الگوهای هارمونیک چیست؟
الگوهای هارمونیک یکی از مهمترین و محبوبترین سیستمهای معاملاتی معامله گران است که در بازارهای سهام و ارز از آن استفاده میکنند.
الگوهای هارمونیک اولین بار توسط آقای گارتلی Gartley در سال 1932 مطرح شد. او توانست یک الگوی هارمونیک ثبت کند که در بسیاری مواقع به خوبی جواب داده بود و توانسته بود از آن کسب سود کند. گارتلی در کتاب خود به نام "سود در بازار سهام"، الگویی به نام خودش یعنی گارتلی را مطرح کرد که از پنج نقطه تشکیل شده بود.
در سالهای بعد دیگر تحلیل گران نیز الگوهای متفاوتی را در بازار شناختند که امروزه به آنها الگوهای هارمونیک گفته میشود. دلیل این نامگذاری نظم و حرکت هندسی آنها در نمودار است.
اغلب الگوهای هارمونیک از 5 نقطه تشکیل شدهاند و معامله گران با استفاده از آنها به باز کردن معاملات و بررسی شرایط بازار میپردازند.
نکته مهمتر اینکه افرادی میتوانند از این سیستم معاملاتی به خوبی استفاده کنند که آشنایی و تسلط کافی با فیبوناچی داشته باشند، چون این الگوها بر اساس سطوح فیبوناچی به خوبی عمل میکنند.
معاملهگری بر اساس الگوهای هارمونیک از استراتژیهای پیچیده و حرفهای معاملهگری محسوب میشود و در کنار استراتژیهایی همچون امواج الیوت، چنگال اندروز و آسترولوژی قرار میگیرد.
با وجود اینکه الگوهای هارمونیک بارها عملکرد مثبت و صحیحی از خود به جا گذاشتهاند اما هیچگاه نباید تنها به این پارامتر در معاملات توجه کرد بلکه توصیه میشود که معامله گران تأییدیههای دیگری نیز برای باز کردن یا بستن معاملات خود داشته باشند.
ناحیه PRZ
پایه الگوهای هارمونیک نسبتهای فیبوناچی است یعنی اگر بخواهید با این الگوها ترید کنید، باید فیبوناچی را به خوبی بشناسید. چراکه الگوهای هارمونیک بر اساس فرض حرکت هندسی قیمت در نمودار بر اساس چرخههای زمانی و نسبتهای فیبوناچی بنا شده است.
بنابراین بهتر است قبل از اینکه الگوهای هارمونیک را بشناسید کار با ابزارهای متنوع فیبوناچی از جمله فیبوناچی اصلاحی، اکسپنشن و اکستنشن را به خوبی یاد بگیرید تا بتوانید عملکرد خوبی در استفاده از الگوها داشته باشید.
در سیستم معاملاتی الگوهای هارمونیک به شناسایی نقاطی میپردازیم که احتمال بازگشت قیمت در آنها بسیار است. به این نواحی "ناحیه بازگشت قیمت" (Potential Reversal Zone | PRZ) میگویند. این ناحیه زمانی تشکیل میشود که دو یا چند نسبت فیبوناچی نسبت به آن واکنش نشان دهند و این همان ناحیهای است که قیمت روند معکوس خود را از آن آغاز میکند.
الگوهای هارمونیک از چهار یا پنج نقطه تشکیل شدهاند که به آنها نواحی X,A,B,C,D میگویند. معامله گران در ناحیه PRZ نقطه ورود به معامله خود را مشخص میکنند و در بسیاری موارد نقطه D را در این ناحیه قرار میدهند. البته حد ضرر و مدیریت سرمایه را نیز در نظر میگیرند.
بنابراین برای شروع معاملات خود بر اساس الگوهای هارمونیک ابتدا باید چند فیبوناچی رسم کنید و ببینید که کدام سطوح بیشتر از همه دچار واکنش شده است و با هم تلاقی کردهاند.
به عکس زیر نگاه کنید. ناحیه PRZ در این عکس نشان داده شده است که در آن چند سطح فیبوناچی نسبت به آن واکنش نشان دادهاند.
بعد از اینکه PRZ را پیدا کردید، حالا باید الگوی مورد نظر را پیدا کنید. دقت داشته باشید که این کار نیاز به تمرین دارد تا چشم شما به چارت عادت پیدا کند و بتوانید بر اساس روندهای ماژور و مینور و تشخیص آنها از یکدیگر به یافتن صحیح الگوهای هارمونیک بپردازید و در مورد معامله خود تصمیمگیری کنید.
انواع الگوهای هارمونیک
الگوهای هارمونیک برعکس الگوهای شمعی خیلی زیاد نیستند و نیازی نیست که تعداد زیادی شکل را در ذهن به خاطر بسپارید. کار سخت، پیدا کردن همین چند شکل است که به دفعات در بازار نمونه آنها پیدا میشود. در ادامه به معرفی مهمترین الگوهای هارمونیک میپردازیم. البته در برخی کتابها تعداد این الگوها کمتر یا بیشتر است و در این مقاله به توضیح مشهورترین آنها پرداخته شده است.
الگوی AB=CD
یکی از الگوهای ساده هارمونیک، الگوی AB=CD است که از چهار نقطه تشکیل شده است. این الگو شبیه یک N در نمودار است که رو به پایین یا به سمت بالا حرکت میکند. در این الگو نقطه A به عنوان مبدا و نقطه D آخرین بخش الگو محسوب میشود. برای رسم AB=CD باید ابتدا سطوح فیبوناچی را مشخص کنیم و سپس الگوی خود را رسم کنیم. به شکل زیر دقت کنید:
همانطور که از نام این الگو مشخص است دو خط AB و CD قرار است با همدیگر برابر باشند. البته این حالت ایدهآل است و ممکن است قیمت قبل یا بعد از سطح تعیین شده واکنش نشان دهد. با ترسیم موج AB باید بتوانیم نقطه C را پیدا کنیم که عموماً بین نسبت 0.618 تا 0.786 فیبوناچی اصلاحی AB قرار میگیرد.
در ادامه الگو باید به CD برسیم که میتواند بین نسبت 1.27 تا 1.618 موج BC قرار دارد. این الگو در نهایت به نقطه D میرسد و تکمیل میشود. نقطه D میتواند نقطه برگشت (Reverse) بازار باشد و بسیاری از معامله گران قبل از تکمیل الگو در روند صعودی از بازار خارج یا در روند نزولی به بازار وارد میشوند.
الگوی گارتلی Gartley
این الگو که قدیمیترین الگوی هارمونیک و به نام بنیانگذار این الگو یعنی آقای گارتلی است، محبوبیت تئوری موج الیوت یک الگوی پنج نقطهای است. در ابتدا نیز از نسبتهای فیبوناچی برای این الگو استفاده نمیشد، اما تحلیل گران در ادامه این نسبتها را هم وارد این الگو کردند. الگوی گارتلی از پنج نقطه XABCD و چهار موج تشکیل شده است. به نمودار زیر نگاه کنید:
همانطور که مشاهده میکنید، نقطه B در حدود نسبت 0.618 فیبوناچی موج XA قرار دارد. نقطه C باید بین نسبت 0.382 تا 0.886 موج XA را پوشش دهد. نقطه D در اصلاح 0.786 فیبوناچی موج XA و 1.27 موج BC است. در نقطه D برگشت بازار اتفاق میافتد.
الگوی خفاش BAT
الگوی خفاش شباهت زیادی به گارتلی دارد با این تفاوت که اصلاح آن در موجها شدیدتر است. الگوی خفاش از چهار نقطه XABCD تشکیل شده است و چهار موج دارد. به شکل زیر دقت کنید.
خط XA اولین موج را تشکیل میدهد. موج AB بین سطوح 0.382 تا 0.5 موج اول اصلاح میکند. موج BC بین 0.382 تا 0.886 موج AB اصلاح میکند. خط CD بین 1.618 تا 2.618 فاصله نقطه C از B است. نقطه D روی نسبت 0.886 خط XA قرار میگیرد.
الگوی پروانه Butterfly
الگوی پروانه شبیه به الگوی خفاش است و تفاوت آنها این است که خفاش بالهایی با عرض کمتر دارد و پروانه بالهای عریضتری دارد. این الگو نیز پنج نقطه دارد که هر کدام سطوح فیبوناچی خاص خود را دارند. با دقت به شکل زیر متوجه تفاوتهای این الگو و نسبتهای فیبوناچی آن میشوید.
الگوی پروانه با خط XA شروع میشود و نقطه B در سطح 0.786 این موج قرار میگیرد. سپس موج BC در نسبت 0.382 تا 0.886 موج AB قرار میگیرد. خط CD در فاصله 1.618 تا 2.24 خط BC قرار میگیرد. نقطه D با سطح 1.27 خط XA همپوشانی پیدا میکند.
الگوی خرچنگ Crab
الگوی خرچنگ شبیه به الگوی پروانه است با این تفاوت که نقطه D دورتر قرار میگیرد. یکی از دلایل محبوبیت این الگو دقیق بودن و میزان موفقیت آن در پیشبینی بازار است. با نگاهی به شکل زیر بهتر میتوانیم، وضعیت این الگو را متوجه شویم.
پس از ترسیم خط XA باید خط AB را در بین سطوح 0.382 تا 0.618 رسم کنید. موج BC سطوح 0.382 الی 0.886 را پوشش میدهد. نقطه D در فاصلهای دورتر قرار میگیرد و موج CD در محدوده 2.618 تا 3.618 موج BC قرار میگیرد. نقطه D در سطح 1.618 پارهخط XA قرار دارد.
الگوی کوسه Shark
الگوی کوسه نسبت به سایر الگوها جدیدتر است و در سال 2011 به جمع الگوهای هارمونیک پیوست. در این الگو برخلاف سایر الگوهای هارمونیک نقطه C بالاتر از نقطه قرار میگیرد. یکی از دلایل محبوبیت این الگو این است که ورود پلکانی را برای معامله گران ایجاد میکند، چراکه دو هدف معاملاتی با محوریت نقطه X در الگوی کوسه وجود دارد. به شکل زیر دقت کنید تا این تارگتها را ببینید.
نکته اصلی در این الگو این است که نقطه C بر خلاف سایر الگوها بالاتر از A قرار میگیرد. همچنین محل نقطه B چندان قابل پیشبینی و اندازهگیری نیست اما حدوداً بین 0.382 تا 0.618 قرار میگیرد. موج BC تا 1.13 تا 1.16 موج AB اصلاح میکند. خط CD نسبت به خط BC در محدوده 1.618 الی 2.24 قرار میگیرد. در این الگو سعی شده تا از تئوری امواج الیوت و الگوهای هارمونیک همزمان استفاده شود.
برای آشنایی با امواج الیوت میتوانید مقاله آموزش امواج الیوت در تحلیل تکنیکال را مطالعه کنید.
الگوی سایفر Cypher
سایفر یکی از الگوهای کمیاب در چارت است و همچون الگوی کوسه نقطه C بالاتر از A قرار میگیرد. با نگاهی به شکل زیر بهتر متوجه آن میشوید.
در این الگو نقطه B بین سطوح 0.382 و 0.618 اصلاح میکند اما نقطه C در نقطه 1.272 تا 1.414 قرار میگیرد. سپس ضلع CD به سطوح 1.272 تا 2 واکنش نشان میدهد و این سطوح را در اصلاح با BC پوشش میدهد. نقطه D روی نسبت حدودی سطح 0.786 موج اصلاحی XA قرار میگیرد.
الگوی سه حمله (Three drives)
الگوی سه حمله دارای پنج پارهخط است و بعضی معتقدند که تئوری امواج الیوت از این الگو برگرفتهشده است. هر کدام از موجها یک حرکت یا اصلاح محسوب میشوند. به شکل زیر دقت کنید.
طول هر موج از نظر زمانی و قیمتی یکسان است. نقطه 2 نسبت به نقطه 1 و نقطه 3 نسبت به نقطه 2 باید اصلاح 1.272 تا 1.618داشته باشد. در مورد کارکشنها(اصلاح حرکت) هم میتوان عدد 0.618 را در نظر گرفت که نقاط باید در آنجا تشکیل شوند اما در سطوح دیگر نیز کارکشنها تشکیل میشود.
معاملهگری بر اساس الگوهای هارمونیک
الگوهای هارمونیک یکی از پرکاربردترین استراتژیها در بین معامله گران بازار ارز و سهام است. با این حال این روش مزایا و معایب خاص خود را نیز دارد. از مهمترین مزایای این الگوها دقت و سوددهی بالایی است که دارد. همچنین در همه بازارها و همه تایم فریمها قابلیت استفاده دارد.
اما از مشکلاتی که عموماً در این روش از آن شکایت دارند، سخت بودن و پیچیده بودن الگوهای هارمونیک است. چراکه فهم دقیق و تشخیص صحیح آنها در چارت دشوار است و در صورتی که معاملهگر نقاط اشتباهی را برای ترسیم الگو انتخاب کند، ممکن است متحمل ضررهای بسیاری شود.
دقت داشته باشید که الگوهای هارمونیک به دو دسته نزولی و صعودی تقسیم میشوند یعنی ما هم الگوی گارتلی صعودی داریم و هم نزولی. این نامگذاری بر اساس برگشت بازار و معامله انجام شده است؛ بنابراین باید نسبت به نگاه دقیقتر به الگوها تلاش کنیم.
پیش از اینکه معاملهگری بر اساس این الگوها را آغاز کنید از یادگیری و استفاده از ابزارهای فیبوناچی اطمینان حاصل کنید و بارها از این نسبتها در معاملات خود استفاده کنید.
همچنین در صورتی که به دنبال استفاده از این سیستم معاملاتی هستند، حتماً بر اساس استراتژی معاملاتی و مدیریت ریسک و سرمایهای که دارید، وارد شوید چراکه برای بازار هر اتفاقی ممکن است که بیفتد و قطعاً همیشه به نحو منطقی عمل نمیکند.
به دلیل اینکه الگوهای هارمونیک به عنوان الگوهای برگشتی محسوب میشوند، توصیه میشود که حتماً از اندیکاتورها و بررسی واگرایی آنها برای برگشت قیمت استفاده کنید. در این زمینه استفاده از اندیکاتور MACD و RSI توصیه میشود.
در تریدینگ ویو و سایر پلتفرمهای معاملاتی نوار ابزاری برای ترسیم الگوهای هارمونیک قرار داده شده است که میتوان با استفاده از آنها دقیقتر به نمودار نگاه کرد و متوجه ایراداتی که در تشخیص الگو داشتهایم، بشویم.
جمعبندی
در تمامی روشهای معاملهگری نکتهای که همیشه گفته میشود، تمرین و تکرار است. اگر الگوهای هارمونیک را برای معامله خود برگزیدهاید حتماً باید بارها تمرین کنید تا چشم شما بتواند هر بار بهتر الگوها را پیدا کند.
آموزش تحلیل تکنیکال در سایت اینوست یار رونمایی شد
تحلیل تکنیکال در حال تبدیل شدن به یک رویکرد فوق العاده برای معاملهگری است که این شهرت و محبوبیت را مدیون پیشرفت در پلتفرمهای معاملاتی است.
به گزارش بازار، تحلیل تکنیکال در حال تبدیل شدن به یک رویکرد فوق العاده برای معاملهگری است که این شهرت و محبوبیت را مدیون پیشرفت در پلتفرمهای معاملاتی است. با این همه، برای یک معاملهگر تازهکار، درک تحلیل تکنیکال مقدماتی ـ و اینکه چگونه میتواند به پیشبینی روندها در بازار کمک کند ـ میتواند بسیار دلهره آور و چالش برانگیز باشد. در حالت کلی میتوان اینگونه عنوان کرد که تحلیل تکنیکال مطالعه نوسانات قیمت در یک بازار است که به موجب آن معاملهگران از الگوها و شاخصهای نمودارهای گذشته برای پیشبینی روندهای آتی در بازار استفاده میکنند. با توجه به آنچه گفته شد، تحلیل تکنیکال میتواند تصویری از عملکرد گذشته و حال یک بازار را به نمایش بگذارد که به معاملهگر این امکان را میدهد تا از این اطلاعات در قالب فرم قیمتگذاری، شاخصها و الگوها برای راهنمایی و اطلاع رسانی روندهای آینده استفاده کند.
تحلیل تکنیکال، چه مزایایی با خود به همراه دارد؟
هنگام تجزیه و تحلیل نمودار در تحلیل تکنیکال مقدماتی، روانشناسی بازار را نسبت به ارزشگذاری سهام یک شرکت ارجحیت میدهید. در واقع این یکی از مزایای تحلیل تکنیکال است چراکه برای خوانش درست نمودار، نیاز به دانش خاصی از اقتصاد، امور مالی یا حسابداری ندارید؛ این نوع تحلیل، دادههای بنیادی را کاملا نادیده میگیرد و توجه شما را به نوسانات قیمت سهام و نیز حجم معاملات بازار متمرکز میکند. درک و به کارگیری تحلیل تکنیکال ربطی به توانایی شما در ارزیابی سلامت مالی یک شرکت ندارد. یکی دیگر از مزایای تفسیر نمودارها این است که سیگنالهای خرید و فروش را برایتان شناسایی میکند تا در بهترین زمان برای خرید یا فروش سهام اقدام کنید. به همین جهت است که میگویند آموزش تحلیل تکنیکال میتواند موثرتر از تحلیل بنیادی در تعیین بهترین زمان برای خرید یا فروش سهام باشد.
آموزش امواج الیوت
رالف نیلسون الیوت تئوری امواج الیوت را در دهه سی ارائه کرد. او معتقد بود که بازارهای سهام، که عموما تصور میشود به شیوهای تصادفی و آشفته رفتار میکنند، در واقع با الگوهای تکراری معامله میشوند. الیوت عنوان کرد که روندهای قیمت مالی ناشی از روانشناسی غالب سرمایهگذاران است. او فهمیده بود که نوسانات در روانشناسی تودهها همیشه در همان الگوهای فرکتال تکرار شونده یا «امواج» در بازارهای مالی ظاهر میشوند. از این منظر، نظریه امواج الیوت به نظریه داو شباهت دارد؛ زیرا هر دو تشخیص میدهند که قیمت سهام در امواج حرکت میکنند. با این وجود از آنجایی که الیوت علاوه بر حرکت موجی، ماهیت «فرکتال» بازارها را نیز تشخیص داده بود، توانست آنها را با جزئیات بسیار بیشتری تجزیه و تحلیل کند. اما منظور از فرکتال چیست؟ فرکتالها در واقع ساختارهای ریاضی هستند که در مقیاس کوچکتر بینهایت محبوبیت تئوری موج الیوت خود را تکرار میکنند. الیوت کشف کرد که الگوهای قیمت شاخص سهام به همین ترتیب ساختار یافته است. پس از آن، الیوت شروع به بررسی این موضوع کرد که چگونه میتوان از این الگوهای تکراری به عنوان شاخصهای پیشبینی کننده نوسانات آینده بازار استفاده کرد.
امواج الیوت میتواند به شکل زیر عنوان شود:
· پنج موج هم جهت با روند رو به رشد حرکت میکنند که به دنبال آن سه موج اصلاحی ظاهر میشوند. (در مجموع یک حرکت ۵-۳ تایی)
· الگوی زیرین ۳-۵ ثابت میماند، اگرچه بازه زمانی هر موج میتواند متفاوت باشد.
جهت یادگیری الیوت میتوانید در دوره آموزش امواج الیوت اینوست یار شرکت کنید.
آموزش الگوهای هارمونیک
از الگوهای هارمونیک میتوان برای شناسایی فرصتهای معاملاتی جدید و روند قیمتگذاری استفاده کرد ـ البته اگر بدانید دقیقا به دنبال چه چیزی هستید. برای همین است که آموزش الگوهای هارمونیک ضرورت پیدا میکند. به زبان ساده میتوان گفت که الگوهای هارمونیک در واقع الگویی نموداری هستند که بخشی از استراتژی معاملاتی را تشکیل میدهند و میتوانند به معاملهگران کمک کنند تا با پیشبینی نوسانات بازار، روند قیمتگذاری را پیشبینی کنند. در این شیوه الگوهای نمودار متعددی برای انتخاب وجود دارد که هر کدام میتوانند برای تشخیص نوع متفاوتی از روند بازار مورد استفاده قرار بگیرند. با این حال، توجه به این نکته را نباید فراموش کرد که پیش از دنبال کردن هر الگو، باید به توانایی خود در تحلیل تکنیکال اطمینان کامل داشته باشید تا بتوانید در شرایط متفاوت بهترین و سریعترین تصمیمات معاملاتی را بگیرید.
انواع الگوهای هارمونیک
الگوی ABCD: بیشک از میان تمام الگوهای هارمونیک، سادهترین الگوی ممکن همین الگوی ABCD یا AB=CD است که از سه حرکت و چهار نقطه تشکیل شده است. در ابتدا حرکت تکانشی AB، سپس حرکت اصلاحی BC و سپس حرکت تکانشی CD که هم جهت با نخستین حرکت تکانشی (AB) است.
الگوی خفاش: الگوی خفاش نام خود را از حالت خفاشی نمودار گرفته است. این الگو در سال ۲۰۰۱ توسط اسکات کارنی شناسایی شد. این الگو از عناصر دقیقی تشکیل شده که PRZ ها را شناسایی میکند. الگوی خفاش نسبت به ABCD یک پایه و نقطه بیشتر دارد که آن نقطه را اصطلاحا X مینامیم. پایه اول یا XA منجر به حرکت اصلاحی BC میشود. حال اگر این اصلاحیه تا نقطه B در ۵۰ درصد حرکت اولیه XA متوقف شود، احتمال زیاد الگویی که در برابرتان قرار دارد الگوی خفاش است.
الگوی گارتلی: این الگو که توسط اچ. ام گارتلی ابداع شد، دو قانون کلیدی را در خود دارد:
۱. اصلاح نقطه B میبایست ۰.۶۱۸ هزارم XA باشد.
۲. اصلاح نقطه D میبایست ۰.۱۸۶ هزارم حرکت XA باشد.
الگوی هارمونیک گارتلی بسیار شبیه الگوی خفاش است که در آن پایه XA به اصلاح BC منتهی میشود، منتهی با این شرط که اصلاح نقطه B میبایست دقیقا ۰.۶۱۸ از پایه XA باشد. نقطه توقف ضرر اغلب در نقطه X قرار میگیرد، درحالیکه سود برداشت اغلب در نقطه C تعیین میشود.
الگوی خرچنگ: یکی دیگر از کشفیات اسکات کارنی الگوی خرچنگ است. خرچنگ از الگوی X-A، A-B، B-C و C-D پیروی میکند که این امکان را به معاملهگران میدهد تا در اوج یا پایینترین قیمت وارد و خارج شوند. مهمترین ویژگی الگوی خرچنگ گسترش ۱.۶۱۸ حرکت XA است که PRZ را تعیین میکند.
برخلاف تحلیل بنیادی، تفسیر نمودارهای قیمت سهام در تحلیل تکنیکال، سلامت مالی شرکتها را درنظر نمیگیرد. به همین دلیل تحلیل تکنیکال به خودی خود مناسبترین روش برای سرمایهگذاری بلند مدتبه به حساب نمیآید. از این منظر مطالعه نمودارها برای نوسانگیری ـ خرید و فروش در زمان کوتاه ـ انتخاب هوشمندانهتری به نظر میرسد.
انواع روش های تحلیل تکنیکال، مزایا و معایب
در بازارهای مالی روشهای زیادی برای سود کردن وجود دارد. بسیاری از افراد ترید کردن با استفاده از تحلیل تکنیکال را انتخاب میکنند؛ اما در همان ابتدا با سبکهای بیشمار با اسمهای مختلف برخورد میکنند. شاید در ابتدای مسیر افراد شروع به تحقیق و مطالعه در مورد سبکهای مختلف کنند؛ اما معمولا در ابتدای راه دچار مشکل شده و نمیدانند چه سبکی برای آنها مناسب است. در این مقاله روش های تحلیل تکنیکال و نقاط ضعف و قدرت آنها را بررسی خواهیم کرد.
استفاده از اندیکاتور برای تحلیل تکنیکال
معمولا در ابتدای مسیر، هر فردی که به دنبال استفاده از تحلیل تکنیکال برای معامله است، با اندیکاتورها آشنا میشود. اندیکاتورها ابزارهایی بر روی چارت هستند که از قیمت مشتق شدهاند؛ یعنی با استفاده از فرمولهای مختلف که بر روی قیمت اعمال میشود، یک مدل تصویری ریاضی از آن تولید میشود.
به این مدل اندیکاتور گفته میشود. تعداد اندیکاتورها بیشمار است! شما میتوانید هر دادهای را گرفته و فرمولی روی آن اجرا کرده و آن را روی نمودار خود بیندازید. از معروفترین آنها میتوان به Moving Average ها، RSI، MACD و… اشاره کرد. معمولا هر فردی در ابتدای کار با آنها آشنا میشود.
این اندیکاتورها از اطاعات قیمت استفاده میکنند. به عنوان مثال از قیمت بسته شدن تعداد مشخصی کندل برای به دست آوردن Moving Average در یک بازه زمانی مشخص شده توسط شما استفاده میکنند.
به تصویر زیر نگاه کنید. در اینجا Moving Average 9 روزه را داریم که با منحنی آبی مشخص شده است.
تریدرها به روشهای مختلف از MA ها استفاده میکنند. به عنوان مثال در صورتی که کندل روزانهای بالای آن بسته شود، خرید میکنند.
اندیکاتورها معمولا به تنهایی ابزار مناسبی برای ترید کردن نیستند، سیگنالهای خرید و فروش آنها معمولا با تاخیر زیادی همراه است و بعد از انجام حرکت اصلی تازه میتوانید اقدام به خرید و فروش کنید.
همین سیگنالهای با تاخیر نیز در بهترین حالت 50 درصد موارد را به شما درست میگویند. در بخش مدیریت سرمایه در مورد ریوارد و ریسک نیز صحبت کردیم. ریسک به ریوارد ترید کردن با اندیکاتورها نیز ریسک به ریوارد خوبی ندارد؛ زیرا حرکت بزرگی انجام شده و تازه اقدام به خرید و فروش میکنیم؛ اگر دوباره حرکتی به آن اندازه انجام شود، میتوانیم یک ریوارد دریافت کنیم. به این مثال توجه کنید:
در این مثال بعد از شکست کامل Moving Average با دوره 21 روزه، تازه وارد فروش میشویم. استاپ معامله خودمان را بالای آخرین کندل قبل از شروع حرکت نزولی میگذاریمف بعد از آن قیمت فقط به اندازه یک ریوارد در جهت مورد علاقه ما حرکت کرده و به این ترتیب بعد از چندین روز سود زیادی دریافت نمیکنیم.
خب اندیکاتورها به چه درد ما میخورند؟
بسیاری از افراد هستند که در بازه طولانی مدت توانستند فقط با اتکا به اندیکاتورها به سود برسند؛ اما وقتی روشهای بهتر و بهینهتر وجود دارد چرا از آنها استفاده نکنیم؟
اندیکاتورها برای تاییدیه و استفاده کمکی در کنار دیگر ابزارها بسیار مفید است و نمیتوان به طور کل اهمیت آنها را نادیده گرفت؛ اما نمیتوان آن را به صورت مستقل یکی از روش های تحلیل تکنیکال دانست.
روش های تحلیل تکنیکال: پرایس اکشن کلاسیک
بسیاری از تحلیلها و نمودارهایی که در شبکههای اجتماعی میبینید با استفاده از سبک پرایس اکشن کلاسیک انجام شدهاند. تقریبا محبوبترین، معروفترین و کاربردیترین روش تحلیل تکنیکال در میان مردم است.
نام پرایس اکشن نیز نشان از آن دارد که در این سبک توجه زیادی به حرکت قیمت میشود و اندیکاتورها جای زیادی در آن ندارد.
در پرایس اکشن کلاسیک، الگوها و شکل کندلها اهمیت بسیار زیادی دارند. الگوهای قیمتی، مانند سر و شانه، وج صعودی و نزولی، کانالها و … در پرایس اکشن کلاسیک مورد توجه قرار میگیرند.
در این سبک شکل کندلها نیز اهمیت دارد. اگر در یک سطحی که قبلا واکنشی داشته باشیم، کندلی با شکل محبوبیت تئوری موج الیوت و شمایل مورد نظرمان ایجاد شود، میتوانیم وارد موقعیت معاملاتی فروش یا خرید شویم.
به عنوان مثال کندل پین بار یکی از فرمهای برگشتی است و اگر در یک کانال یا سطح کف و سقف دو قلو با آن مواجه شویم، میتوانیم با اطمینان بیشتری وارد پوزیشن شویم.
یکی از بهترین منابع برای این سبک بسته آموزشی البروکس است. البروکس یک دوره آموزشی و چندین کتاب دارد که در آن به طور کامل و مفصل سبک خودش را آموزش داده است.
یکی از خوبیهای این سبک این است که تنها با ان میتوانید به تریدهای سود ده برسید. باید وقت زیادی بر روی آن و دوره البروکس بگذارید تا به تسلط و دانش کافی برسید. توجه به قیمت و الگوها از نقاط قوت این سبک است.
از معایب آن نیز میتوان به این اشاره کرد که توجهی به سطوح قیمتی نمیکند، نقاط چرخشی قیمت را در نظر نمیگیرد. از طرفی به دلیل محبوبیت و گستردگی استفاده از این سبک، بزرگان بازار میدانند اکثریت افراد در کجا وارد یک ترید شدهاند و به همین دلیل امکان شکست تحلیل در این سبک بیشتر از دیگر سبکها مانند عرضه تقاضا است.
روش های تحلیل تکنیکال: عرضه و تقاضا
فلسفه این سبک این است که هیچ اتفاقی در بازار نمیفتد، مگر به واسطه عرضه و تقاضا. این موضوع منطقی هم هست؛ در بازارهای سنتی وقتی خریدار و تقاضا برای یک کالا زیاد میشود و از آن طرف عرضه کم است، قیمت شروع به بالا رفتن میکند و بالعکس.
در بازارهای مالی و طبق فلسفه این سبک نیز همه چیز بر اساس عرضه و تقاضا تعیین میشود. اگر خریداران بیتکوین بیشتر از فروشندگان ان باشند، قیمت بالا میرود.
در این سبک تحلیلگران به دنبال سطوح عرضه و تقاضا هستند. آنها با استفاده از شکل کندلها و نوع حرکت قیمت، سطوحی را تعیین میکنند که نشان دهنده فروش یا خرید است.
در بازگشت قیمت به آن سطوح، امکان واکنش را میدهند و بر اساس آن معامله میکنند.
به مثال زیر توجه کنید.
در اینجا یک سطح عرضه در بیت کوین داریم که باعث ریزش قیمت شده است، حال اگر کمی نمودار را به جلوتر ببریم، مشاهده میکنیم قیمت در واکنش به این سطح دوباره با افت مواجه شده است.
در مثال بعدی با یک سطح تقاضا مواجه هستیم که با رنگ سبز به نمایش در آمده است.
اگر کمی به جلوتر برویم، میبینیم که قیمت بعد از بازگشت به این سطح حرکت رو به بالای قدرتمندی را شروع کرده است.
یکی از مزایای این سبک دریافت ریسک به ریواردهای بسیار خوب است؛ طوری که در صورت تحلیل اشتباه فراوان، ممکن است ضرر شما در یک ترید مناسب جبران شود.
اما بحث اصلی اینجاست که هیچ کدام از روش های تحلیل تکنیکال معروف در زمینه عرضه و تقاضا نمیتوانند به طور کامل قدرت سطوح مختلف را تعیین کنند. گاهی ممکن است یک سطح بسیار عالی از نظر شما، به راحتی شکسته شود و دلیل آن قویتر بودن سطح مقابل است.
عرضه و تقاضا زیرشاخههای فراوانی دارد که از معروفترین آنها میتوان به ICT، RTM و اسمارت مانی اشاره کرد.
ICT سبک ابداعی یک فرد آمریکایی به نام مایکل هادلستون است که 30 سال سابقه تدریس و معامله در بازارهای مالی مختلف را دارد. در این سبک به زمان انجام حرکتهای قیمت و جلسات معاملاتی توجه ویژهای میشود. در ICT به طور خالص با سطوح عرضه و تقاضا کار نمیکنیم و این سطوح تنها 20 درصد کل سبک را تشکیل میدهند.
مایکل در ICT مفهوم نقدینگی و پیدا کردن آن روی نمودار را به شاگردانش آموزش داد. او در حال حاضر یک دوره آموزشی را به صورت رایگان شروع کرده است که با جستجوی نام ICT Mnetorship 2022 میتوانید به آن دسترسی پیدا کنید.
RTM مخفف عبارت Read The Market یا خواندن بازار است. تحلیلگران این سبک اعتقاد دارند بازار پر از سفارش است و باید نواحی دارای سفارش را پیدا کنیم.
آنها در سطوح عرضه و تقاضا دنبال بهترین سطوح سفارش هستند و اعتقاد دارند اگر کسی به طور کامل RTM را یاد بگیرد، میتواند تمام بازار را پیشبینی کند که این یک تبلیغات اشتباه و تقریبا دروغ است؛ زیرا بازارهای مالی هیچ قطعیتی ندارند و هیچ مدرکی نیز وجود ندارد که این ادعا را تایید کند.
با این حال RTM یک سبک تحلیلی دقیق است و ریسک به ریواردهای بسیار خوب را به شما میدهد. هرچه بیشتر بر روی آن وقت بگذارید متوانید استراتژی خود را بهتر کرده و معاملات بهتری داشته باشید.
از معایب RTM میتوان به عدم توجه به تایم و سشن معاملات اشاره کرد و تنها سطوح سفارش برای آنها مهم است. از طرفی منابع این سبک بسیار پراکنده است و هرکس طبق نظر خودش آن را به شکل متفاوتی تدریس میکند؛ به همین دلیل تسلط بر روی آن و سود ده شدن با استفاده از این روش تحلیلی ممکن است زمان و انرژی زیادی از شما بگیرد.
روش های تحلیل تکنیکال: امواج الیوت
یکی دیگر از روش های تحلیل تکنیکال استفاده از امواج الیوت است. امواج الیوت اولین بار توسط R alph Nelson Elliott ( رالف نلسون الیوت) ابداع شد. او اعتقاد داشت بازارهای مالی از افراد تشکیل شده و احساسات و رفتار انسانها در شرایط مشابه، تکرار میشود. او حرکات قیمت را به موجهایی تشبیه کرد و این سبک را با نام امواج الیوت پایهگذاری کرد.
امواج الیوت از موجهای جنبشی و اصلاحی برای توجیه حرکات بازار استفاده می کنند. بسیاری از الگوهای پرایس اکشنی توسط امواج الیوت قابل توجیه هستند. شمارش امواج الیوت قوانین خاصی دارد که باید مدتها بر روی آنها مطالعه و تمرین شود.
همانطور که در تصویر میبینید، در تئوری امواج الیوت، هر حرکت قیمت نامگذاری و موج شماری میشود و میتوان بر اساس آنها حرکت بعدی قیمت را حدس زد.امواج الیوت در طول زمان گسترش پیدا کرده و افراد مختلف سبکهای جدیدی را با استفاده از آن ابداع کردهاند. سبک رابرت ماینر و نئو ویو از جمله زیرمجموعههای امواج الیوت هستند.
وین ریت امواج الیوت در صورتی که در آن به تسلط برسیم، بسیار بالاست؛ اما گاهی اوقات ریسک به ریوارد مطلوبی به ما نمیدهد. از طرفی تسلط بر روی قوانین ان بسیار سخت و زمانبر است. بسیاری از تحلیلگران نیز اعتقاد دارند امواج الیوت فقط برای تحلیل کردن آینده بازار به کار میآید و نمیتوان با آنها معامله سوآور داشت؛ اما هر سبکی باید شخصی سازی شده و از دل آن ستاپهای مناسبی برای سود کردن طراحی کرد.
جمعبندی
در این مقاله در مورد انواع روش های تحلیل تکنیکال صحبت کردیم. روش های بسیار زیادی برای شروع این کار وجود دارند که گاهی اوقات حتی نام آنها را هم به ندرت شنیدهایم. بعضی از روش های تحلیل تکنیکال مانند استفاده از ابر ایچیموکو یا فیبوناچی و… نیز میتوانند در این دستهبندئی قرار بگیرند؛ اما در اکثر موارد در همین دستهبندیها جای میگیرند.
انتخاب روش و سبک به هیچ عاملی به جز خودتان و روحیات خودتان بستگی ندارد. شما میتوانید با هرکدام از روش های تحلیل تکنیکال به سوددهی برسید و فقط تمرین و رعایت مدیریت سرمایه است که میتواند بقای شما را در بازارهای مالی تضمین کند.
فروشگاه
در پکیج آموزش طراحی سایت دو و چند زبانه، تمام ابزارهای مورد نیاز برای چندزبانه کردن یک وبسایت وردپرسی، در اختیار شما قرار گرفته است.
ایچیموکو (صفر تا پیشرفته)
ایچیموکو یکی از سیستم های معاملاتی بسیار فدرتمند در بازارهای مالی به شمار می رود که در این دوره بصورت کاملا کاربردی ارائه شده است.
پرایس اکشن از صفر تا پیشرفته
ایچیموکو یکی از سیستم های معاملاتی بسیار فدرتمند در بازارهای مالی به شمار می رود که در این دوره بصورت کاملا کاربردی ارائه شده است.
تئوری امواج الیوت (صفر تا پیشرفته)
در این دوره چه آموزش داده می شود؟ در دهه ۲۰-۳۰ میلادی نابغه و حسابداری حرفه ای به نام رالف…
تابلوخوانی و فیلترنویسی پیشرفته
در پکیج آموزش طراحی سایت دو و چند زبانه، تمام ابزارهای مورد نیاز برای چندزبانه کردن یک وبسایت وردپرسی، در اختیار شما قرار گرفته است.
تحلیل بنیادی جامع (صفر تا ارزش ذاتی)
اینستاگرام فرصتی فوقالعاده است. با توجه به اینکه هر روز آمار استفاده کنندگان ایرانی از اینستاگرام افزوده میشود و واقعا خود اینستاگرام هم…
دوره جامع ارزهای دیجیتال
⇐چرا دوره جامع ارزهای دیجیتال را برگزار کردیم؟ بازار های مالی و سرمایه گذاری هایی که انجام می دهیم همواره به عنوان…
نگاهی به بحث برانگیزترین مدلهای قیمت گذاری بیت کوین
چندین مدل و نظریه شناخته شده در رابطه با قیمت بیت کوین وجود دارد که اغلب درباره آنها بحث زیادی وجود دارد و بسیار بحث برانگیز تلقی میشوند. مدلهایی مثل نسبت انباشت به جریان، ابرموج و موجهای الیوت معمولاً تغییر قیمت بیت کوین در میان مدت تا بلندمدت را پیش بینی میکنند.
مدل انباشت به جریان
اولین و شناخته شدهترین مدل قیمت بیت کوین مدل انباشت به جریان (stock-to-flow یا S2F) است. مدل S2F روند بلندمدت ارزش بیت کوین را بر اساس میزان کمیابی آن پیش بینی میکند. از آنجایی که میزان عرضه بیت کوین ثابت است، مهمترین گزاره ارزشی این ارز رمزنگاری شده کمیاب بودن و کاهش عرضه آن به مرور زمان است.
این مدل، نسبت انباشت به جریان طلا و نقره را به عنوان معیار در نظر میگیرد. اصطلاح انباشت به جریان به میزان گردش موجودی جدید نسبت به موجودی در گردش فعلی گفته میشود. این مدل باور دارد که ارزش طلا با گذشت زمان حفظ شده چون امکان تولید دوباره تمام موجودی در گردش طلا وجود ندارد که باعث بی ارزش شدن آن شود.
مدل انباشت به جریان
بر خلاف طلا و نقره، میزان عرضه بیت کوین ثابت است و در هر هاوینگ نرخ عرضه آن نصف میشود. به این ترتیب از نظر تئوری بیت کوین حتی از طلا و نقره هم کمیابتر است. این مدل پیش بینی میکند که بعد از هاوینگ می ۲۰۲۰ ارزش بازار بیت کوین به ۱ تریلیون دلار افزایش پیدا میکند. این پیش بینی با عملکرد بیت کوین بعد از هاوینگهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۶ همخوانی دارد. شخصی به نام PlanB خالق این مدل توضیح میدهد:
ارزش بازار پیش بینی شده برای بیت کوین بعد از ماه می سال ۲۰۲۰ یک تریلیون دلار است و این معادل با قیمت ۵۵ هزار دلار برای بیت کوین است. به نظرم زمان همه چیز را مشخص میکند و احتمالاً یک یا دو سال بعد هاوینگ متوجه خواهیم شد.
مهمترین انتقادی که نسبت به مدل انباشت به جریان وجود دارد، مربوط به دو استدلال است. اول اینکه عدهای بر این باورند این فرض که ارزش طلا فقط از کمیاب بودن ناشی میشود درست نیست. دوم اینکه عدهای دیگر تصور میکنند که ممکن است استفاده از رگرسیون خطی منجر به پیش بینیهای غیردقیق شده باشد. محققان میگوید:
از دیدگاه نظری، این مدل مبتنی بر این فرض است که ارزش دلاری بازار یک کالا (مثل طلا و نقره) مستقیماً از نرخ عرضه آن ایجاد میشود. هیچ شواهد یا تحقیقاتی برای پشتیبانی از این ایده مطرح نشده به غیر از یکسری دیتاپوینت که برای ترسیم ارزش بازار نقره و طلا نسبت به مسیر حرکت بیت کوین انتخاب شده اند.
همچنین استفاده از مدل رگرسیون خطی برای ترسیم نمودار مدل S2F ریسک ایجاد نتایج نادرست را افزایش میدهد. استفاده از این رگرسیون باعث شده امکان انطباق دیتاپوینتهای مختلف در این مدل وجود داشته باشد.
اما به سختی میتوان گفت که مدل S2F درست یا دچار نقص است چون دادههای کافی برای رد کردن قاطع پیش بینیهای انجام شده توسط این مدل وجود ندارد. به عنوان مثال شواهد کافی برای پشتیبانی از اینکه ارزش طلا به کمیاب بودن آن بستگی دارد، وجود ندارد اما در عین حال اثبات اینکه این کمیاب بودن عامل اصلی پایداری طلا به عنوان یک ابزار ذخیره ارزش نبوده، کار چالش برانگیزی است.
مدل امواج الیوت
تحلیلگران بازار از نظریه موج الیوت برای تعیین چرخههای بازار استفاده میکنند. این ابزار چرخههای صعودی و نزولی را با فرض اینکه بازار بر اساس روانشناسی توده حرکت میکند، تشخیص میدهد. معمولاً نظریه موج الیوت در خیلی از سناریوهای خرسی (وقتی که روند بازار نزولی و رکود بر آن حاکم است) استفاده میشود. این مدل یک حرکت ۸ قسمتی را نشان میدهد که در آن قیمت یک دارایی به صورت مرحله به مرحله کاهش پیدا میکند.
نظریه موج الیوت هم انتقادات زیادی دارد چون بستگی زیادی به شرایط دارد و در آن فرض شده که در بازههای زمانی مختلف، بازار از یک روانشناسی تودهی یکسان تبعیت میکند. بنابراین معمولاً در هر دو بازار نزولی و صعودی منجر به پیش بینیهای مفرطی میشود.
چرخه هشت موجی نزولی در مدل موج الیوت
در گزارشی که توسط آکادمی بایننس در رابطه با نظریه موج الیوت نوشته شده، آمده است که منتقدین بر این باروند که ماهیت موضوعی این نظریه و اتکای آن به مجموعه قواعد تعریف شده باعث شده که این نظریه معتبر نباشد. اما در ادامه گفته شده که هزاران سرمایه گذار و معامله گر موفق وجود دارند که توانستند با به کارگیری اصول الیوت به سود قابل توجهی دست پیدا کنند.
نظریه موج الیوت یک ساختار بازار یا الگوی تکنیکال خاص نیست بلکه یک اصل است که بسیاری از معامله گران میتوانند آن را به کار بسته و تناسب آن را با توجه به روند تغییر قیمت یک دارایی در یک بازه زمانی خاص بررسی کنند. به سختی میتوان مشخص کرد که این نظریه درست نیست یا ناقص است چون اهداف خاصی را مقرر نمیکند. این وظیفه معامله گران است که این اصل را برای ارزیابی روانشناسی تودهی یک بازار خاص به کار ببندند.
نظریه ابرموج
نظریه Hyperwave یا ابرموج که توسط یکی از معامله گران شناخته شده به نام تن ویز در بازار ارزهای رمزنگاری شده محبوبیت پیدا کرد، تشکیل حباب در بازار را مشخص میکند. این نظریه شامل یک چرخه بازار ۷ قسمتی است که شروع یک روند نزولی در یک قله را پیش بینی میکند. ساختار ابرموج شبیه اصل موج الیوت است اما فقط به سناریوهای نزولی ارتباط دارد.
نظریه ابرموج
پیش بینیهای مبتنی بر نظریه ابرموج اغلب بحث برانگیز هستند چون این فرض در آنها وجود دارد که یک دارایی به سقف خود رسیده است. در نتیجه معمولاً منجر به پیش بینیهای افراطی میشود و ممکن است پس از آن سقف، افت ۸۰ تا ۹۰ درصدی را پیش بینی کند. برای مثال ویز میگوید که در اوایل سال ۲۰۱۸ استفاده از این مدل منجر به پیش بینی قیمت ۱۵۰۰ دلاری برای بیت کوین شده است. طی یک سال و نیم بعد، قیمت بیت کوین از ۱۸ هزار دلار به ۳۱۰۰ دلار کاهش یافت.
ویز با اشاره به نظریه ابرموج میگوید که این ارقام ۱۲ درصد اختلاف داشتند و این میزان خطای این مدل است. وقتی قیمت ۱۵۰۰ دلاری را (از سقف قیمت در ژانویه ۲۰۱۸) پیش بینی کردم، این رقم تنها ۱۲ درصد با کمترین نرخ بازار فاصله داشت.
ویز در صحبتهای اخیرش درباره نظریه ابرموج گفت که این مدل هنوز هم قیمت هزار دلاری را برای بیت کوین نشان میدهد اما او تاکید کرد که این به آن معنا نیست که منتظر افت بیت کوین به هزار دلار میماند و این صرفاً یک نظریه است.
دیدگاه شما