الگوهای قیمتی هارمونیک (پترن های هارمونیک)
الگوهای جدید فیبوناچی به مانند الگوهای کلاسیک از کنار هم قرار گرفتن معنی دار موج های حرکتی بازار به وجود می آیند. این الگوها به مانند الگوهای کلاسیک موج ها یا هدف های قیمتی تعیین شده در بازار را برای ما پیش بینی می کنند. تشخیص این الگوها مقداری از تشخیص الگوهای قیمتی کلاسیک مشکل تر می باشد دلیل این امر، وجود نسبت های فیبوناچی در کنار اشکال تشکیل شده می باشد. توصیه می شود برای تشخیص و استفاده از این الگوها سعی کنید از قبل در پیدا کردن نسبت های فیبوناچی با الگوها تلاش کنید تا پس از تشکیل موج آخر آماده ورود به بازار شوید و فرصت را از دست ندهید. در مورد این الگوها نیز حتما در قیمت از پیش تعیین الگوها و پترن های تکنیکال شده وارد شوید و در صورتی که الگو را درست تشخیص دادید زمان و قیمت ورود مناسب را از دست ندهید.
معمولا حد ضرر تمامی این الگوها ۱۵ درصد از اندازه موج آخر حرکتی می باشد که از نقطه ورود به معامله به موج آخر اضافه می شود. حد سود هر الگو نیز بر حسب تعریف الگو متغیر می باشد. در زیر توضیحات تصاویر و مثالهای هر الگو را می توانید مشاهده کنید.
اصول استفاده ازالگوی AB=CD، نحوه رسم و کاربرد > مطالعه بیشتر
الگوی AB=CD عمومی ترین الگو از مجموع الگوهای فیبوناچی می باشد که به نسبت دیگر الگوها تشخیص آن آسان تر می باشد. همانطور که در شکل مشاهده می کنید برای تشکیل این الگو دو نسبت فیبوناچی باید همخوانی داشته باشد. در زیر مثال بازگشت نزولی الگوی AB=CD نمایش داده شده است. الگوی بازگشت صعودی AB=CD با همین درصدها اما در حالت معکوس شکل می باشد.
– نقطه C تا ۶۱٫۸ یا ۷۸٫۶ درصد فاصله AB بازگشت دارد.
– نقطه D(قیمت ورودی) تا ۱۲۷٫۲ یا ۱۶۱٫۸ Extension فاصله BC حرکت دارد.
– پس از ورود در نقطه D هدف سود این معامله ۶۱٫۸ درصد بازگشت فاصله CD می باشد.
اصول استفاده ازالگوی Gartley، نحوه رسم و کاربرد > مطالعه بیشتر
الگوی گارتلی تشکیل شده از سه نسبت فیبوناچی موجهای مختلف می باشد که پس از ورود برای آن میتوان دو هدف قیمتی در نظر گرفت.
– نقطه C تا ۳۸٫۲ یا ۶۱٫۸ درصد فاصله AB بازگشت دارد.
– نقطه D بین ۳۸٫۲ تا ۷۸٫۶ درصد فاصله BC بازگشت دارد.
– نقطه E بین ۶۱٫۸ تا ۷۸٫۶ درصد فاصله AB بازگشت دارد.
– هدف اول از نقطه ورودی، ۶۱٫۸ درصد فاصله DE می رسد.
– هدف دوم از نقطه ورودی، ۱۲۷٫۲ درصد فاصله BE می رسد.
اصول استفاده ازالگوی Butterfly، نحوه رسم و کاربرد > مطالعه بیشتر
الگوی باترفلای تشکیل شده از سه نسبت فیبوناچی موجهای مختلف می باشد که پس از ورود برای آن میتوان دو هدف قیمتی در نظر گرفت.
– نقطه C تا ۳۸٫۲ یا ۷۸٫۶ درصد فاصله AB بازگشت دارد.
– نقطه D بین ۳۸٫۲ تا ۷۸٫۶ درصد فاصله BC بازگشت دارد.
– نقطه E تا ۱۲۷٫۲ یا ۱۶۱٫۸ درصد فاصله AB بازگشت دارد.
– هدف اول از نقطه ورودی، ۶۱٫۸ تا ۷۸٫۶ درصد فاصله DE می باشد.
– هدف دوم از نقطه ورودی، ۱۲۷٫۲ درصد فاصله بازگشت BE می باشد.
اصول استفاده ازالگوی بت Bat (الگوی خفاش)، نحوه رسم و کاربرد > مطالعه بیشتر
الگوی بَت تشکیل شده ازسه نسبت فیبوناچی موج های مختلف می باشد که پس از ورود برای آن میتوان دو هدف قیمتی در نظر گرفت.
– نقطه C بین ۳۸٫۲ تا ۵۰ درصد فاصله AB بازگشت دارد.
– نقطه D بین ۳۸٫۲ تا ۸۸٫۶ درصد فاصله CB بازگشت دارد.
– نقطه E تا حدود ۸۸٫۶ درصد فاصله AB بازگشت دارد.
– هدف اول از نقطه ورودی، ۶۱٫۸ تا ۷۸٫۶ درصد فاصله DE می باشد.
– هدف دوم از نقطه ورودی، ۱۲۷٫۲ درصد فاصله AB می باشد.
اصول استفاده ازالگوی Crab، نحوه رسم و کاربرد > مطالعه بیشتر
الگوی کِرَب مانند الگوی بَت تشکیل شده ازسه نسبت فیبوناچی موج های مختلف می باشد که پس از ورود برای آن میتوان دو هدف قیمتی در نظر گرفت.
– نقطه C بین ۳۸٫۲ تا ۶۱٫۸ درصد فاصله AB بازگشت دارد.
– نقطه D بین ۳۸٫۲ تا ۸۸٫۶ درصد فاصله CB بازگشت دارد.
– نقطه E تا حدود ۱۶۱٫۸ درصد فاصله AB بازگشت دارد.
– هدف اول از نقطه ورودی، ۶۱٫۸ تا ۷۸٫۶ درصد فاصله DE می باشد.
– هدف دوم از نقطه ورودی، ۱۲۷٫۲ درصد فاصله بازگشت BE می باشد.
همه چیز درباره الگوی سقف دوقلو
در میان الگوهای تحلیلی_تکنیکال در حیطه ارزهای دیجیتال، نمودار سقف دوقلو یکی از قابلتوجهترین الگوها است. این مدل در مقابل الگوی کف دوقلو تعریف شده و کمک بسیاری به مطالعات کارشناسی و تخصصی در زمینه انواع کدینگ ارز میکند. در این مقاله سعی خواهیم کرد علاوه بر تعریف الگو سقف دوقلو به تشریح آن پرداخته و اهداف، درصد خطا و میزان اعتبار آن را بازگو کنیم. پس برای مطالعهای بیشتر در این حوزه، با ما همراه باشید.
فهرست عناوین مقاله:
الگوی سقف دوقلو
در حداکثر پیشرفت و صعود قیمتها، الگوی سقف شکل میگیرد و در نهایت ورود قیمت به سراشیبی را نمایش میدهد. الگوی سقف نمونهای از نمودارهای بازگشت به حالت ریزش است که بهصورت سینوسی عمل کرده و از کم تا زیاد و مجدد از حداکثر به حداقل قیمتها را نشان میدهد. در الگوهای نزولی، نمودار سقف دوقلو نداریم، ماهیت این الگوها صعود و فرود قیمت است. ممکن است این مدل نمودارها به اشکال مختلفی نمایش داده شوند که بهطور عام به ۴ مدل تقسیم میشوند؛ اما کارکرد همه آنها یکی بوده و به صورتی مشابه عمل میکنند.
اشکال گوناگون الگوی دوقلو از نوع سقفی
در بررسی قیمتهای بورسی و رمز ارزها، نرخ به صورتی متناوب رشد و نزول میکند. نرخ ارز دیجیتال موردنظر، برای رسیدن به سقف قیمتی تلاش کرده و خود را به نهایت میرساند. قیمت سقف با وجود تلاش بسیار بالاتر نرفته و وارد کانال نزولی میشود. مجدداً تلاش دستاندرکاران قیمتگذاری، نرخ را به سقف میرساند.
ازآنجا که در تلاش دوم نیز قیمت نمیشکند و نمیتواند بالاتر از قیمت سقف قبلی رفته و صعود آن را بشکند، به پترن الگوها و پترن های تکنیکال سقف دوقلو شناخته میشود. این قیمت طی دو بار تلاش به یک عدد میرسد، در نتیجه شکل آن M مانند خواهد بود. ممکن است این مدل نمودارها به ۴ مدل از اشکال مختلفی نمایش داده شوند اما کارکرد همه آنها یکی بوده و به صورتی مشابه عمل میکنند. اشکال الگو سقف دوقلو، اصطلاحاً به نامهای آدم-آدم، آدم-حوا، حوا-حوا و حوا-آدم شناخته میشوند. طرح ظاهری آنها به V یا U است.
خط گردن
اگر به حرف M دقت کنیم نقطهای مابین دو نقطه سقف در نزولیترین حالت ممکن خواهیم دید. این نقطه به خط گردن معروف است پایینترین نرخ رسیده را شامل شده و برای داشتن الگوی دوقلو نیازمند رسیدن به این نقطه هستیم. ازآنجایی که این مدل رفت و برگشتی قیمتها، در حال صعود و نزول است، پس موجب ریزش نرخ خریدوفروش در فواصل زمانی متناوب خواهد شد. درعینحال به رشد نرخ نیز کمک کرده و شانس خود را در حداکثر سقف قیمتی میآزماید.
اعتبار الگو
اعتبار نمونه الگوهای سقفی دوقلو، نشان از ارزیابی درست آن دارد. فاکتورهایی که موجب افزایش اعتبار این پترن میشوند، عبارتند از میزان رشد قلهها که به تناسب بالا آمده و هر دو به نرخی بسیار نزدیک به هم رشد کردهاند. فواصل زمانی رسیدن به قلهها در حدود دو هفته تا یک ماه و نیم است. در قله اول یک بازار پویا، مقدار معاملات و ارزهای رد و بدل شده بالا بوده و موقعیتهای فروش خوبی ایجاد میشود. تکمیل پترن سقف دوقلو، در زمانی انجام میگیرد که قیمت حتی از خط گردن نیز نزول کرده و پرونده این الگو بسته شود.
هدف الگو
در مباحث بالا گفتیم که با رشد قیمت و گذر از قله اول، حمایت از نرخ صورت گرفته و سپس دچار شکست میشود. مجدد در تلاش برای افزایش نرخ به حد نقطه قبلی رسیده و بیش از آن امکان رشد پیدا نخواهد کرد. کاهش قیمت میان دو قله الگو سقف دوقلو نیز، به خط گردن معروف بوده و حداقلترین نرخ ایجاد شده را نمایش میدهد. هدف از تحلیل این الگو، نمایش برگشت قیمت الگوها و پترن های تکنیکال به حداکثری آن در رشد دوم است. رشد نمودار نشان دهنده شکستن سطح حمایت بازار از قیمت فوق بوده و میتواند توسط خریداران تحت تأثیر قرار بگیرد. در اینجور مواقع، بازار به آزمایش نقطه M پرداخته و میزان کاهش آن را مهار میکند. اگر مقاومت خریداران ادامه پیدا کند، میتوان منتظر سقوط قیمت از نقطه گردن را داشت.
پیشنهاد میکنیم جهت کسب اطلاعات و آگاهی بیشتر مقاله منظور از حمایت و مقاومت در بورس چیست؟ را بخوانید.
تحلیل تکنیکال (Technical Analysis ) چیست؟
تحلیل تکنیکال جهت ارزیابی و شناسایی انواع شرایط و امکانات موجود در زمینه سرمایهگذاری و فرصتهای فوقالعاده در معاملات بورسی، ارزی و دیجیتالی انجام میشود. البته که این تحلیل قابل استفاده در سایر دادوستدهای مالی نیز هست اما بهصورت عمده در فعالیتها و تغییرات قیمتی بازار انجام میگیرد. تحلیل تکنیکال پترن سقف دوقلو، به حجم معاملات انجام شده نیز بستگی داشته و تأثیر رشد و نزول قیمتها را در آینده بررسی میکند. این تحلیل کلیه تحرکات نرخی را در گذشته و آینده در نظر گرفته و به شاخصی ارزشمند برای تصمیم گیرهای مالی بدل میشود.
در این تحلیل به روند افزایش و کاهش قیمت توجه شده و تلاش میشود طبق یک پترن مشخص، این تغییرات ارزیابی گردد. این تحلیل تکنیکی، به پیشبینی روند بازار کمک کرده و نقاط تحرک آمیز، خط روند و منحنیهای تشکیل یافته از آن را ترسیم میکند. بدین ترتیب الگوی تغییرات نرخ را بهخوبی نشان داده و قابل استناد، بررسی و تصمیمگیری در انجام معاملات آتی است.
الگوی برگشتی تغییر قیمت در تحلیل تکنیکال
زمانی که از یک الگو سقف دوقلو برای نمایش تغییرات نرخ بورس یا ارز استفاده میگردد، روندی را دنبال میکنیم که قابلیت شناسایی شرایط برگشتی را دارد. این الگو، به الگوی برگشتی یا Recersal مشهور است. با پیگیری الگوهای ادامهدار، امکان تشکیل الگوی برگشتی به وجود آمده و مجدد به روند مستقیم خود باز خواهد گشت. با این حال باید به این نکته توجه کرد که پترن های ادامهدار، همیشه از خط برگشتی به روال طبیعی بر نمیگردند. گاهی دچار نوسانات و تغییراتی بنیادین شده و امکان تحولات عظیمی در بازار را نوید میدهند.
الگو سقف دوقلو در تحلیل تکنیکال
پترن سقف دوقلو، در پایان یک روند رو به رشد رخ میدهد. به صورتی که این تلاش دو بار به سرانجام رسیده و با مقاومت خریدار منجر به سقوط میشود. نقطه نزول قیمت نیز با مقاومت بازار روبهرو شده و سعی در رشدی دوباره خواهد داشت. این روند نقطه مقابل کف دوقلو بوده و در نهایت از نقطه گردنی نیز پایینتر رفته و کاملاً افت میکند. سقف دوقلو از سری پترن های بازگشتی از نوع نزولی است که شامل دو قله صعود قیمت و یک نقطه گردن و توالی دوباره آن دو است. طبق چنین الگویی پس از شکست قیمتها و افزایش حجم سهم، نرخها به همان میزان رشد نقطه M تا قله، نزول میکند.
مورد مهم دیگری که در رابطه با الگوی دوقلو از نوع سقفی دیده میشود، تبدیل خط حمایت به خط مقاومت است. با شکسته شدن خط حمایت این نقطه به مرکز مقاومت تبدیل شده و تا حدی جلوی ریزش بیشتر را خواهد گرفت. بازگشت از خط مقاومت الگو سقف دوقلو، با ریزشی شدیدتر همراه بوده و نشان دهنده میزان نزول نرخ است.
اعتبار پترن دوقلوی سقفی در تحلیل تکنیکال
بهمنظور ارزیابی و تشکیل چنین الگویی در تحلیلهای مالی و تکنیکی انجام شده، دانستن این نکته لازم است که میزان تغییرات نرخی، در حدود یکپنجم روند صعود گذشته خود است. این تغییرات در فاصله زمانی فیمابین دو هفته تا یک ماه و نیم انجام شده و مقدار ارتفاع دو قله عمودی با یکدیگر تقریباً مشابه است. نهایت تغییرات فواصل میان دو قله در پترن سقف دوقلو، حداکثر در حدود پنج درصد محاسبه میگردد. در قله اول میزان معاملات و خرید و فروشهای انجام گرفته بیشتر از قله دوم بوده و تمایل خریداران بازار به بازی در این میدان مشهود است. اگر نرخ به زیر نقطه M برسد، قیمت با مقدار حجم معاملات بسیار سنگین رو به رو شده و ثابت میماند. در الگوها و پترن های تکنیکال این حالت الگو در نقطه گردنی به ثبات رسیده و کامل میشود.
خروج از بازار طبق الگوی تکنیکال دو قلوی سقفی
اگر بر طبق آموزههای تکنیکی پیش برویم، لازم است به زمان وقوع دو قله توجه کرد. هرگاه قیمت به قلهها رسید، حرفهایترین عملکرد، دریافت نشانههای فروش و خروج از بازارهای مالی سرمایهگذاری شده است. ازآنجایی که احتمال وقوع قله بعدی نامعلوم است و ممکن از هرگز اتفاق نیفتد، صبر و تعلل در این زمینه اشتباهی استراتژیک است. بیتوجهی به این علائم آماری و بررسیهای تخصصی تکنیکال، برای افراد ریسکپذیر با طی مدت زمان بیشتری انجام میگیرد. در اصل این افراد قدرت خطرپذیری بالاتری داشته و تا قله دوم الگو سقف دوقلو به صبر مینشینند؛ اما تحلیلگران بازار این کار را برای کلیه سرمایهگذاران توصیه نمیکنند.
مقدار امتیازهای اخذ شده توسط پترن سقف دو قلو
این الگو در بررسیهای تکنیکی موفق عمل کرده و میزان ارزشیابی انجام شده بر روی نتایج آن، قابلتوجه است. از جمله این بررسیهای آماری، رتبه عملکرد پترن سقف دوقلو ۴ از ۲۱ است. ازآنجایی که بهترین رتبه یک بوده، میتوان ادعای داشتن پیشبینیهای دقیق از طرف این الگو را پذیرفت. همچنین احتمال نقض این الگو ۸ درصد از کل بررسیهای انجام شده است. در نتیجه کلیه احتمالات موفقیت در هدف بالای هفتاد درصد بوده و احتمال برگشتی شدن آن بیش از شصت درصد است. افزون بر آن میانگین کاهش نرخ را هم در حدود ۲۰ درصد نشان میدهد
چگونگی معامله در نقاط الگو سقف دوقلو
با استفاده از این الگو، به سه روش میتوان در معاملات و دادوستدها عمل نمود. متخصصان بازار برای گرفتن بهترین نتیجه، از الگوهای تکنیکالی سقف دوقلو بهترین نتایج را خواهند گرفت. بهعنوانمثال در قسمت نقاط گردن و شکست در این قسمتها، اقدام به معامله نموده و شروع به خرید میکنند. خروج از بازار معاملات را منوط به رسیدن قله دوم میکنند. بهطوریکه با کسب سود در قله اول و صبر در نقطه شکست گردن، به صورتی کاملاً حرفهای از نقطه قله دوم کلیه سهامها را فروخته و سرمایه خود را از بازار معاملات بیرون میکشند. این کار موجب میشود:
در صورت پایان یافتن الگوی سقف و ریزش فراوان قیمت، سود بهدستآمده افزایش یابد. در نهایت با رسیدن به نقطه گردنی در الگو سقف دوقلو و پس از ریزش بسیار، موفق به خروج سرمایه از بازار معامله گردیده و تا رسیدن الگوی برگشتی صبر نمایند. به دارندگان سرمایههای کلان این راه توصیه نمیشود، زیرا از دست رفتن سود قابلتوجهی را در بر دارد. سرمایهگذاران حرفهای بازارهای بورسی، میبایست به نقاط صعود و نزول پترن سقف دوقلو توجه کرده و نتیجه بررسیها را بهخوبی دنبال کنند. هرگونه تعلل در ورود یا خروج خارج از تحلیلهای تکنیکال انجام شده بر روی این الگوها، ضررهای جبرانناپذیری را ایجاد کرده و سرمایه هنگفتی از دست میرود.
امکان نقض الگو سقف دوقلو در تحلیل تکنیکال
آنچه تائید کننده پترن های بورسی در الگوهای تکنیکال است، تجربه، المانهای تجاری به همراه آیتمهای ریاضی و آماری است. در واقع الگوهای فوق بر پایه فرمولهای آماری در نظر گرفته شدهاند. به همین علت است که در صورت صعود دوباره به قله و شکسته شدن نقطه گردن، روندی درست را میپیمایند. درصورتیکه قیمت پس از رسیدن به نقطه گردن با نزول شدید مواجه نشده و مجدد اقدام به صعود کند، این الگو از حالت دو قلو خارج شده و به سمت بالا رشد میکند. در این حالت پترن سقف دو قلو مورد نقض قرارگرفته و روند معمولی خود را طی نمیکند. هرگاه الگویی دچار نقض شود، با دنبال کردن نقاط قله و گردن، میتوان به نقطه ضرر رسیده و از آنها بهعنوان قسمتهای قابلتوجه در بررسیهای آتی استفاده کرد.
جمعبندی
در این مقاله بهتفصیل به شناخت، بررسی و نتایج بهدستآمده از الگوهای سقف دو قلو پرداختیم. علاوه بر آن در مورد تحلیلهای تکنیکال این پترن نیز صحبت شده و تأثیرات این تحلیل در الگوی دوقلو موردتوجه قرار گرفت. این مدل الگو سقف دوقلو دارای دو قله بهمنظور نمایش حداکثر رشد قیمتی بوده و از یک نقطه گردنی بهعنوان حد نزول مابین قلهها تشکیل شدهاند. الگوها و طراحی آنها، در پیشبینی ورود و خروج به بازار، تعیین میزان سود و ضرر و در کل تحلیلهای فنی و تکنیکی از اهمیت بالایی برخوردار هستند. جهت شناسایی نقاط استراتژیک بر روی نمودار، کشیدن الگوهای سقف از نوع دو قلو، نیاز به تجربه، اندازهگیری دقیق و درستی آمار بسیار سرنوشتساز است.
پترن سقف دوقلو، در صورت داشتن پیشزمینهها و آیتمهای آمار و احتمال قوی، میتواند یکی از بهترین پترن های شناسایی بازار به شمار آید. با چنین امکاناتی، بهترین زمان ورود و خروج مشخص شده و امکان تشخیص سقف و کف نرخی ایجاد میشود. در ضمن پیشبینی از آینده بازار به صورتی سریع و دقیق انجام میشود. تمامی این موارد به سرمایهگذار کمک میکند پول خود را به بهترین شکل استفاده کرده و بالاترین سود را به دست آورد.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال چیست؟ این سوالی است که ممکن است تا حالا از خود پرسیده باشید. چون نام آن را از اطرافیان یا در جمع هایی که حضور دارید شنیده اید. شاید هم از اینکه با آن آشنایی ندارید دچار کمبود اعتماد به نفس شده باشید. در جواب اینکه تحلیل تکنیکال چیست؟ می توانیم به طور خلاصه بگوییم که: تحلیل تکنیکال به معنی بررسی گذشته نمودار سهام، پیش بینی آینده آن و سرانجام اتخاذ بهترین تصمیم برای لحظه حاضر است. این تصمیم می تواند یکی از موارد خرید، فروش، نگهداری یا خروج از بازار باشد.
در واقع ما برای اینکه ببینیم باید در حال حاضر در بازار بورس و رمز ارز یا کریپتو یا سایربازارها چه اقدامی باید انجام دهیم می آییم و گذشته قیمت را بررسی می کنیم. تحلیل تکنیکال می گوید: «همه چیز الگوها و پترن های تکنیکال در قیمت نهفته است»؛ بنابراین اگر بیایم قیمت سهم یا ارز یا حتی یک کالایی مثل زعفران یا نفت یا هر چیز دیگری را بررسی کنیم در واقع به هر آنچه که در نهایت موجب تغییر قیمت شده است نیز اندیشیده ایم. یعنی هر اتفاقی در دنیای خارج بیفتد در نهایت تاثیرش را در قیمت می گذارد پس همین که قیمت را بررسی کنیم کافی است و با اتکا به همین بررسی می توانیم به صورت روشمند تصمیمات تقریبا درستی بگیریم. تحلیل تکنیکال می گوید: «آینده شبیه گذشته است». یعنی اگر گذشته سهم را بررسی کنیم به الگوهایی می رسیم که احتمالا در آینده نیز تکرار می شود بنابراین می توانیم از گذشته درس بگیریم و در آینده به کار بندیم تا سود کنیم یا کمتر ضرر کنیم. اصل دیگر تحلیل تکنیکال این است که می گوید: «قیمت ذاتا تمایل به حفظ روند جاری دارد». تحلیل تکنیکال از زیرشاخه ها و بخش های متعددی تشکیل شده است که می توان آن را در پنج زیرشاخه بیان کرد: 1) الگوهای کندل استیک یا شمع های ژاپنی؛ 2) الگوها و پترن های تکنیکال؛ 3) اندیکاتورها؛ 4) ابزار فیبوناتچی؛ و 5) تئوری امواج الیوت. هر کدام از این زیرشاخه ها خود روش های متفاوتی هستند اما می توانیم بگوییم که دقیق ترین آنها همان اندیکاتورها هستند. مانند اندیکاتور میانگین متحرک، شاخص قدرت نسبی، مکدی، باندبولینگر و غیره. تحلیل تکنیکال
مباحث گسترده ای دارد. یکی از منابع خوبی که برای مطالعه تحلیل تکنیکال وجود دارد دو کتاب «آموزش تحلیل تکنیکال مقدماتی» و «آموزش تحلیل تکنیکال پیشرفته» نوشته پشوتن مشهوری نژاد یکی از اساتید مطرح تکنیکال ایران است. در میتب می توانید این کتاب را دانلود کرده و مطالعه نمایید.
معرفی الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال
برای تحلیل تکنیکال روش های مختلفی وجود دارد اما برخی از معامله گران از شاخص ها و نوسانات استفاده می کنند، در حالی که برخی دیگر فقط حرکت قیمت را تجزیه و تحلیل می کنند. نمودارهای شمعی نمای کلی از نوسانات قیمت در طول زمان را نشان می دهد. ایده اصلی این روش مطالعه الگوهای تکراری با مطالعه عملکرد قیمت در گذشته است. بسیاری از معامله گران از نمودارهای شمعی در بازارهای سهام، فارکس و رمزارز استفاده می کنند. مجموعه ای از رایج ترین الگوها را الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال می نامند. بسیاری از معامله گران این الگوها را شاخص معاملاتی معتبر می دانند. چرا اینطور است؟ آیا معامله و سرمایه گذاری به معنای یافتن فرصت هایی نیست که دیگران آن را ندارند؟ بله، اما به روانشناسی افراد هم مربوط است. از آنجایی که مدل های تحلیل تکنیکال کلاسیک به هیچ اصل علمی یا قانون فیزیکی محدود نمی شود، تاثیرگذاری این الگوها به تعداد شرکت کنندگان در بازار بستگی دارد. در ادامه به معرفی الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال می پردازیم، برای آشنایی بیشتر این مقاله را تا انتها مطالعه کنید.
الگوهای نموداری چیست؟
زمانی که بازار صعودی است، قیمت ها در نوسان هستند (با بالا و پایین های متناوب). از سوی دیگر، در بازارهای رو به کاهش، قیمت ها کاهش می یابد، اگرچه همچنان فراز و نشیب های متناوب وجود دارد. وقتی بازار در محدوده معاملاتی تثبیت می شود چه اتفاقی می افتد؟ در این صورت می بینیم که قیمت بدون روند خاصی در نوسان است. فرقی الگوها و پترن های تکنیکال نمی کند در چه مرحله یا فرآیندی وارد بازار شوید. عملکرد قیمت به طور کلی از یک الگوی تکراری پیروی می کند.
به این الگوی نموداری می گویند. معامله گران هوشمند به این الگوهای قیمت توجه می کنند تا قبل از ورود به معامله، ایده خوبی از سود و زیان داشته باشند. این الگوها به معامله گران نشان می دهد که در مرحله بعدی روند صعودی یا نزولی قیمت ادامه خواهد یافت یا کاملا معکوس خواهد شد. الگوهای قیمت همچنین به معامله گران کمک می کند تا نقاط ورود و خروج، ضرر و موارد دیگر را با دقت بیشتری تعیین کنند. به صورت کلی، دو نوع الگوی نموداری وجود دارد:
- الگوهای برگشتی
- الگوهای ادامه دهنده
لازم به ذکر است که نمودارهای سهام به طور کلی در یکی از دو الگوی متمایز قرار الگوها و پترن های تکنیکال می گیرند: الگوهای برگشتی و الگوهای ادامه دهنده. الگوهای برگشتی در انتهای روند و زمانی که بازار قصد تغییر جهت دارد یافت می شود. به عنوان مثال، پس از یک روند صعودی طولانی قیمت، بازار می تواند فرسوده شود و روند نزولی قیمت را آغاز کند. معامله گران معمولاً زمانی که بازار تغییر جهت می دهد از الگوهای برگشتی استفاده می کنند. الگوهای ادامه دهنده نشان می دهد که قیمت ها به روند فعلی خود ادامه می دهند. در روند صعودی، قیمت اغلب افزایش می یابد، استراحت می کند و پولبک زده و سپس بالا می رود. بنابراین معامله گران از الگوهای برگشتی برای حرکت در یک جهت یا اضافه کردن به موقعیت برنده فعلی خود استفاده می کنند.
اهمیت استفاده از الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال چیست؟
معامله گران در طول صد سال گذشته به الگوهای قیمت نگاه کرده اند و مجموعه ای از الگوهای تکرار شونده را یافته اند. شاید تعجب کنید که چرا این الگوها خود را تکرار می کنند. جواب کاملا مشخص است، زیرا بیشتر تحرکات بازار تحت تأثیر احساسات انسانی است و ماهیت انسان هرگز تغییر نمی کند. دقیقاً به همین دلیل است که الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال مهم هستند: آنها می توانند بینشی روانشناختی از روند کلی بازار به شما بدهند. حرکت بازار تا حد زیادی به دلیل واکنش معامله گران به آنچه اتفاق می افتد است. هنگامی که این کنش ها و واکنش ها را درک کردید، دریافت چنین بینش هایی به شما کمک می کند تا درک بهتری از معامله گران در آینده داشته باشید. بر این اساس، می توانید تصمیم بگیرید که چه زمانی وارد بازار یا از آن خارج شوید.
معرفی مهم ترین الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال
در حال حاضر الگوهای کلاسیک بی شماری وجود دارد که در صورتی که دقت داشته باشید، می توانید برای خودتان الگوهای جدیدی را کشف کنید. البته این نکته را در نظر داشته باشید که در حال حاضر الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال به صورت مداوم در نمودار تکرار می شوند. به همین خاطر بسیاری از معامله گران پیگیر استفاده از این نوع نمودارها هستند. در ادامه به معرفی نمونه ای این نمودارها می پردازیم. برای آشنایی بیشتر با این نمودارها تا انتهای مقاله با ما همراه باشید.
1. الگوی سقف دو قلو(The Double Top)
الگوی سقف دوقلو یکی از قدرتمندترین الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال و نوع بازگشتی است. در این الگو، یک بازار گاوی یک روند صعودی را نشان می دهد، پولبک داشته و سپس سعی می کند به سقف قبلی برسد و از آن عبور کند اما شکست می خورد و قیمت پایین می آید. توجه داشته باشید که هر دو پیک در مدل تقریباً قیمت یکسانی دارند، به همین دلیل است که ما به این مدل یک قله دوقلو می گوییم. الگوی سقف دوتایی نشان می دهد که بازار قدرت کافی برای عبور الگوها و پترن های تکنیکال از سطح مقاومت اصلی را ندارد. با مشاهده این الگو می توانید پیش بینی کنید که روند صعودی حداقل به طور موقت به پایان رسیده است. در نتیجه، باید انتظار داشته باشید که قیمت ها در محدوده خاصی نوسان کنند یا شروع به کاهش کنند.
2. الگوی فنجان و دسته(The Cup Handle)
الگوی فنجان و دسته در بین معامله گران سهم کوچک و ارزان بسیار محبوب است. این روند می تواند اولین نشانه افزایش قابل توجه قیمت باشد. وقتی به طراحی فنجان و دسته آن نگاه می کنید، شبیه یک فنجان چای است. این الگو اغلب در روندهای نزولی بلندمدت دیده می شود. ما می بینیم که قیمت ها بالا می روند و قبل از کاهش قیمت ها به بالاترین حد اولیه می رسند و در نهایت افزایش می یابند. به این کف گرد فنجان می گویند. این سطح نشان دهنده کاهش قیمت است و معامله گران سهام را با قیمت پایین خریداری می کنند. بعد از اینکه قیمت شروع به کاهش کرد، به قسمتی از این مدل می رسیم که دسته نام دارد. دسته به قسمتی گفته می شود که می توانید کمی عقب نشینی را ببینید. قیمت قبل از سقوط شدید و سطح بالای مقاومت پایین تر حرکت می کند. معامله گران اغلب زمانی سهام می خرند که سطح مقاومت بالای الگوی فنجان و دسته شکسته شود.
3. الگوی پرچم(Flag)
پرچم یکی دیگر از الگوهای ادامه دار متداول است که در تمام بازه های زمانی قابل مشاهده است. الگوی پرچم بسته به صعود یا نزولی بودن می تواند صعودی یا نزولی باشد. روند صعودی با افزایش قیمت مشخص میشود. سپس بازار متوقف میشود و به عقب باز میگردد و تعدادی فراز و نشیب کوچک در طول مسیر ایجاد میکند. معامله گران معمولاً این را به عنوان یک مکث موقت می بینند و انتظار دارند روند اولیه به زودی از سر گرفته شود. از سوی دیگر الگوی پرچم نزولی برعکس عمل می کند. قیمت یک حرکت نزولی سریع دارد و سپس در چند نوسان کوچک قبل از روند نزولی کلی سقوط می کند. برای ترسیم الگوی پرچم، باید از هر نوسان به بالا و پایین خطوط بکشید. اگر به درستی ترسیم شوند، تصویر یک پرچم را روی میله ایجاد می کنند. الگوی پرچم یکی دیگر از الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال است که برای مبتدیان مناسب است.
4. الگوی سر و شانه(The head and shoulders)
الگوی سر و شانه یکی از محبوب ترین الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال است. حتی معامله گرانی که هرگز از نمودار استفاده نمی کنند اغلب نام آن را می شنوند و می دانند چگونه از آن استفاده کنند. الگوی سر و شانه دقیقاً مانند اسمش به نظر می رسد. یک حرکت صعودی کوچک قیمت و سپس یک عقب نشینی وجود دارد. قبل از اینکه قیمت دوباره بالا برود یک روند صعودی بزرگ دارد. سپس حرکت کوچک دیگری مانند حرکت اول ایجاد می شود. هر دو تاب کوچکتر از شانه ها هستند، تاب سر وسط بزرگتر است. الگوی سر و شانه یکی از الگوهای بازگشتی اصلی است. این الگو نشان می دهد که بازار باید به زودی به روند صعودی خود پایان دهد و روند نزولی را آغاز کند. معامله گران اغلب به دنبال کاهش قیمت ها به زیر دو سطح هستند که به آن شکاف می گویند. بعد از شکستن گردن، اکنون بهترین زمان برای ورود به بازار است.
5. الگوی مثلث(Triangles)
الگوی مثلث یکی از رایج ترین الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال است که در آن قیمت سهام به شدت در نوسان است. نوسانات هر بار کوچکتر و کوچکتر می شوند. اگر خطوط این نوسانات را به هم وصل کنیم شکل مثلثی ایجاد می شود. مثلث ها الگوهای ادامه داری هستند و نشان می دهند که بازار پس از روند قبلی، قبل از ادامه در جهت روند اصلی در حال توقف است. سه نوع الگوی مثلثی وجود دارد:
• الگوی مثلث متقارن: در این الگو، خط بالایی مثلث به سمت پایین و خط پایین به سمت بالا شیب دارد. معامله گران اغلب این را به عنوان یک مکث در بازار قبل از ادامه آن می بینند.
• الگوی مثلث صعودی: مثلث صعودی جایی است که خط پایین بالا می رود اما خط بالایی افقی است. این نشان دهنده شکست دیگری در بازار است اما هنوز هم قدرت خرید بیشتری نسبت به فروش وجود دارد (نشانه صعودی).
• مثلث نزولی: مثلث نزولی جایی است که خط بالایی شیب دار است اما خط پایین افقی است. این نشان می دهد که فروشندگان بازار را کنترل می کنند. این نوع مثلث یک الگوی ادامه دهنده است که در روندهای نزولی دیده می شود.
کلام آخر
الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال از جمله ابزارهای کاربردی برای انجام معاملات موفق است که سالیان سال است که از این نمودارها برای تحلیل روند قیمت استفاده می کنند. به همین خاطر با استفاده از این نمودارها می توانید روند قیمت ارز دیجیتال را در آینده تشخیص دهید و تصمیم گیری راحت تری در روند انجام معاملات خود داشته باشید. در این مقاله به معرفی این الگوهای کلاسیک پرداختیم. امیدواریم برای شما مفید باشد.
الگوهای هارمونیک (Harmonic Patterns) در تحلیل تکنیکال
الگوهای هارمونیک (Harmonic Patterns) به الگوهایی گفته میشود که با استفاده از آن میتوان تغییرات احتمالی انواع بازارهای مالی را پیشبینی کرد. این الگوها ساختاری خاص و معمولاً هندسی دارند که از جمله ابزارهای پرطرفدار جهت شناسایی سیگنالهای خرید و فروش است. در ادامه این مطلب همراه ما باشید تا با انواع الگوهای هارمونیک و معنی و مفهوم هر یک، بیشتر آشنا شوید.
الگوهای هارمونیک (Harmonic Patterns) چیست؟
الگوهای هارمونیک ساختارهایی هندسی بر اساس دنباله معروف فیبوناچی هستند. در واقع، هر یک از عناصر الگوی هارمونیک، بر اساس یکی از سطوح خاص فیبوناچی ایجاد میشوند. بنابراین این الگوها را میتوان متشکل از چند بخش در نظر گرفت که در کل نشاندهنده جدیدترین تغییرات قیمت و پیشبینی تغییرات احتمالی بازار در آینده خواهد بود.
اولین بار گارتلی (H.M. Gartley) در کتاب خود با عنوان «سود در بازار سهام (1932)» درباره الگوهای هارمونیک صحبت کرد. به همین دلیل است که بسیاری از الگوهای هارمونیکی که در ادامه معرفی میکنیم، عمدتاً به نام وی نامگذاری شدهاند. اخیراً، اسکات ام. کارنی (Scott M. Carney) در کتاب خود به نام «معاملهگر هارمونیک (The Harmonic Trader) (1999)» درباره الگوهای ساختاری مبتنی بر نسبت فیبوناچی بحث کرده است. اسکات کارنی به عنوان فردی شناخته میشود که رویکرد ترید هارمونیک را در بازارهای مالی احیا میکند.
الگوهای هارمونیک بیشتر در بازههای زمانی طولانی ایجاد و شناسایی میشوند؛ چون با توجه به اینکه به نوعی از دنباله فیبوناچی تشکیل میشوند، به زمان بیشتری برای تکمیل هر سطح نیاز دارند. در نتیجه بهترین چارچوب زمانی برای خرید و فروش از طریق شناسایی الگوهای هارمونیک، نمودارهای روزانه و هفتگی است. این الگوها، از جمله مهمترین بخشهای تحلیل تکنیکال است که معمولاً به دست معاملهگران مبتدی و تازهوارد، قابل شناسایی نیستند. بنابراین، شناسایی و استفاده از آنها برای شناسایی بهترین فرصتهای خرید و فروش به تلاش و دانش زیادی در زمینه تحلیل تکنیکال نیاز دارد. به همین دلیل، الگوهای هارمونیک معمولاً به دست معاملهگرانی استفاده میشود که قصد سرمایهگذاری بلندمدت دارند و روی شناسایی بهترین موقعیت ترید تمرکز کردهاند.
ارتباط الگوهای هارمونیک با سطوح فیبوناچی
همانطور که پیش از این گفته شد، اساس شکلگیری الگوهای هارمونیک، بر اساس دنباله فیبوناچی است. طبق نظریه فیبوناچی، هر عدد بعد از 0 و 1 مجموع دو عدد قبلی را نشان میدهد. در نتیجه بخشی از توالی دنباله فیبوناچی به صورت زیر خواهد بود:
۰، ۱، ۱، ۲، ۳، ۵، ۸، ۱۳، ۲۱، ۳۴، ۵۵، ۸۹، ۱۴۴، ۲۳۳، ۳۷۷، ۶۱۰، ۹۸۷، ۱۵۹۷، ۲۵۸۴، ۴۱۸۱، ۶۷۶۵، ۱۰۹۴۶، ۱۷۷۱۱
نکته حائز اهمیت این است که هر یک از اعداد موجود در این دنباله، مشخصکننده یک سطح نسبی هستند که برای پیشبینی قیمت، شناسایی سطح حمایت و مقاومت و … مورد استفاده قرار میگیرند. مهمترین سطوح نسبی ایجادشده توسط این دنباله عبارتاند از: 127.2٪ ، 161.8٪ و 261.8٪.
انواع الگوهای هارمونیک (Harmonic Patterns)
در ادامه به معرفی 6 الگوی پرکاربرد هارمونیکی میپردازیم. هر یک از الگوهایی که در ادامه معرفی میشوند، خود دارای دو نسخه صعودی و نزولی هستند الگوها و پترن های تکنیکال که به نوبه خود برای شناسایی بهترین زمان خرید و فروش مورد استفاده قرار میگیرند.
هر الگو با حرکت XA شروع میشود که آغازکننده یک روند است. موج XA، در نسخه نزولی یک الگوی هارمونی، نشاندهنده یک حرکت رو به پایین است و برعکس!
الگوی ABCD
الگوی ABCD، در کنار گارتلی، بدون شک پرکاربردترین الگوی هارمونیک است. اگر تجربه زیادی در کار با الگوهای هارمونیک ندارید، پیشنهاد و توصیه ما یادگیری الگوی ABCD است. بدون شک با یادگیری این الگو، شناسایی و استفاده از الگوهای پیچیده، راحتتر خواهد بود. نام دیگری که برای این الگو در نظر گرفته شده است، الگوی AB=CD است. چراکه موجهای AB و CD مساوی هم هستند و حرکت BC نشاندهنده یک اصلاح است.
الگوی ABCD شامل سه بخش به صورت زیر است:
- AB حرکت اولیه است.
- BC باید اصلاح حرکت AB را نشان دهد.
- CD به اندازه AB باشد.
تصویر بالا نشان میدهد که یک الگوی ABCD صعودی منظم باید چگونه باشد. هدف از این الگو، شناسایی نقطه D یا در واقع بهترین زمان خرید است. نسخه نزولی ABCD هم شامل همین بخشها است با این تفاوت که AB حرکتی در جهت مخالف است که در نهایت سیگنال خرید الگوها و پترن های تکنیکال در نقطه D ایجاد میکند.
الگوی گارتلی (Gartley)
الگوی گارتلی شامل بخشهای زیر است:
- XA – جایی که الگو شروع میشود.
- AB – نقطه B باید در 61.8٪ اصلاح فیبوناچی XA پایان یابد.
- BC – حرکت BC باید در سطح فیبوناچی 38.2٪ یا فیبوناچی 88.6٪ تمام شود.
- CD – اگر BC به 38.2٪ ختم شود، CD باید تا 127.2٪ افزایش یابد. در غیر این صورت، نقطه D در 161.8 توسعه BC ایجاد میشود.
- XD – نقطه D باید 78.6٪ اصلاحکننده موج اولیه XA باشد.
الگوی خرچنگ (Crab)
الگوی خرچنگ، شامل موارد زیر است:
- XA – اولین موج که یک روند را آغاز میکند.
- AB – این موج باید 38.2٪ یا 61.8٪ اصلاح فیبوناچی XA باشد.
- BC – این حرکت در خلاف جهت حرکت AB صورت میگیرد، اصلاح 38.2 یا 0.886 AB.
- CD – اگر موج 2 BC٪ باشد، CD باید به توسعه 224٪ برسد. از طرف دیگر، اگر BC به 88.6٪ ختم شود، CD باید 361.80٪ BC باشد.
- XD – در نهایت، سیگنال خرید در نقطه D تقریباً در 161.8٪ فیبوناچی موج اولیه XA است.
الگوی خفاش (Bat Pattern)
الگوی خفاش شامل موارد زیر است:
- XA – اولین موج که یک روند را آغاز میکند.
- AB – باید بین 38.2٪ و 50٪ پایان یابد.
- BC – این موج 38.2٪ یا 88.6٪ حرکت AB است.
- CD – اگر BC 2٪ باشد، CD باید توسعه 161.8٪ را به دست آورد.
- XD – نقطه ورود به معامله (D) در حالت ایدئال در 88.6٪ اصلاح فیبوناچی موج XA شروع شده است.
الگوی پروانه (Butterfly)
الگوی پروانه شامل موارد زیر است:
- XA – اولین موج که یک روند را آغاز میکند.
- AB – سطح اصلاحی قیمت نقطه B باید به 78.6٪ موج XA برسد.
- BC – این موج اصلاحی 38.2٪ یا 88.6٪ موج AB است.
- CD – اگر موج BC به 38.2٪ ختم شود، باید موج CD به 161.8٪ افزایش یابد. اگر موج BC در 88.6٪ به پایان برسد، نقطه D به 261.8٪ گسترش مییابد.
- XD – به دلیل اصلاح کمتر در موج AB، نقطه D در الگوی پروانه باید در 127٪ یا 161.80٪ توسعه فیبوناچی موج شروع XA باشد.
الگوی کوسه (Shark pattern)
الگوی کوسه یکی از الگوهای هارمونیک نسبتاً جدید است. این الگو شامل بخشهای زیر میشود:
- XA – حرکت اولیه برای شروع الگو
- AB – این موج باید بین 113 تا 161.8 درصد به پایان برسد.
- BC – بسته به توسعه AB، این موج باید 161.8٪ یا 224٪ امتداد حرکت قبلی باشد. این مرحله آخر است؛ زیرا نقطه D سیگنال خرید / فروش است.
الگوی سایفر (Cypher pattern)
الگوی Cypher از بخشهای زیر تشکیل میشود:
- XA – اولین موج که یک روند را آغاز میکند.
- AB – این موج با 38.2 یا 61.8 از حرکت شروع به پایان میرسد.
- BC – این موج از توسعه سطحهای فیبوناچی غیرمعمول 113.0٪ (اگر AB 2٪) و 141.4٪ (اگر AB 61.8٪) استفاده میکند.
- XA – در این الگو، نقطه D نهایی باید مطابق با 78.6٪ اصلاح فیبوناچی حرکت اولیه XA باشد.
مزایا و معایب الگوهای هارمونیک
مسلماً بزرگترین مزیت الگوهای هارمونیک یک ساختار کاملاً مشخص است. با استفاده از این الگوها، نقاط ورود و خروج به وضوح مشخص است و نیازی به استفاده از روشهای مختلف جهت شناسایی این نقاط نیست.
مدیریت ریسک، یکی دیگر از مزایای اصلی الگوهای هارمونیک است. سطوح مقاومت، حمایت و قیمت کاملاً مشخص است. در نتیجه شناسایی زمان سود و ضرر کار مشکلی نخواهد بود.
همانطور که در ابتدای مطلب هم گفته شد، شناسایی دقیق الگوهای هارمونیک کار مشکلی است. برخی مواقع شناسایی نقطه A و B کار سادهای است، در حالی که نقطه C درست تشخیص داده نمیشود.
بنابراین، برای شناسایی، ترسیم و در نهایت تصمیمگیری بر اساس الگوهای هارمونیک (Harmonic Patterns) به صبر و حوصله زیادی نیاز است. به همین دلیل است که استفاده از این الگو معمولاً به افراد حرفهای و باتجربه در زمینه ترید توصیه میشود.
نحوه استفاده از الگوهای هارمونیک برای خرید و فروش
برای رسم الگوهای هارمونیک، به کسب اطلاعات و رعایت دقیق دستوالعملهای گفتهشده نیاز است؛ زیرا هر مرحله تا حدودی به دقت مرحله قبل وابسته است. بنابراین مهم است که گام به گام از دستورالعملها پیروی کنید تا در قابلیت اطمینان هر موج، ابهامی وجود نداشته باشد. سیستم عاملهای تجاری بسیاری همچون TradingView و سایر برنامههای نرم افزاری، دارای تنطیمات داخلی برای ترسیم الگوهای هارمونیک هستند. بنابراین، کار شما بسیار آسانتر است؛ زیرا فقط باید از دستورالعملها پیروی و نقاط را روی نمودار به هم متصل کنید.
قبل از اینکه نکاتی در مورد نحوه ترسیم الگوهای هارمونیک با شما عزیزان به اشتراک بگذاریم، توجه به این نکته مهم است که شناسایی الگوی کامل تقریباً غیرممکن است. سادهترین راه برای ترسیم الگوی هارمونیک، ترسیم هر موج به صورت مرحله به مرحله است. مرحله اول را کامل کنید (در صورت امکان) و سپس به مرحله بعدی بروید. در صورتی که تمام موارد را به خوبی رعایت کرده باشید، نقطه نهایی C یا D باید سیگنال خرید یا فروش را برای شما ایجاد کند.
در نمودار EUR / USD روزانه، نمونهای از الگوهای هارمونیک را مشاهده میکنیم.
همانطور که قبلاً گفته شد، AB و CD موجهای مساوی هستند و BC در جهت مخالف حرکت میکند. در این حالت، ساختار کاملاً دقیق است؛ به جز اصلاح بزرگتر از حد انتظار در BC (حدود 70٪). برای اطمینان از اینکه نمودارِ ترسیمشده همان چیزی است که باید باشد، میتوانید از ابزارهای کمکی برای تشخیص سطح مقاومت، حمایت و … استفاده کنید.
میزان سود با استفاده از آخرین موج CD و تکنیکهای اندازهگیری فیبوناچی محاسبه میشود. باز هم، بسته به مدیریت ریسک و سبک تجارت خود، هدف مورد نظر را تعیین میکنید. به طور کلی، معاملهگران باتجربه به دنبال اصلاح بین 38.2٪ تا 61.8٪ هستند.
سخن پایانی
الگوهای هارمونیک (Harmonic Patterns) نمودارهای هندسی بر اساس دنباله معروف فیبوناچی هستند. مشهورترین الگوهای هارمونیک عبارتاند از: ABCD، گارتلی، الگوی خفاش، الگوی پروانه، الگوی سایفر، الگوی خرچنگ و الگوی کوسه. مزیت استفاده از الگوهای هارمونیک، بهره گرفتن از یک ساختار قیمت خاص است که سیگنال خرید یا فروش ایجاد میکند. اما بزرگترین چالش در خصوص این الگوها این است که تشخیصشان کار مشکلی است.
دیدگاه شما