول ارزشی
در این دسته، بافت به دنبال بررسی ارزش ذاتی یک شرکت است. او این کار را با پیش بینی درآمد سهام داران در آینده انجام داده و سپس آن را به سطوح کنونی تنزل می دهد. بعلاوه، بافت بطور کلی حرکت های کوتاه مدت بازار را نادیده می گیرد و در عوض بر بازدهی های بلند مدت متمرکز می شود.
اما در موارد نادری، اگر یک فرصت مناسب فراهم شود، او بر اساس نوسانات کوتاه مدت عمل استراتژی کوتاه مدت چیست؟ خواهد کرد. به عنوان مثال، اگر شرکتی با فاندامنتال قوی به طور ناگهانی قیمت خود را از 50 دلار به ازای هر سهم به 40 دلار در هر سهم کاهش دهد، ممکن است بافت با این تخفیف، چند سهام اضافی خریداری کند.
سرانجام، اصطلاح خندق اقتصادی یا Economic Moats که اولین بار توسط وارن بافت مطرح شد یک مزیت رقابتی بلند مدت است که به شرکت امکان می دهد در بلند مدت سود کلان کسب کند. وی دریافت شرکتهایی که در بلند مدت به سرمایه گذاران خود پاداش می دهند دارای سود رقابتی پایدار هستند و از آسیب های رقابتی مصون می مانند.
مدیریت پرتفوی و انواع استراتژی مدیریت سبد سهام
موفقیت در بازار سهام مثل هر بازار دیگری نیاز به رویکرد و استراتژی مناسب دارد. اما افراد زیادی ممکن است در چیدمان سبد سهام و مدیریت پرتفو خود به مشکل بخوردند و مدیریت مناسبی روی سبد سهام خود نداشته باشند.
در واقع آگاه بودن نسبت به نحوه تشکیل سبد سهام موجب می شود که افراد، بیشترین سود را به دست آورند و کمترین ضرر را متوجه سرمایهشان کنند.
این موضوع، یعنی کاهش ریسک سرمایهگذاری، مورد توجه تمام سرمایهگذاران دنیا است و همه به دنبال کاهش ضرر و سود بیشتر هستند.
اما چگونه میتوان این کار را انجام داد؟
مثلا شخصی را تصور کنید که تمام سرمایه خود را برای یک سهام بگذارد و فقط آن سهم را بخرد.
اگر آن سهم به مشکل بخورد و ضرر بدهد، آن شخص هم که تمام سرمایه خود را برای این سهام گذاشته است ضرر زیادی را متحمل میشود و به نوعی تمام سرمایه خود را از دست میدهد.
بنابراین چیدمان و انتخاب سهام از شرکتهای مختلف برای سرمایهگذاری در بازهی زمانی میتواند بسیار سودده باشد.
البته اگر تصمیمات درست نگیرید و استراتژی مناسب را برای خودتان در نظر نگیرید در نهایت نه تنها سود نمیکنید که موجب ضرر هم میشوید.
برای درک بهتر این موضوع شاید بهتر باشد تعریف دقیقی از پرتفوی داشته باشیم.
پرتفوی چیست؟
پرتفوی یا سبد سرمایهگذاری با کنارهم قرار گرفتن ترکیبی از داراییهای مختلف با هدف تنوع بخشی و کاهش ریسک سرمایهگذاری را پرتفوی یا سبد سرمایهگذاری میگویند.
مدیریت پرتفو به چه معناست؟
مدیریت پرتفو در معنی لغوی به انجام معاملههای بورسی با رعایت تمامی جوانب اقتصادی و سیاسی و استفاده از ابزار و روشهای تحلیل سهام را مدیریت پرتفوی میگویند.
یکی از وظایف مهم استراتژی کوتاه مدت چیست؟ شرکتها، مدیریت دارایی و یا مدیریت پرتفوی است که به معنی تعیین نقطه ضعف و قوت، تهدیدها، فرصتها، رشد و… در مسیر افزایش سرمایه است.
انواع استراتژیهای مدیریت سهام کدامند؟
برای انتخاب سیستم مدیریتی باید از شاخص ریسک بتا استفاده کرد.
وظیفه بتا این است که حساسیت پرتفوی مورد نظر با بازده بازار را مشخص میکند.
مدیریت فعال در بازار، بتای مخالف 1 و مدیریت منفعل، بتای نزدیک به یک دارد و هرچقدر اختلاف بتا از یک بیشتر باشد، باید مدیریت هم فعال تر باشد.
به طور کلی برای مدیریت سبد سهام و مدیریت پرتفو دو استراتژی فعال و منفعل داریم.
استراتژی فعال
از استراتژی فعال عمدتا برای هماهنگی با پیشبینیهای میان مدت یا کوتاه مدت بازار و سهم، مورد استفاده قرار میگیرد.
یعنی مدیر پرتفوی در حال تلاش و معامله سهم است تا بتواند بازدهی بیش از بازدهی شاخص بازار به دست آورد.
برای مدیریت فعال پرتفوی سه روش مرسوم وجود دارد:
استراتژی گلچین سهام
در این استراتژی سرمایهگذار، وزن سهام زیر قیمت را در پرتفوی افزایش و وزن سهام بالای قیمت را کاهش میدهد.
بنابراین ریسک پرتفوی متونع میشود و انتخابهای سهم بر دیگر سهمها اثر میگذارد.
استراتژی موقعیت بازار
در این نوع استراتژی، سرمایهگذار با پیشبینی آینده بازار، حجم سرمایهگذاری را میان اوراق بهادار تغییر میدهد و در صورت پیشبینی بازده بالاتر متوسط برای پرتفوی نسبت به تعدیل و اصلاح ریسک پرتفوی اقدام میکند.
به بیان سادهتر، مدیر پرتفوی اگر بداند بازار در روند صعودی قرار خواهد گرفت کمتر در اوراق بهادار با درآمد ثابت سرمایهگذاری میکند و حجم سرمایهگذاری در افزایش خواهد داد.
استراتژی تمرکز بخش
این روش مشابه روش و استراتژی گلچین است با این تفاوت که واحد مورد نظر به جای سهام، صنعت در نظر گرفته شده است.
استراتژی انفعالی
در این استراتژی نزدیک کردن بازده پرتفوی به بازده شاخص مورد نظر است که دلیل آن عدم توانایی پیشبینی جریان آتی بازار یا عملکرد قیمت سهام است.
نوع مدیریت پرتفو در استراتژی منفعل، به صورت خرید و نگهداری است که در این شرایط خرید سهام بر مبنای چند معیار انجام شده و تا پایان دوره سرمایهگذاری حفظ میشود پس هیچ فعالیت خرید و فروشی پس از ایجاد پرتفوی وجود نخواهد داشت.
چگونه پرتفوی شاخص انفعالی تشکیل بدهیم؟
به این منظور سه روش شاخص و مرسوم وجود دارد.
روش نمونهگیری
در این استراتژی مدیر پرتفوی فقط برای خرید نمونهای از سهام که در شاخص مبنا وجود دارد، اقدام میکند.
روش پیگیری کامل
در این استراتژی تمامی سهامهای موجود در شاخص به نسبت وزنی که در آن شاخص دارند، خریداری میشوند.
استراتژی تنوعبخشی برای کاهش ریسک
ریسک غیر سیستماتیک از تاثیرات رویدادهایی ناشی میشود که به طبیعت یک شرکت یا گروه خاصی از شرکتها مرتبط است و لزوما کل شرکت یا کل بازار را مستقیما تحت تاثیرش قرار نمیدهد.
تنوعبخشی توسط ساختن یک سبد متشکل از سهام شرکتهای مختلف میتواند موجب کاهش ریسک غیر سیستماتیک شود.
اما در مقابل، ریسک سیستماتیک به تاثیرات مجموعهای از رویدادهای کلی بر بازده طیف گستردهای از شرکتها و صنایعی میگویند که به راحتی قابل پیشبینی و کنترل نیستند.
روش بهینهسازی یا برنامهریزی غیر خطی
در این استراتژی از اطلاعات تاریخی، تغییرات قیمتها و همبستگی میان سهام استفاده میشود و بر اساس آن ترکیب، پرتفوی مشخص میشود.
استراتژی سبد مبتنی بر ارزش بازار
در این استراتژی وزن سهام هر شرکت در سبد، بر اساس ارزش بازار آن شرکت در قیاس با سایر سهمهای سبد مشخص میشود.
یعنی ارزش بازار شرکت برابر با تعداد کل سهام شرکت ضرب در قیمت آن سهم است.
وزن هر سهم در سبد با توجه به نسبت ارزش خرید آن سهم به کل ارزش سبد تعیین میشود.
عوامل موثر برای تعیین نوع استراتژی
چندین عامل موثر برای تعیین نوع استراتژی وجود دارد که بهتر است به آنها توجه داشته باشید:
کارایی بازار
زمانی که بازاری میزان کاراییاش در سطح بالایی قرار دارد از مدیریت منفعل استفاده میشود و مدیران به سمت سرمایهگذاری و صندوقهای شاخصی و متنوع حرکت میکنند.
از طرفی در بازارهای غی کارآمد، مدیران، متناسب با شکافها به سمت بهرهگیری از توان تحلیلگری و مدیریت فعال حرکت خواهند کرد.
ویژگی شخصیتی مدیران
اندازه و ظرفیت ریسکپذیری که مدیران دارند، نوع استراتژی که در سبد سهام استفاده میکنند را مشخص میکند.استراتژی کوتاه مدت چیست؟
شرایط حاکم بر بازار
اصولا یک مدیر پرتفوی موفق در شرایط رونق بازار از استراتژی فعال و در شرایط رکود از استراتژی منفعل در بازار استفاده میکند.
میزان تحمل ریسک پرتفوی
هرچقدر تحمل ریسک پرتفوی بالاتر برود، از استراتژی منفعل به استراتژی فعال حرکت خواهد کرد.
اندازه و حجم پرتفوی
مدیران پرتفویهایی که ارزش و حجم بالایی دارند از سیستم مدیریتی منفعل استفاده میکنند و دلیلش هم، حجم بالای معاملاتی است که در صورت تغییر پرتفوی باید انجام بدهند.
در مقابل مدیر یک پرتفوی کوچک به راحتی میتواند با استفاده از استراتژی مدیریت فعال به جابجایی سهام در پرتفوی خود بپردازد.
توقع سرمایهگذار
اصولا سهامداران محافظهکار، استراتژی منفعل را استفاده میکنند و در مقابل سهامدارانی که قدرت ریسک بیشتر و انتظار سود بالاتری دارند از مدیریت پرتفوی فعال استفاده میکنند.
اگر هنوز اپلیکیشن خودتان را آپدیت نکرده اید از دو لینک زیر نسخه های جدید را از گوگل پلی و بازار دریافت کنید و از دو امکان جذاب و جدیدمون استفاده کنید 🙂
شکست استراتژی اپل ؛ میزان پیشسفارش آیفون 14 پلاس کمتر از آیفون 13 مینی است!
گزارش یک تحلیلگر شناخته شده دنیای فناوری شکست استراتژی اپل را برای آیفون 14 پلاس نشان میدهد و اینکه پیشسفارش این گوشی نسبت به پیشبینیها، بسیار کمتر است.
Ming-Chi Kuo تحلیلگر شناخته شده دنیای فناور گزارشی منتشر کرده که در آن ادعا شده آمار پیشسفارش آیفون 14 پرو مکس ، آیفون پرو 14 و دو مدل معمولی این سری خوب بوده است.
در این گزارش آمده، پیشسفارش آیفون 14 پرو مکس نسبت به آیفون 13 پرو مکس بهتر بوده اما در مقایسه بین آیفون 14 پلاس و آیفون 13 مینی، مدل مینی عملکرد بهتری داشته است. این خبر به شدت غافلگیرکننده است به خصوص با توجه به اینکه فروش ضعیف مدل مینی اپل را مجبور به توقف تولید آن کرد. با توجه به این شرایط باید دید که اپل تصمیم به افزایش تولید مدل پرو خواهد گرفت یا خیر.
گزارش پیشفروش آیفون 14 پلاس و شکست استراتژی اپل
نکات اصلی گزارش Ming-Chi Kuo عبارتند از:
- زمان تحویل بیشتر از 4 هفته میتواند نشان دهنده حجم بالای تقاضا باشد و زمان تحول مدلهای آیفون 14 پرو مکس و آیفون 14 پرو بیشتر از 4 هفته ذکر شده است.
- آیفون 14 و آیفون 14 پلاس از روز رونمایی موجود و قابل خرید بودند که این موضوع نشان دهنده حجم کم تقاضا برای این دو محصول است. ظاهراً حجم پیشسفارش آیفون 14 و آیفون 14 پلاس از آیفون SE 3 و آیفون 13 مینی هم کمتر بوده است.
- آیفون 14 پلاس جایگزین آیفون 13 مینی است اما حجم پیشسفارش این گوشی نسبت به آنچه پیشبینی میشد، بسیار کمتر است. این موضوع نشان دهنده شکست استراتژی اپل برای تقسیمبندی مدلهای سری آیفون 14 است.
- فاصله بین ثبت پیشسفارش و تحویل آیفون 14 پرو و پرو مکس کمی طولانیتر از آیفون 13 پرو و پرو مکس است اما این بازه زمانی برای آیفون 14 و 14 پلاس نسبت به آیفون 13 و 13 مینی کوتاهتر است.
به گفته Ming-Chi Kuo این گزارش پیشفروش لزوماً باعث نمیشود که اپل بلافاصله تولید مدلهای پرو را افزایش دهد. این موضوع بستگی به این دارد که این حجم تقاضا تا چه مدت باقی بماند.
اگر پس از گذشت مدتی، تقاضای آیفون 14 و آیفون 14 پلاس افزایش پیدا نکند، احتمالاً اپل ظرف چند هفته آینده پیشبینی تولید و تحویل برای ماه نوامبر (آبان) و پس از آن را کاهش میدهد. طبق تازهترین گزارشها، احتمالاً تقاضای شدید برای مدلهای پرو حداقل تا ماه نوامبر باقی خواهد ماند.
- سامسونگ نمایشگر آیفون 14 را حتی بهتر از نمایشگر گوشیهای خودش ساخته!
- قابلیت تماس اضطراری در آیفون 14 چگونه کار میکند؟
- میزان رم خانواده آیفون 14 مشخص شد
- سامسونگ نمایشگر آیفون 14 را حتی بهتر از نمایشگر گوشیهای خودش ساخته!
- حالت اکشن مود دوربین آیفون 14 چگونه کار میکند؟
نظر شما درباره شکست استراتژی اپل برای آیفون 14 پلاس چیست؟ دیدگاه خود را در بخش کامنتها با تکراتو به اشتراک بگذارید و اخبار تکنولوژی را با ما دنبال کنید.
تحصیل در فرانسه
کامپوس فرانس همراه شما در پروژه ادامه تحصیل در فرانسه
Bienvenue en France
از 25 سال گذشته، کشور فرانسه به عنوان اولین مقصد گردشگری توریست ها به شمار می رود.
هر منطقه از فرانسه دارای ویژگیهای منحصر به فرد و متنوع فرهنگی می باشد که شما با تحصیل در این کشور امکان آشنایی با آن را خواهید داشت.
Pourquoi choisir la France
اخبار
فراخوان بورس و پذیرش های تحصیلی
مشاهده این ویدیوهای آموزشی برای همه داوطلبان محترم توصیه می شود. خواشمندیم قبل از هرگونه اقدام برای تشکیل پرونده های داوطلبی و روادید دانشجویی، این فایل ها را دانلود نموده و مشاهده نمایید.
این وبینارها برای علاقه مندان به تحصیل در فرانسه طراحی شده است.
دیدگاه شما