آشنایی با مفهوم چنگال اندروز و کاربرد آن در تحلیل تکنیکال
چنگال اندروز به چه معناست و چه کاربردی در تحلیل تکنیکال دارد؟ ما در این مطلب از سایت کارگزاری سرمایه و دانش مفهوم و کاربرد چنگال اندروز را به شما معرفی کردهایم.
تصمیمگیری در بازار بورس برای سرمایهگذاری منطقی و پربازده نیازمند آگاهی از وضعیت و روند بازار دارد. این آگاهی تنها با تحلیل و بررسی دقیق اطلاعات بازار به دست میآید. بنابراین، پیش از هر سرمایهگذاری نیاز است با استفاده از ترفندها و ابزارهای مختلف به تحلیل بازار بپردازید. چنگال اندروز یکی از سادهترین و البته کارآمدترین ابزارهای تحلیل بازارهای مالی است که در قرن بیستم توسط دکتر آلن اندروز ابداع شد و همواره مورد تأیید تحلیلگران و سرمایهگذاران بورس قرار دارد.
دکتر اندروز با ایجاد یک ارتباط ریاضی میان سه پیوت اصلی، ابزاری به وجود آورد که اگرچه با نام چنگال از آن یاد نمیکرد، اما امروزه در میان فعالان بازار مالی با این اصطلاح شناخته میشود.
این چنگال، انواع مختلفی دارد که از میان آنها، تنها چنگال با خط استاندارد (TML) توسط دکتر آلن اندروز ساختهشده است. انواع دیگر حاصل مطالعات، تحقیقات و آزمونوخطاهای شاگردان اندروز و محققان فعال در بازار مالی هستند. در ادامه مطلب به بررسی دقیق چیستی و چگونگی رسم و تحلیل چنگال اندروز میپردازیم تا کاربرد این ابزار مهم بازار مالی برای شما تسهیل پیدا کند.
چنگال اندروز چیست؟
در تحلیل تکنیکال از ابزارهای متفاوتی استفاده میشود که ابزار اندروز یکی از پرکاربردترین آنها به شمار میآید. این نحوه نامگذاری به دلیل شباهت ظاهری ابزار به چنگال سه دندانه است.
بر اساس تحقیقات و مطالعات دکتر آلن اندروز، خطوط حمایت و مقاومت کلاسیک دیگر قدرت لازم برای تحلیل دقیق بازارهای مالی را نداشتند و برای پیشبینی نوسانات قیمت به ابزارهای کارآمدتر نیاز بود.
نتایج تحقیقات نشان میدادند که کاربرد خطوط روند که از پیوتها و نقاط بیشتری میگذرند، بیشتر است .
همچنین لازم است نوساناتی که حول محور خط مرکزی و بین دو خط یا بال که کانالهایی برای روند قیمت ایجاد میکنند را بررسی کرد.
اندروز معتقد بود که قانون نیوتون در بازار مالی نیز جریان دارد و هر عملی با یک عکسالعمل به همان میزان و در جهت مخالف آن همراه خواهد بود. بنابراین، یافتههای خود را با استفاده از قانون نیوتون و همچنین رگرسیون خطی تکمیل کرد و ابزاری برای شناسایی روندها در بازار مالی به وجود آورد.
نتیجه نهایی تحقیقات وی ابزاری بود که بهپاس زحمات دکتر آلن اندروز، با نام چنگال اندروز شناخته میشود. این ابزار بر روی یک نمودار قیمت-زمان تشکیلشده و با استفاده از سه پیوت ماژور متوالی ایجاد میشود.
چنگال ابداعی توسط دکتر اندروز درواقع از سه خط موازی با خطوط روند تشکیلشده است. روند آن نشانگر نقاط مقاومت و حمایت احتمالی و شکستهای مختلف است.
بیشترین میزان نوسانات قیمت در اطراف خط میانی است که در میان بالهای پایینی و بالایی (خطوط حمایت و مقاومت) قرار دارد. توجه داشته باشید که پیوتهای انتخابشده حتماً باید آغازگر یک موج جدید باشند.
انواع چنگال اندروز
همانطور که پیشتر بیان شد، چنگال ابداعی اندروز تنها یکی از انواع آن به شمار میآید. انواع دیگری نیز وجود دارند که نتیجه تحقیقات و یافته اشخاص بزرگی مانند جروف شیف، تیوتی موگ پاتریک میکولا، گرگ فیشر، دکتر هاکوپیان و دکتر دالوگا برای بهبود عملکرد و افزایش کارایی چنگال اندروز هستند. اما انواع چنگال اندروز چیست؟
چنگال با خط میانه استاندارد (TML) : نخستین چنگال ابداعشده، همان ابزار ساختهشده به دست دکتر آلن اندروز است.
چنگال با خط میانه شیف (SML) : این چنگال، در نوبت خود دارای چند نوع دیگر است که ازجمله مهمترین آنها میتوان به چنگال شیف، چنگال میکولا، چنگال دالوگا (شامل روشهایی ازجمله T که در میان شناختهشدهترین روشهای تحلیل روند در میان سرمایهگذاران قرار میگیرد) و چنگال گوشه اشاره کرد.
چنگال با خط میانه معکوس (RML) : در این نوع ابزار، با تنظیم دستی نقطه A و بدون استقرار در یک نقطه مشخص، یک چنگال برای وضعیت حاضر رسم میشود. چنگال
ترسیمی بر روی شکاف قیمت (GAP Pitchfork) : این ابزار، دو نوع چنگال دیگر را شامل میشود که استفاده از هرکدام با توجه به نوع شکاف قیمتی انجام میگیرد.
اصول چنگال اندروز
کاربرد چنگال اندروز تازه با دانستن اصول آن مشخص میشود. این اصول به شما میآموزند که از چه استراتژیهایی برای افزایش سود و حفظ سرمایه خود در بازارهای مالی استفاده کنید.
به این ترتیب، اگر بدانید که اصول و قواعد حاکم بر چنگال اندروز چیست، بهراحتی میتوانید در این بازارها به بازدهی و سود بسیار بالایی دست پیدا کنید.
بیشترین میزان حرکت روند قیمت به سمت خط میانی چنگال و با لمس این خط اتفاق میافتد. این اصل برای 80 درصد اوقات صادق است.
با رسیدن قیمت به خط میانی و لمس آن، پیوت بعدی ساخته میشود و تغییر جهت روند قیمت را مشاهده میکنیم.
در برخی مواقع، قیمت چندین بار خط میانی را لمس میکند و یا نوسانات مکرری در نزدیکی این خط دارد.
اگر قیمت نتواند خط میانی را لمس کند و پیش از رسیدن به خط میانی پیوت ایجاد کند (20 درصد مواقع)، احتمال حرکت سریع و قدرتمند آن به سمت بالا زیاد است. در این صورت، احتمال خارج شدن قیمت از چنگال افزایش مییابد.
زمانی که شاهد شکستن خط میانی توسط قیمت باشیم، احتمال بازگشت یا پول بک (Pullback) آن به سمت خط میانی پیش از ادامه دادن مسیر زیاد است.
تحلیل روند قیمت به شما اجازه حرکت میدهد. برای مثال، نزدیک شدن به نقطه حمایت، به شما سیگنال خرید میدهد و با نزدیک شدن به خط مقاومت متوجه میشوید که زمان فروش سهام شما نزدیک است.
شکسته شدن بال پایینی توسط قیمت، یک سیگنال فروش قطعی برای سهامداران است. در چنین شرایط باید بهطور کامل از سهم خروج پیدا کنید.
نحوه رسم چنگال اندروز
با توجه به تعارف و توضیحات بالا، اکنون میدانید که چنگال اندروز چیست و از چه اجزائی تشکیل میشود. بنابراین، میتوانید از این اجزاء در ترسیم ابزار اندروز بهره بگیرید. در این بخش از مطلب، نحوه ترسیم ابزار اندروز را بهصورت گامبهگام توضیح میدهیم.
پیوتها را انتخاب کنید. در هر چنگال از سه پیوت استفاده میشود که با توجه به نزولی یا صعودی بودن قیمت، میتوانند به ترتیب دو سقف و یک کف یا دو کف و یک سقف را شامل شوند. پیوتها درواقع نقاط تغییر یا سقف و کف قیمت واکنشی هستند. پیوتهای انتخابی شما بهطور حتمی باید ماژول باشند. اولین نقطه یا پیوت انتخابشده، نقطه آغاز خط میانی است. خطوط حمایت و مقاومت، امتداد دونقطه بعدی (نقاط 2 و 3) بهموازات خط میانی هستند.
پیوت 2 و 3 را با یک خط به یکدیگر متصل کنید.
از پیوت 1 شروع بهرسم یک خط کنید که نقطه میانی خطی که دو پیوت 2 و 3 را به یکدیگر وصل میکند را قطع کرده و از آن عبور کند. این خط، همان خط میانی ابزار اندروز را تشکیل میدهد.
از پیوتهای 2 و 3 دو خط را بهموازات خط میانی رسم کنید. اکنون بالهای چنگال یا خطوط حمایت و مقاومت نیز رسم شدهاند.
چگونه از شکستها در تحلیل اندروز استفاده کنیم؟
استفاده از شکستها در تحلیل اندروز یک استراتژی با درصد ریسک بالا است و احتمال فریب خوردن شما توسط یک شکست تقلبی، زیاد است. بنابراین، بهتر است از اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال دیگر مانند OBV برای تأیید شکست استفاده کنید. با وجود ریسک بالای آن، استفاده از این استراتژی در میان معامله گران از محبوبیت بالایی برخوردار است.
در این استراتژی، سیگنال معامله زمانی ارسال میشود که قیمت در خلاف روند از ابزار اندروز خارجشده باشد. بنابراین، معاملات زمانی صورت میگیرند که قیمت از چنگال خارجشده باشد. این نوع معاملات از مراحل زیر تشکیل میشوند:
در مرحله اول، شکست تشخیص داده میشود، اما هنوز تأیید نشده است. بنابراین، ورود به معامله در این مرحله نباید اتفاق بیفتد.
پس از شکست، در اغلب اوقات یک کف جدیدی در زیر ابزار اندروز ایجاد میشود.
در این وهله، بهاحتمالزیاد سطح مقاومت کف ابزار اندروز را مجدداً مشاهده می کنید.
سپس با احتمال قوی، قیمت تا کف جدیدی که بعد از شکست ایجادشده است، پایین میآید. سیگنال تأیید و ورود به معامله زمانی به سرمایهگذاران و معامله گران ارسال میشود که قیمت تا زیر این کف جدید بیاید.
حد ضرر و حد سود را با توجه به وضعیت جدید میتوان به دست آورد. در این معامله، حد ضرر درواقع بالای سقف جدید که حجم خلاف روند قیمت قیمت بعد از شکستن ابزار اندروز به آن برگشته است قرار میگیرد.
تعیین حد سود در این معاملات میتواند عمدتاً بر پایه حرکت و نوسانات قیمت باشد. سود را میتوان در سطح حمایت (یا مقاومت) یا با استفاده از الگوهای کندل استیک یا الگوهای قیمتی ذخیره کرد.
ابزارهای لازم برای ترسیم چنگال اندروز در تحلیل تکنیکال
امروزه اهمیت تحلیل روند قیمت با استفاده از ابزارهای مختلف بر هیچکس پوشیده نیست و تسهیل این امر میتواند به تحلیلگران و سهامداران کمک کند تا انتخابها و تصمیمات درستی اتخاذ کنند.
با توجه به اهمیت بالای ابزار اندروز در تحلیل روند قیمت و تخمین نحوه حرکت آن در آینده، امروزه این ابزار در تمام نرمافزارهای تحلیل تکنیکال وجود دارد. بنابراین، با استفاده از پلتفرمهای مختلف و بدون نیاز به رسم دستی چنگال میتوانید به تحلیل روند قیمت بپردازید.
با استفاده از این پلتفرمها تنها کافی است با 3 پیوت مناسب که تغییراتی معنادار را رقم میزنند، میتوانید چنگال را ترسیم کرده و از زمان مناسب برای انجام معامله آگاه شوید.
ویژگیهای یک چنگال ایده آل
چنگالهای رسم شده میتواند بر اساس چند ویژگی دارای اعتبار کمتر یا بیشتری باشد. هرچه اعتبار چنگال بیشتر باشد، کارایی آن برای تحلیل بازار و روند قیمتها افزایش پیدا میکند. بنابراین، با دانستن ویژگیهای یک ابزار اندروز ایده آل میتوانید تحلیل و بررسیهای خود را صحیحتر انجام داده و به معاملات اطمینانیتر وارد شوید.
این ویژگیها شامل موارد زیر هستند:
هر چه تعداد واکنشهایی که قیمت آن در گذشته با لمس خط میانی تجربه کرده است بیشتر باشد، اعتبار بیشتری به چنگال رسم شده میبخشد.
بهطور حتمی، قیمت در پیوت یا نقطه سوم چنگال باید بین دونقطه 1 و 2 باشد. در غیر این صورت، آنچه رسم شده درواقع یک کانال رگرسیونی روند است.
دقت کنید که شیب چنگال کمتر از 60 درجه باشد. با بهرهگیری از ابزارهای سنجش زاویه روند مانند Trend Angle در پلتفرم تریدینگ ویو میتوانید زاویه خط میانی را تأیید کنید. برای این امر، نمودار قیمتی را با استفاده از گزینه «auto» در حالت 1 به 1 قرار دهید.
در این ابزار نباید هیچ اطلاعات قیمتی خارج از چنگال قرار بگیرد. درواقع، تمام دادههای قیمتی درون چنگال و بین دو خط مقاومت و حمایت قرار میگیرند.
در این مطلب بهطورکلی فهمیدیم که چنگال اندروز چیست و کاربرد چنگال اندروز در تحلیل تکنیکال را موردبررسی قرار دادیم. این چنگال از سه خط موازی تشکیل شده از خط میانی و دو بال بالایی و پایینی (نشاندهنده خطوط مقاومت و حمایت) ساخته میشود که دیدی آیندهنگرانه از وضعیت قیمت و بازار را در اختیار تحلیلگران قرار میدهد.
روند این چنگال میتواند صعودی یا نزولی باشد. بیشترین میزان نوسانات قیمت در نزدیکی خط میانی اتفاق میافتد. در صورت شکستن سقف یا کف توسط قیمت، استراتژیهای جدید برای افزایش سودآوری و جلوگیری از ضرر ایجاد میشوند که اگرچه ریسک آنها بالا است، اما در برخی موارد میتواند سود بالایی را برای معاملهگران و سرمایهگذاران به وجود بیاورد.
بهطورکلی، تحلیل این ابزار به شما اجازه میدهد تحلیل دقیقتری از قیمتها انجام دهید و زمان دقیق و مناسب برای خریدوفروش یا خروج کامل از سهم را پیدا کنید. امروزه با استفاده از ابزارها و پلتفرمهای مختلفی که در اختیار شما قرار میگیرند، نیازی به ترسیم دستی این چنگال نیست. بلکه با انتخاب سه نقطه مناسب میتوانید تحلیل دقیقی از دادهها را به دست آورید.
معرفی قوی ترین الگوهای قیمتی در تحلیل های تکنیکال
روش های مختلفی برای تجزیه و تحلیل بازارهای مالی با استفاده از تحلیل های تکنیکال وجود دارد. برخی از معامله گران از شاخص ها و نوسان سنج ها استفاده می کنند. برخی دیگر تجزیه و تحلیل های حجم خلاف روند قیمت خود را صرفا بر اساس روند و فعالیت قیمت انجام می دهند.
نمودارهای شمعی نمای کلی از قیمت را با گذشت زمان نشان می دهند. با مطالعه عملکرد قیمت در گذشته، الگوهای تکراری ممکن است دوباره رخ دهد. الگوهای نمودارهای شمعی می تواند موارد مهم و مفیدی را در مورد دارایی مورد نظر به شما نشان دهد. بسیاری از معامله گران از این الگوها در بازارهای مهمی مثل فارکس، سهام و ارزهای رمزنگاری استفاده می کنند.
برخی از متداول ترین این الگوها در مجموع به عنوان الگوهای کلاسیک شناخته می شوند. این الگوها جزو شناخته شده ترین و پرکاربردترین الگوها هستند و معامله گران آنها را جزو شاخص های معاملاتی معتبر می دانند. از آنجا که این الگوهای فنی بر اساس فرمول علمی یا قانون معاملاتی خاصی نیستند، اثر بخشی آنها بستگی به تعداد کاربرانی دارد که در بازار از آنها استفاده می کنند.
پرچم ها
پرچم، منطقه اصلاحی است که خلاف جهت روند بلند مدت است و پس از یک حرکت شدید قیمتی قوی رخ می دهد. شکل این الگوها مانند قرار داشتن یک پرچم در میل پرچم است. میله جایی است که حرکت اصلی انجام شده تا به پرچم ضربه بزند(حرکت ضربه) و پرچم منطقه اصلاح قیمتی است. این الگوها از نوع الگوهای ادامه دهنده روند هستند.
از الگوهای پرچم برای شناسایی پتانسیل ادامه روند استفاده می شود. حجم همراه الگو نیز مهم است. در حالت ایده آل حرکت ضربه باید در حجم بالا رخ دهد و مرحله اصلاحی(پرچم) باید حجم کمتری داشته باشد.
پرچم صعودی(bull flag)
پرچم صعودی، همانطور که از نام آن پیداست، در روندهای صعودی رخ می دهد. به دنبال یک حرکت تند صعودی به سمت بالا و پس از کمی اصلاح، این روند صعودی ادامه می یابد.
پرچم نزولی(bear flag)
پرچم نزولی نیز در روندهای نزولی مشاهده می شود و به دنبال یک روند نزولی قوی و پس از اصلاح موقت، حرکت نزولی ادامه پیدا می کند.
الگوی سه گوش(Pennants)
این الگوها اساسا نوعی الگوی پرچم هستند و به آنها الگوی پرچم سه گوش نیز گفته می شود. در این الگو در منطقه اصلاحی، خطوط روند همگرا بوده و شبیه یک مثلث است. ساختار این الگو خنثی است و تفسیر آن بسیار بستگی به بستر الگو دارد(یعنی روند قبلی).
الگوهای مثلثی(Triangles)
الگوی مثلثی به شکلی است که خطوط روند قیمتی به شکل همگرا رسم می شوند و دامنه نوسانات کاهش می یابد. اگر چه در خود این الگو نوسانات کاهش یافته، اما نشان دهنده احتمال یک روند معکوس یا ادامه داشتن روند قبلی است.
مثلث صعودی(Ascending triangle)
مثلث صعودی زمانی شکل می گیرد که یک منطقه مقاومت افقی به وجود آید و روند افزایشی با تشکیل سطح کف افزایشی، ایجاد می شود. در واقع هر بار که قیمت در عبور از سطح مقاومت افقی شکست می خورد، افت قیمت کمتر خواهد بود و موج خرید هر بار سطح کف را افزایش می دهد. از آنجا که تنش در سطح مقاومت ایجاد شده، اگر قیمت در نهایت این سطح را بشکند، تمایل به افزایش قیمت سریع و با حجم بالا وجود خواهد داشت. به این ترتیب مثلث صعودی نشان دهنده وقوع یک روند افزایشی است.
مثلث نزولی(Descending triangle)
این الگو معکوس مثلث نزولی است. یعنی وقتی یک سطح حمایت افقی تشکیل شده و هر بار که قیمت موفق به عبور از این سطح نمی شود، در سطوح پایین تری اصلاح شود. مانند قبل، در صورت شکست این سطح حمایت، قیمت با قدرت و حجم بالا، کاهش خواهد یافت. بنابراین یک روند نزولی قوی را نشان می دهد.
مثلث متقارن(Symmetrical triangle)
این الگو زمانی تشکیل می شود که خطوط روند، سطوح مقاومت در حال کاهش و سطوح حمایت در حال افزایش را که تقریبا با یک شیب برابر با هم رخ می دهند را نشان دهد. مثلث متقارن نه یک الگوی صعودی را نشان می دهد، نه یک الگوی نزولی. در واقع تفسیر آن بستگی به بستر الگو دارد(یعنی روند قبلی). به خودی خود این الگو یک الگوی خنثی محسوب می شود و فقط یک دوره اصلاح را نشان می دهد.
الگوهای گُوِه ای(Wedges)
این الگوها مانند الگوهای مثلثی از تشکیل خطوط روند همگرا، شکل می گیرند و نشان دهنده کاهش نوسانات هستند. خطوط روند در این الگو نشان می دهند سطوح کف و سقف با سرعتی متفاوت افزایش یا کاهش می یابند.
این شکل ممکن است نشان دهنده احتمال قریب الوقوع بودن روند معکوس باشد، زیرا روند فعلی در حال تضعیف است. الگوی گوه ممکن است با کاهش حجم همراه باشد. همچنین نشان می دهد که روند ممکن است نیروی خود را از دست بدهد.
گُوِه افزایشی(Rising wedge)
گوه افزایشی یک الگوی معکوس نزولی است. این الگو نشان می دهد که پس از افزایش قیمت، روند صعودی ضعیف و ضعیف تر می شود و ممکن است خط روند سرانجام به شکل نزولی بشکند.
گوه نزولی(Falling wedge)
این الگو معکوس گوه صعودی است. این الگو نشان می دهد که علیرغم افت قیمت، فشار فروش در حال کاهش است و خطوط روند، کم شدن نوسانات را نشان می دهند. گوه نزولی اغلب به یک حرکت صعودی منجر می شود.
الگوی سقف و کف دو قلو(Double top and double bottom)
الگوهای سقف و کف دوقلو الگوهایی هستند که حرکت و روند بازار را به شکل حروف “M” یا “W” نشان می دهند. شایان ذکر است که حتی در صورتی که شکل روند قیمتی دقیقا به همین صورت نباشد، باز هم این الگوها معتبر هستند.
به طور معمول دو نقطه بالا یا پایین باید با حجم بیشتری نسبت به سایر نقاط الگو همراه باشند. به طور کلی این الگو، یک الگوی معکوس است(نشان دهنده معکوس شدن روند).
سقف دو قلو(Double top)
الگوی سقف دوقلو، الگوی نشان دهنده معکوس شدن روند به صورت نزولی است که در آن قیمت دو بار به بالاترین سطح می رسد که در تلاش دوم خود برای عبور از این سطح مقاومت شکست می خورد. در عین حال برگشت قیمت از این سطح مقاومت باید در حد متوسط باشد. این الگو زمانی تایید می شود که کاهش قیمت، بیشتر از پایین ترین قیمت بین دو سطح سقف باشد.
کف دو قلو(double bottom)
الگوی کف دوقلو یک الگوی نشان دهنده معکوس شدن روند به صعودی است. در این الگو قیمت دوبار به سطح پایین و کف می رسد و در نهایت دوباره به سمت بالا افزایش می یابد. مشابه الگوی سقف دوقلو، در الگوی کف دوقلو نیز بازگشت قیمت اول، باید در بین دو سطح کف قرار گیرد. این الگو نیز زمانی تایید می شود که افزایش قیمت بالاتر از سطح بالایی بین دو نقطه کف باشد.
الگوهای سر و شانه(Head and shoulders)
یک الگوی برگشتی محسوب می شود. الگوی سر و شانه نشان دهنده معکوس شدن روند به صورت نزولی است که از یک مبنا(خط گردن) و سه حجم خلاف روند قیمت قله تشکیل شده است. دو قله جانبی باید در سطح قیمتی تقریبا یکسانی باشند. قله میانی باید بالاتر از دو قله دیگر باشد. این الگو پس از عبور قیمت و کاهش به زیر خط گردن(سطح حمایت) تایید می شود.
الگوی سر و شانه معکوس(Inverse head and shoulders)
همانطور که از نام آن پیداست، این الگو معکوس الگوی قبلی است. بنابراین نشان دهنده معکوس شدن روند و افزایشی شدن آن است. در این الگو، سر و شانه معکوس تشکیل می شود. قیمت کاهش یافته و به سطح حمایت می رسد و تقریبا در همان سطح حمایت نوسان دارد. این الگو نیز زمانی تایید می شود که روند، سطح مقاومت در خط گردن را شکسته و به بالاتر صعود کند.
نتیجه گیری
الگوهای کلاسیک از معروف ترین الگوهای مربوط به نمودارهای قیمتی در تحلیل های تکنیکال هستند. با این حال مانند هر روش تحلیل تکنیکال دیگری نباید به تنهایی استفاده شوند. آنچه در شرایط خاصی از بازار مناسب است ممکن است در شرایط دیگر کار نکند. بنابراین بهتر است همیشه به دنبال دریافت سیگنال تایید باشید. با این حال ریسک مدیریت شده ممکن است مناسب باشد.
الگوی گُوِه چیست؟
الگوی گُوِه (Wedge pattern) یک الگوی قیمتی است که با رسم دو خط روند همگرا در نمودار مشخص میشود. از دو خط روند ذکر شده برای اتصال سقفها و کفهای قیمتی در یک بازهٔ 10 تا 50 کندلی استفاده میشود.
این خطوط نشاندهندهٔ حرکت صعودی یا نزولی سقفها و کفهای قیمتی با نرخی متفاوت میباشند، که با رسیدن این دو خط به یکدیگر شکلی شبیه به گُوِه در نمودار تشکیل میشود.
خطوط روند تشکیلدهندهٔ الگوی گُوِه بهعنوان اندیکاتورهایی کاربردی جهت بررسی بازگشت احتمالی روند، توسط تحلیلگران تکنیکال مورد استفاده قرارمیگیرند.
اگر به طور اتفاقی با دیجی کوینر آشنا شده اید و هیچ اطلاعاتی در مورد تحلیل تکنیکال ندارید پیشنهاد میکنیم قبل از مطالعه ادامه مطلب، مقاله «تحلیل تکنیکال چیست؟» را مطالعه نمایید.
نکات کلیدی:
- الگوی گُوِه معمولاً با دو خط روند همگرا که 10 تا 50 کندل را به یکدیگر متصل میکنند، شناخته میشوند.
- بسته به جهت خطوط روند الگو، این الگو میتواند گُوِه صعودی (rising wedge) یا گُوِه نزولی (falling wedge) باشد.
- این الگو سابقهٔ بسیار خوبی در پیشبینی بازگشتهای قیمتی دارد.
درک مفهوم الگوی گُوِه
الگوی گُوِه میتواند سیگنال تغییر روند به حالت صعودی یا نزولی را صادر کند. در هر دو حالت، این الگو سه ویژگی اصلی دارد.
اول: دارای دو خط روند همگرا میباشد.
دوم: در طی حرکات قیمتی در این الگو شاهد کاهش حجم معاملاتی هستیم.
سوم: یک شکست قیمتی از هر یک از دو خط روند میتواند رخ دهد. دو شکل اصلی از الگوی گُوِه، الگوی گُوِه صعودی (که نشان از یک بازگشت قیمت نزولی دارد) و الگوی گُوِه نزولی (که نشان از یک بازگشت قیمتی صعودی دارد) میباشند.
الگوی گُوِه صعودی
این الگو معمولاً زمانی شکل میگیرد که مقدار قیمت یک سهم در طی زمان افزایش پیدا کرده است. اما میتوانیم این الگو را در میانههای یک روند نزولی نیز مشاهده کنیم.
خطوط روندی که در بالا و پایین این الگو رسم میشوند، میتوانند به معاملهگر یا تحلیلگر در پیشبینی بازگشت قیمتی کمک کنند.
در حالی که قیمت میتواند از هر دو سمت این الگو خارج شود، الگُوِهای گُوِه تمایل به شکست قیمتی در خلاف جهت روند پیشین را دارند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد بازگشت قیمتی میتوانید از مطلب آموزشی «بازگشت قیمتی در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
بنابراین، یک الگوی گُوِه صعودی نشاندهندهٔ احتمال شکست قیمت میباشد. معاملهگران میتوانند وارد معاملات فروش – پس از شکست قیمت به سمت پایین – شوند.
این معاملات میتوانند در قراردادهای آتی (futures) و یا در قراردادهای اختیار معامله (options) – بسته به نموداری که مورد بررسی قرارگرفته است – انجام شوند. این معاملات به دنبال کسب سود از حرکات نزولی احتمالی قیمت، میباشند.
الگوی گُوِه نزولی
زمانیکه قیمت یک دارایی در طی یک مدتزمان حرکات نزولی داشته باشد، میتواند شاهد شکلگیری یک الگوی گُوِه نزولی در انتهای روند نزولی باشد.
خطوط روندی که در بالا و پایین این حرکات قیمتی رسم شدهاند، با کاهش شتاب حرکات قیمتی به یکدیگر نزدیک میشوند. پیش از اینکه دو خط به یکدیگر برسند قیمت میتوانند یک شکست به سمت بالا انجام دهد.
زمانیکه قیمت خط روند بالایی را بشکند و به سمت بالا حرکت کند، انتظار بازگشت قیمتی را خواهیم داشت.
معاملهگرانی که به دنبال سیگنالهای بازگشت قیمتی به سمت بالا بودند، حال به دنبال معاملاتی هستند که بتوانند از آنها – در جهت حرکات صعودی قیمت – سود ببرند.
مزایای معامله با استفاده از الگُوِهای گُوِه
بهعنوان یک قانون کلی باید بدانید که استراتژیهای الگویی در سیستمهای معاملاتی، نمیتوانند با استراتژیهای خرید و نگهداری (buy-and-hold strategy) در طی زمان – از جهت میزان سود تولیدی – مقایسه شوند.
اما برخی از این الگُوِها در پیشبینی جهت کلی روندهای قیمتی بسیار کاربردی میباشند. تحقیقات نشان میدهند که الگُوِهای گُوِه در بیش از دو سوم مواقع قیمت را در خلاف جهت روند قبلی (به سمت بالا برای یک گُوِه نزولی و به سمت پایین برای یک گُوِه صعودی) تغییر میدهند.
همچنین شایان ذکر است که الگوی گُوِه نزولی اتکاپذیری بیشتری نسبت به الگوی گُوِه صعودی دارد.
از آنجایی که الگُوِهای گُوِه دارای یک کانال قیمتی کوچک میباشند، فاصلهٔ بین قیمت ورودی معاملات (price of entry) و محدودهٔ قیمتی دستور استاپ حفاظتی (stop-loss order) کوچکتر از شروع این الگو است.
این بدین معنی است یک دستور استاپ حفاظتی، میتواند در نزدیکی محل شروع معامله قرار بگیرد. اگر معامله موفق شود، سود حاصل شده بسیار بزرگتر از میزان سرمایهٔ ریسکشده میباشد.
اگر علاقه مند به یادگیری بیشتر در این حوزه هستید میتوانید از نقشه راهنمای دیجی کوینر به نام «درخت یادگیری» دیدن نمایید که از نقطه ابتدایی تا انتهای مسیر را ریل گذاری کرده است.
شما با مطالعه درخت یادگیری تا حد مطلوبی دانش خود را افزایش دادهاید اما برای حرفه ای شدن و انجام معاملات در این بازار نیاز به یک راهنمای مجرب و با تجربه دارید. مجموعه دیجی کوینر بر آن است که با برگزاری کلاسهای آموزشی تجریبات چند ساله خود را در اختیار هم وطنان عزیز قرار دهد تا در این بحران اقتصادی بتوانند در آمد دلاری کسب نمایند. (تاریخ برگزاری کلاسها متعاقبا از طریق وبسایت اعلام خواهد شد.)
تیم تحریریه دیجی کوینر
این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.
آشنایی با الگوی پرچم
در زمینه تجزیه و تحلیل تکنیکال ، پرچم یک الگوی قیمت است که در یک بازه زمانی کوتاه تر ، بر خلاف روند قیمت غالب مشاهده شده در یک بازه زمانی طولانی تر در نمودار قیمت حرکت می کند .
الگوی پرچم برای شناسایی ادامه احتمالی روند قبلی از نقطه ای که قیمت در برابر همان روند حرکت کرده است ، استفاده می شود . در صورت از سرگرفتن روند ، افزایش قیمت می تواند سریع باشد ، و با توجه به الگوی پرچم ، زمان معامله را مناسب می کند .
نکات کلیدی
- الگوی پرچم ، در تجزیه و تحلیل تکنیکال، نمودار قیمتی است که با یک روند متقابل شدید ( پرچم ) جانشین یک روند کوتاه مدت ( قطب پرچم ) مشخص می شود .
- الگوهای پرچم با اندیکاتورهای والیوم و همچنین پرایس اکشن همراه هستند .
- الگوهای پرچم نشان دهنده تغییر روند یا شکست روند پس از یک دوره ادغام است .
الگوی پرچم چگونه کار می کند؟
پرچم ها نواحی ادغام دقیق در پرایس اکشن هستند که حرکتی خلاف روند را نشان می دهد و مستقیماً پس از یک حرکت شدید جهت دار دنبال می شود . این الگو معمولاً از پنج تا بیست نوار قیمت تشکیل شده است . الگوهای پرچم می توانند روند صعودی ( پرچم صعودی ) یا روند نزولی ( پرچم نزولی ) داشته باشند . پایین پرچم نباید از نقطه میانی میله پرچم قبل از آن فراتر رود . الگوهای پرچم دارای پنج ویژگی اصلی هستند :
- روند قبلی
- کانال تلفیق
- الگوی حجم
- برک آوت
تأییدی که در آن قیمت در همان جهتی حرکت می کند
الگوهای صعودی و نزولی ساختارهای مشابهی دارند اما در جهت روند و تفاوت های ظریف در الگوی حجم متفاوت هستند . الگوی حجم صعودی در روند قبلی افزایش یافته و در ادغام کاهش می یابد . در مقابل ، یک الگوی حجم نزولی ابتدا افزایش می یابد و پس از آن تمایل به حفظ سطح دارد زیرا روند نزولی با پیشرفت زمان ، حجم خود را افزایش می دهد .
الگوی یک پرچم همچنین با اندیکاتورهای موازی در منطقه ادغام مشخص می شود . در صورت همگرایی خطوط ، از الگوها به عنوان الگوی Wedge یاد می شود . این الگوها از معتبرترین الگوهای استمرار هستند که معامله گران از آنها استفاده می کنند زیرا برای ورود به یک روند موجود آمادگی لازم برای راه اندازی را ایجاد می کنند . این سازه ها همه شبیه به هم هستند و در شرایط مشابه در یک روند موجود ظاهر می شوند .
الگوها نیز از همان الگوی والیوم و شکست استفاده می کنند . الگوها با کاهش حجم ترید پس از افزایش اولیه مشخص می شوند . این بدان معناست که معامله گرانی که روند غالب را تحت فشار قرار می دهند ، فوریت کمتری برای ادامه خرید یا فروش خود در طول دوره ادغام دارند ، بنابراین این امکان وجود دارد که معامله گران و سرمایه گذاران جدید روند را با شور و شوق ادامه دهند و قیمت ها را با سرعتی بالاتر از حد معمول بالاتر ببرند . .
نمونه های الگوی پرچم
در این مثال از الگوی پرچم صعودی ، قیمت در طول حرکت روند اولیه افزایش می یابد و سپس از طریق منطقه ادغام کاهش می یابد . شکست ممکن است همیشه از حجم بالایی برخوردار نباشد ، اما تحلیلگران و معامله گران ترجیح می دهند یک مورد را ببینند زیرا این بدان معناست که سرمایه گذاران و سایر معامله گران با موج جدیدی از اشتیاق وارد معامله شده اند .
در یک الگوی پرچم نزولی ، حجم طی ادغام همیشه کاهش نمی یابد . دلیل این امر این است که حرکتهای نزولی و روند نزولی معمولاً ناشی از ترس و نگرانی سرمایه گذاران از کاهش قیمت ها است . هرچه قیمت ها بیشتر کاهش یابد ، فوریت باقی مانده سرمایه گذاران برای مقابله با ا قدامات بیشتر است .
بنابراین این حرکات با الگوی حجمی بالاتر از متوسط ( و در حال افزایش ) مشخص می شوند . هنگامی که قیمت روند نزولی خود را متوقف می کند ، ممکن است حجم فزاینده کاهش پیدا نکند ، بلکه در یک سطح ثابت نگه داشته می شود و این نشان دهنده مکث در سطح اضطراب است . از آنجا که سطح حجم از قبل افزایش یافته است ، ممکن است شکست رو به پایین مانند شکست صعودی در یک الگوی صعودی مشخص نباشد .
نحوه ترید الگوی پرچم
با استفاده از پویایی الگوی پرچم ، یک معامله گر می تواند برای شناسایی معاملات این الگوها تنها با شناسایی سه نکته اساسی ورود ، توقف ضرر و هدف سود ، استراتژی ایجاد کند .
ورود : حتی اگر پرچم ها ادامه روند فعلی را نشان می دهند ، برای جلوگیری از سیگنال کاذب انتظار برای شکست اولیه احتیاط است . معامله گران معمولاً انتظار دارند که یک روز پس از شکسته شدن و بسته شدن قیمت در بالای ( روند طولانی ) خط روند موازی بالایی ، وارد یک پرچم شوند . در یک الگوی نزولی ، یک روز پس از بسته شدن قیمت در زیر ( موقعیت کوتاه ) ، خط روند موازی پایین تر .
توقف ضرر : معامله گران معمولاً انتظار دارند از الگوی پرچم در سمت مقابل به عنوان نقطه توقف ضرر استفاده کنند . به عنوان مثال ، اگر خط روند بالایی الگو 55 دلار برای هر سهم باشد و خط روند پایین الگوی 51 دلار هر سهم باشد ، برخی از سطح قیمت های زیر 51 دلار هر سهم مکانی منطقی برای تعیین ضرر خواهد بود که برای یک موقعیت طولانی می توان سفارش داد .
هدف سود : معامله گران محافظه کار ممکن است بخواهند از اختلاف اندازه گیری شده در قیمت بین خطوط روند موازی الگوی پرچم برای تعیین هدف سود استفاده کنند . به عنوان مثال ، اگر اختلاف 4.00 دلار وجود داشته باشد و نقطه ورود به بازار 55 دلار باشد ، معامله گر سود خود را 59 دلار قرار می دهد . یک رویکرد خوش بینانه تر ، اندازه گیری فاصله از نظر دلار بین بالاترین الگو و پایه میله پرچم برای تعیین هدف سود است . به عنوان مثال ، اگر کمترین قیمت میله پرچم 40 دلار باشد و بالای میله آن 65 دلار باشد و اگر نقطه ورود به بازار 55 دلار باشد ، هدف سود یک معامله گر ممکن است انتظار داشته باشد 80 دلار باشد (55 دلار به علاوه 25 دلار ) .
علاوه بر این سه قیمت اصلی ، معامله گران باید توجه زیادی به انتخاب اندازه موقعیت و روند کلی بازار داشته باشند تا در استفاده از الگوهای پرچم برای هدایت استراتژی های ترید ، حداکثر موفقیت را کسب کنند .
تشخیص ضعف یا قدرت بازار
در تمامی کتابهای تحلیل گری بازار با جملات آشنایی رو به رو می شویم که: در جهت روند معامله کنید، هر وقت می خرند شما هم بخرید و هر وقت می فروشند شما هم بفروشيد، خلاف روند اصلی بازار معامله نکنید و . . سؤال اینجاست از کجا متوجه شوم افرادی که در بازار در حال خرید هستند، خریدشان پرقدرت است؟ و افرادی که در حال فروش می باشند، از کجا متوجه شوم باید با آنها فروش انجام بدهم؟
بارها شده بازار در حال ریزش بود و من نیز فروختم اما به یکباره بازار برگشت رو به بالا نمود و من متضرر شده ام. در واقع ناآشنایی به ساختار حرکتی بازار و عدم تمیز دادن حرکت از اصلاح، ریشه تصمیمات نادرست و اشتباه در بازار می باشد. با استفاده از تکنیک اصلاح قیمتی به راحتی می توانیم در موارد زیادی قدرت یا ضعف خریداران و فروشندگان را در بازار شناسایی نماییم. اصولاً تا زمانی که عیار قدرتی خریداران یا فروشندگان برایمان آشکار نشود همگامی و همراهی با آنها سخت و ضررده خواهد بود. زمانی که بازار در اصلاحی قرار دارد برای اینکه تشخیص دهیم که اصلاحی ما پر قدرت است یا خیر، از شمارش کندل ها استفاده میکنیم که روش بسیار ساده ای می باشد. چنانچه ساختار شماتیک بازار را به فرم شکل زیر درنظر بگیریم:
فاز حرکتی بازار در حالت صعودی و نزولی به صورت AB می باشد و BC فاز اصلاحی بازار است. چنانچه نسبت اصلاح زمانی بیش از نسبت اصلاح قیمتی باشد می گوییم حرکت کند است و در حقیقت اصلاحی واقعی را شاهد هستیم که پس از آن مجدد قیمت در جهت روند قبل حرکت می کند. اما اگر نسبت اصلاح زمانی کمتر از اصلاح قیمتی باشد، می گوییم حرکت بازار تند است و احتمالا اصلاح تبدیل به یک حرکت در جهت عکس در بازار می شود. به عنوان نمونه اگر نسبت تعداد کندل های فاز BC به AB معادل 80% باشد و در این زمان، قیمت تنها 61.8% اصلاح نموده باشد می گوییم حرکت ما کند می باشد و در اصلاحی قرار داریم.
در شکل زیر که مربوط به سهام ایران خودرو در بورس تهران می باشد، همان طور که در شکل پیداست در AB که فاز حرکتی ما می باشد تعداد کندل ها 63 عدد است و در فاز اصلاحی که BC است تعداد کندل ها 60 عدد می باشد اما قیمت نتوانست خود را به اصلاحی 50% برساند که بیانگر عدم توانایی بازار برای خرید در فاز BC در مقایسه با حرکت قبل از آنکه فروشنده ها در بازار بودند است. به بیان بهتر، فروشنده ها قدرتشان در فاز حرکتی AB، بیش از قدرت فشار خریداران در فاز BC می باشد.
به عنوان نمونه ای دیگر در نماد خکار (گروه خودرو و قطعات) در بورس تهران، عملا قیمت مستعد رشد می باشد و این سوال مطرح می گردد که فروشندگانی که باعث افت قیمتی از 515 تا 337 ریال در سال 97 شدند، آیا هنوز قدرت فروش دارند؟ آیا خریداران کماکان دست از خرید کشیده اند و منتظر فروش بیشتر از سوی فروشندگان هستند؟ با نگاهی به ساختار ریزشی بازار و مقایسه آن با روند رو به رشد قبلی می بینیم که وقتی تعداد کندلهای اصلاحی بیش از حرکت می باشد و میزان اصلاحی نیز حتی به 61.8% نرسیده است، قدرت خریداران به شدت فزونی می یابد، به عبارت دیگر هر معامله گر خریدار با هر روش معامله گری می تواند معامله خرید خود را در این محدوده توجیه نماید. همان طور که در شکل پیداست تعداد کندل های اصلاحی 131 عدد می باشد و در حرکت رو به رشد تعداد کندل ها 93 عدد است، در واقع زمانی که گواه های معاملاتی ورود به ، معامله خرید فزونی می یابد قدرت عملکرد بازار در جهت تحلیل که در اینجا رشد است، افزایش می یابد.
اصولاً یکی از تکنیک های قوی برای ورود یا عدم ورود در اصلاحی ها، اندازه گیری عیار قدرتی بازار در اصلاحی می باشد. به راحتی می توان در خصوص زور معامله گران در انتهای اصلاحی اظهارنظر تقریباً قوی نمود، چنانچه عطش بازار بر ریزش یا رشد بیشتر در جهت حرکت باشد، خود را در قالب یک حرکت کم شتاب در اصلاح نشان می دهد، اما اگر روال حرکتی در اصلاحی پرشتاب باشد یک اخطار جدی مبنی بر عدم ورود معامله گران در اصلاحی تلقی می گردد.
دیدگاه شما