ظاهرا سادهترین راه این است که میانگین ساده همه قیمتها را بهدست آوریم. برای توضیح این مفهوم از یک مثال شروع میکنیم. فرض کنید که در اقتصاد چهار کالا (برای سادگی) وجود داشته باشد و در یک کشور فرضی همین چهار کالا تولید و خرید و فروش شود. راه حل اولیه برای نشان دادن همه قیمتها با یک عدد، محاسبه میانگین قیمتها است.
P۱۳۹۰= ۱۰۰+ ۱۵۰۰+ ۱۰۰۰۰+ ۲۰۰۰۰/۴= ۷۹۰۰ریال
P۱۳۹۱= ۱۵۰+ ۲۰۰۰+ ۱۸۰۰۰+ ۳۵۰۰۰/۴= ۱۳۷۸۷ ریال
P۱۳۹۲= ۲۰۰+ ۳۱۰۰+ ۲۵۰۰۰+ ۵۵۰۰۰/۴= ۲۰۸۲۵ ریال
استفاده از راه حل اولیه میانگین قیمتها، اگر چه میتوان قیمت همه کالاها را با یک عدد نشان داد، اما این روش دچار اشکالاتی است:
اول اینکه در میانگینهای فوق، همه کالاها وزن یکسانی دارند و حال آنکه مقدار مصرف برنج در خانوارها بسیار بیشتر از خاویار است و باید وزن بزرگتری بهخود بگیرد.
دوم این که واحدهای اندازهگیری کالاها باهم همگن نیستند؛ یعنی برخی کالاها را به وزن، برخی را بهصورت عددی و بعضی دیگر را با لیتر اندازهگیری میکنند. در این صورت، باید کاری کرد که کالاها، میانگین واحد پولی نداشته باشند.
ارزش معاملات مهمتر از شاخص کل
اگر بخواهیم روند معاملات آتی بورس را پیش بینی کنیم نیاز به شاخص یا راهنمایی داریم که ما را یاری کند تا بتوانیم با یک تقریب خوب معاملات خود را انجام دهیم.
به طور سنتی آنچه برای خیلی از افراد اهمیت دارد، بحث شاخص کل و شاخص هم وزن است که در یک فیلم آموزشی به آن پرداخته ام. اما در این مقاله می خواهم موضوعی را مورد شاخص کل چطور حساب میشود؟ بحث قرار دهم که از دید بسیاری مغفول مانده است.
شاخص کل نمایانگر میزان بازدهی شرکت های بورسی با توجه به ارزش بازار آنها می باشد. و صعود شاخص کل نمایانگر افزایش بازدهی و توجه به این بازار است و ریزش آن به تبع نمایانگر نزولی شدن بازار. به معنی ساده یعنی اگر شاخص کل افزایش یابد به طور کلی این تصور وجود دارد که بازار بورس صعودی و اگر شاخص کل کاهش یابد به معنی افت بازار است.
اما از شاخص کل مهمتر بحث ارزش معاملات است. هنگامی که ارزش معاملات بورس از حدی فراتر می رود، نشان دهنده اقبال جدی و مهم به بازار سرمایه است. ارزش معاملات به طور ساده به معنی میزان پولی است که برای خرید سهام در هر روز هزینه می شود.
به طور مثال این مبلغ به طور میانگین در سال 96 حدود 130 میلیارد تومان در روز بود و اینک برای سال 98 به متوسط 1300 میلیارد تومان، در روز رسیده است. برای یک فرد علاقه مند به بازار سرمایه مهم است که هر روز این مبلغ را رصد کند.
چطور ارزش معاملات روزانه را رصد کنیم؟
بعد از پایان معاملات هروز می توانیم به سایت tsetmc رفته و همانطور که در عکس مشخص شده است، مجموع ارزش معاملات بورس و فرابورس را جمع می کنیم. به طور مثال در زمانی که من در حال نوشتن این مقاله ( آذر 98 ) هستم مجموع بالای 2500 میلیارد تومان عدد مناسبی بود و نشان دهنده اقبال سهامدارن به بورس است.
حال اگر این عدد به کمتر از 1500 میلیارد تومان در مجموع ارزش بازار بورس و فرابورس برسد، می تواند به عنوان یک اخطار از ریزش بورس یا فراگیر شدن رکود در بورس باشد. البته این عامل را باید در کنار پارامتر های دیگری چون، شاخص کل و فضای کلی اقتصاد و… تحلیل کرد. اما برای کسی که دانش کمتری دارد و میخواهد به سرعت نتیجه گیری کند، راهنمایی با دقت مناسب است.
برای دوستانی که ممکن است یکسال یا چند ماه بعد این مقاله را بخوانند مهم است که اعداد را با توجه به زمان خود بروز نمایند.
یک نکته مهم
در هر روز ممکن است معاملات بلوکی انجام شود، که می بایست ارزش معاملات بلوکی را از ارزش معاملات جاری کسر کرد تا عدد بدست آمده دقیق باشد. به طور مثال ممکن است بازار در رکود باشد و ارزش معاملات به شدت کاهش یابد و یک روز خاص چند معامله بلوکی، به ارزش 400 میلیارد تومان، انجام شود و شما به اشتباه فکر کنید که ارزش معاملات بالا رفته است.
به این منظور بخش دیده بازار را که در عکس مشخص شده است، را کلیک کرده، و لیستی از حجم و ارزش معاملات هر نماد را مشاهده می کنیم.
سپس این لیست را بر اساس ارزش معاملات بروز می کنیم، نماد هایی که در جلوی اسم آنها عدد 2 وجود دارند نمایانگر معملات بلوکی هستند، ارزش معاملات آنها را از ارزش معاملات کل روز کم می کنیم تا یک عدد دقیق تر بدست آوریم.
نحوه محاسبه و تعیین شاخص Q در مجلات علمی
انتشار مقاله خود در ژورنالی درجهیک و عالی بسیار ارزشمند است. چنین دستاوردی میتواند نتایج پژوهشها و تحقیقات علمی و تخصصیتان را به گوش همه جهان برساند. ضمن اینکه اعتبارتان هم بسیار بالا میرود و رزومهتان قوی و ارزشمند میشود.
برای همین است که اگر دانشجو هستید یا در دنیای تحقیق و مقالهنویسی تازهوارد به حساب میآیید باید حتما حواستان باشد که با اصول و قواعد مقالهنویسی، انواع مجلات و شاخصهای مختلفی که در این زمینه وجود دارد و مجلات را ارزیابی و رتبهبندی میکند، آشنا شوید.
در این مقاله از دنیای مقالهنویسی و رتبهبندی مجلات برایتان میگوییم. میخواهیم بدانید که رتبهبندی و شاخص مهم Q دقیقا چه معنایی دارد و چطور میتواند باعث درخشانشدن رزومه شما در دنیای علم و حرفهتان شود.
مقالهنویسی و ساختار آن را بلد هستید؟
نگارش هر متنی دارای اصولی است. حتی زمانی که میخواهید یک ایمیل ساده را برای کسی ارسال کنید باید قواعد نامهنگاری الکترونیک را رعایت نمایید.
حال تصور کنید که برای مقالهنویسی به چه اطلاعاتی درباره نگارش نیاز دارید. هر مقاله علمی دارای ساختاری است. قوانینی کلی وجود دارند و بعد هم بنا به نوع مقالهای که مینویسید و مجلهای که قرار است، متنتان در آن انتشار پیدا کند، تغییراتی در ساختار نگارشی و ظاهری اثرتان به وجود خواهد آمد.
اگر ندانید که اصول و ساختار هر مقاله چگونه است، بیشک از سوی نشریات معتبر علمی و ژورنالهای خارجی و داخلی پذیرفته نمیشوید. شما که دوست ندارید، دچار چنین مشکلی شوید. دوست دارید؟ قطعا خیر.
پس بهتر است به دنبال این باشید که اصول کار را یاد بگیرید. در ادامه بخشهای یک مقاله را معرفی میکنیم. این معرفی اجمالی نشان میدهد که یک پژوهش بهطور کلی چطور در قالب مقاله منعکس میشود اما همانطور که گفته شد، بنا به نوع مقاله و مجلهای که در آن چاپ خواهد شد، تغییراتی در این ساختار محتمل خواهد بود.
- عنوان( title )؛ موضوع تحقیق و مقاله در این بخش به طرزی شفاف بیان میگردد.
- نویسنده یا نویسندهها( author )؛ نویسنده و همکاران او در نگارش مقاله معرفی میشوند. ضمن اینکه افیلیشن، مدرک تحصیلی و مرکز آموزشی فعالیت نویسندگان هم ذکر میشود.
- چکیده( abstract )؛ خلاصهای کامل از محتوای مقاله برای آگاهسازی مخاطب ارائه میشود.
- کلید واژهها( keywords )؛ کلمات مهم و مرتبط با مقاله قید میشوند تا یافتن اثر از سوی محققان دیگر ساده شود.
- مقدمه( introduction )؛ در اینجا موضوع پژوهش و روش و ادبیات بهکاررفته در مقاله عنوان میگردد.
- بیان مساله( statement problem )؛ بیان چرایی مطرحکردن و پژوهش روی عنوان مقاله مطرح میشود.
- تبیین اهداف( objectves and aims )؛ هدف از نگارش مقاله و تحقیق در این بخش بیان میشود.
- پرسشهای پژوهش( question research )؛ سوالات و فرضیات مقاله هم در این قسمت قرار میگیرند.
- پیشینه پژوهش( literature review )؛ در پیشینه از کارهای قبلی حول موضوع مطروحه صحبت میشود.
- روششناسی( methodology )؛ روش پژوهش و دلایل انتخاب روش در این بخش ذکر میگردد.
- ابزار پژوهش ( tools research )؛ در این بخش گفته میشود که از چه ابزارهایی برای جمعآوری اطلاعات و تحلیل دادهها بهرهبرداری شده است.
- یافتهها( results/findings )؛ نتایج تحقیق در این بخش به شکل توصیف یا تحلیل به نمایش گذاشته میشود.
- بحث و نتیجهگیری( conclusion/discussion )؛ نتایج پژوهش تحلیل میشود و با نتایج تحقیقات دیگر مقایسه میگردد.
- پیشنهادها ( research further )؛ در این بخش نویسندگان در راستای پیشرفت موضوع پژوهش، پیشنهاداتی برای تداوم کارکردن روی موضوع به دیگران میدهند.
- تقدیر و تشکر( acknowledgements )؛ از کسانی که در روند انجام تحقیق نقش داشتهاند، تشکر میگردد.
- منابع( references )؛ رفرنسها یا همان منابع استفادهشده در جریان تحقیق در این بخش عنوان میشوند.
- پیوستها ( appendixes )؛ پیوستها حاوی توضیحات تکمیلی برای درک بهتر مخاطبان هستند.
انواع مجلات را میشناسید؟
اهداف متنوعی میتواند عامل نگارش مقاله باشد. برخی از اساتید برای اینکه بتوانند رتبه علمی خود را بالا ببرند و در شغلشان ارتقای درجه داشته باشند، نیاز به نگارش مقالات و انتشار آن در مجلات بینالمللی معتبر دارند.
برخی دانشجویان هم میخواهند رزومه خود را قوی کنند و کولهبار سفر برای مهاجرت تحصیلی ببندند. این دسته از دوستان هم با داشتن چند مقاله ارزشمند میتوانند سهم و شانس موفقیت خود را در شاخص کل چطور حساب میشود؟ دریافت پذیرش از دانشگاههای خارجی بالا و بالاتر ببرند.
دانشجویان تحصیلات تکمیلی هم که برای پایان کار خود و دریافت نمره کامل و بهتر نیاز به چاپ مقاله در ژورنالها دارند. ابعاد مختلفی در چاپ و نگارش مقالات وجود دارد. برای اینکه بتوانید به اهداف مختلف خود برسید باید ببینید که مجلات دارای چه انواعی هستند و اصلا ماجرای رتبهبندیها و دستهبندیهایشان چیست.
مجلات در یک دستهبندی به دو گروه مجلات داخلی و خارجی تقسیمبندی میشوند. اگر میخواهید که در دنیای علمی و تخصصی داخلی فعالیت داشته باشید و قصد فراتررفتن در ابعاد بینالمللی را ندارید، نگارش مقاله برای مجلات داخلی برایتان کافی است.
مثلا مجلات علمی پژوهشی از دسته مجلاتی هستند که از سوی سه ارگان وزارت «علوم، تحقیقات و فناوری»، «وزارت بهداشت» و «وزارت درمان و آموزش پزشکی» پذیرفته میشوند و میتوانند در مصاحبهها برای پذیرش در مقطع دکتری در دانشگاههای داخلی برایتان امتیاز بیاورند.
این دسته از مجلات داخلی از همه مجلات دیگر از نظر اعتباری که برایتان به همراه میآورند. ارزشمندترند. انواع دیگری از مجلات هم وجود دارند. مثلا مجلات علمی تخصصی و مجلات علمی ترویجی. گروه نخست یعنی علمی تخصصیها به مقولهای تخصصی از زمینه کاری یک سازمان یا ارگان میپردازند و مقالاتی در حوزه تخصصی آن سازمانها منتشر مینمایند.
مجلات علمی ترویجی هم با هدف ترویج یک موضوع و دستاورد علمی دست به واکاوی تحقیقات صورتگرفته درباره یک موضوع خاص میزنند و در تلاشند تا با ارائه اطلاعات جامعی درباره تمام کارهای صورتگرفته حول یک موضوع خاص مقاله تولید کنند. این دسته از مجلات درباره جایگاه فعلی یک موضوع علمی و چشماندازهای آینده آن هم حرفهای به میان میآورند.
اما به جز مجلاتی که در داخل مرزهای وطنی مشغول به فعالیت هستند ارزشها اعتبارتشان در ابعاد درونی قابل استفاده است، مجلات دیگری هم در ابعاد بینالمللی وجود دارند که فعالیتهای متنوع و ارزشمندی را در دستور کار خود قرار دادهاند.
اگر بخواهیم دستهبندی کلی داشته باشیم، میتوانیم بگوییم که مجلات خارجی به مجلات ISI ، مجلات اسکوپوس، مجلات پابمد و مجلات ISC تقسیم میشوند. این تقسیمبندی هم میتواند راهگشای مسیر کسانی باشد که میخواهند در ابعاد بینالمللی اقدام به فعالیت و نوشتن مقاله کنند.
هر یک از انواع مجلات خارجی که نام برده شد، در واقع پایگاههایی مهم هستند که از سوی موسساتی معتبر و علمی برای نمایهکردن مجلات و مقالات آنها راهاندازی شدهاند.
در واقع، مجلاتی که در پایگاههای مذکور پذیرفته و نمایه میشوند، اعتبار زیادی دارند و رزومهتان را ارزشمند میکنند. مجلات ISI همان مجلات معروفی هستند که از سوی موسسه تامسون رویترز در پایگاه علمی ISI نمایه میشوند.
شاخصهایی برای رتبهبندی مجلات در این پایگاه وجود دارد که باعث میشود، دو دسته مجله از سوی آن تقسیمبندی گردد: مجلاتی که دارای شاخص کیفی ایمپکت فاکتور یا ضریب تاثیر هستند و به آنها مجلات JCR گفته میشود و مجلاتی که بدون ضریبتاثیر هستند و به آنها ISI-LISTED گفته میشود.
مجلات ISI بسیار معروفند و مقالاتی که در این مجلات به چاپ میرسند هم به همین نام شهرت دارند. پایگاههای علمی دیگری که نام برده شد هم به همین ترتیب هستند. مثلا پایگاه علمی اسکوپوس هم از پایگاههای معتبری است که با دقت و وسواس اقدام به پذیرش مجلات معتبر و نمایهکردن آنها در پایگاه خود میکند.
پاب مد هم پایگاهی مخصوص به علوم زیستی و پزشکی است و مقالاتی که در پابمد قرار میگیرند، ارزش و اعتبار زیادی دارند و میتوان روی آنها حسابی حساب کرد.
پایگاه ISC هم پایگاه جهان اسلام است. این پایگاه را ایران و با هدف گردهم آوردن دانشمندان کشورهای مسلمان راهاندازی کرده است. اگر میخواهید که با هزینهای کمتر از مجلات خارجی دیگر و به زبان فارسی مقالات خود را آماده کنید، میتوانید روی ISC حساب کنید. این پایگاه، سومین پایگاه استنادی معتبر دنیا به شمار میرود.
نحوه رتبهبندی مجلات و مقالات چگونه است؟
پایگاههایی که معرفی شدند، برای اینکه بتوانند مجلات را به بهترین شکل ممکن رتبهبندی کنند، شاخصهایی را در نظر میگیرند. شاخصهایی که میتوانند با بررسی معیارهایی، مجلات و مقالات درونشان را کلاسبندی کنند. یکی از شاخصهای معروف، شاخص ایمپکت فکتور ( impact factor ) یا ضریب تاثیر است. اگر بخواهیم دقیقتر درباره آن توضیح بدهیم باید بگوییم که :
ضریب تاثیر چیست؟
ضریب تاثیر یا ایمپکت فاکتور ( Impact Factor ) شاخصی علمی است که میانگین تعداد استنادها ( Citation ) به مقالات اخیر منتشرشده در مجلهای علمی را نشان میدهد.
این شاخص میتواند نشانه و نمادی از اعتبار مجله و مقالاتی باشد که در آن به چاپ رسیدهاند. هر چقدر که این ضریب برای مجلهای بیشتر باشد، از اعتبار و ارزش علمی بالاتری هم برخوردار خواهد بود. با پیشرفت سریع و رو به رشد علم، نقش مقالات و مجلات علمی در اشاعه نتایج تحقیقات و دستاوردهای علمی بسیار مهم شده است.
ضمن اینکه تعداد مقالاتی که منتشر میشود هم بسیار زیاد است و نیاز به شاخصی مانند ضریب تاثیر بسیار زیاد احساس میشود. در واقع باید از میان کارهای علمی متعددی که در طول هر سال صورت میگیرد، راه و شیوهای باشد که بتوان بهترینها و معتبرترینها را شناسایی کرد. البته شاخص ضریب تاثیر دقیقا چیزی نیست که بتوان بیقید و شرط به آن استناد کرد ولی نمیتوان از ارزش آن هم غافل شد.
مجلات اسکوپوس هم مانند مجلات isi دارای ضریب و شاخصی هستند که به رتبهبندی دقیقتر مجلات موجود در پایگاه کمک میکند.
این شاخص با عنوان کیو( Q ) شناخته میشود. مجلات اسکوپوس از Q1 تا Q4 تقسیمبندی میگردند. اگر مجلهای در دستهبندی Q1 قرار بگیرد، بالاترین ارزش را دارد. به تدریج از ۱ به سمت ۴ در رتبهبندی مجلات تنزل به وجود میآید. یعنی اگر مجله اسکوپوسی دارای رتبه Q1 باشد، از همه ردهبندیهای دیگر ارزش بیشتری به آن تعلق میگیرد.
شاخص Q چیست و چگونه محاسبه میشود؟
پایگاه نشر JCR که پیشتر از آن برایتان گفتیم و دانستید که متعلق به موسسه تامسون رویترز است و اقدامه به پذیرش و نمایهکردن مجلاتی ارزشمند میکند به همراه موسسه اسکوپوس که آن هم پایگاهی برای نمایهکردن مجلات معتبر است در هر سال از شاخصی موسوم به Q برای رتبهبندی مجلات استفاده میکنند.
شاخص Q با ضریب تاثیر که در بخش قبلی توضیح داده شد، تفاوتهایی دارد. در واقع، ایمپکت فکتور یا ضریب تاثیر شاخصی است که تعداد استنادات به مقالات یک مجله را بررسی میکند و معیار نسبتا خوبی محسوب میشود اما مشکلی هم دارد.
مشکل اینجاست که به کمک ضریب تاثیر نمیتوان جایگاه یک مجله را در زیرگروه تخصصی آن کشف کرد. پس برای رتبهبندی مجلات بنا به تعداد مجلههای موجود در آن زیرگروه باید به سراغ تعریف شاخص دیگری برویم که به آن Q یا Quartiles گفته میشود.
براساس این شاخص که به ۴ دسته Q1 ، Q2 ، Q3 و Q4 تقسیم میشود، امکان مشخصکردن جایگاه هر مجله از بین چهار چهارک موجود در زیرگروه تخصصیاش میسر میگردد. اگر مجلهای بتوانید در بخش اول یعنی چارک نخست و همان Q1 قرار بگیرد، یعنی در بهترین جایگاه در میان مجلات تخصصی زیرگروه خودش قرار گرفته است.
یادتان باشد که شاخص Q فقط از یک تا چهار متغیر است اما ضریب تاثیر از یک-هزارم تا ۳۰ تغییر میکند.
برای ضریبتاثیر، هر چقدر که اندازه آن بیشتر باشد، ارزش مجله هم بیشتر خواهد بود. برای مجلات JCR و اسکوپوس میتوانید شاخص Q را بررسی کنید.
برای مجلات JCR باید به پایگاه داده وب آو نالج ( web of knowledge ) مراجعه نمایید و در بخش journal citation report در بخش مجلات JCR شاهد رنکینگ مجلات باشید. موضوع مجله را تعیین کنید و بعد از مشاهده مجلات آن حوزه با انتخاب JIF Quartile ببینید که رتبهبندی مجلهها به چه ترتیب هستند.
برای اینکه ببینید مجلات اسکوپوس هم از نظر شاخص Q چه وضعیتی دارند باید به سایت Scimagojr مراجعه نمایید و در بخش journal ranking بعد از تعیین موضوع مورد نظر مجلات شاهد رتبهبندی آنها با شاخص Q باشید.
بهدستآوردن شاخص Q چگونه است؟
اگر کمی با مفاهیم آماری آشنا باشید، حتما به خوبی شیوه حسابکردن چارکها را میدانید. برای تقسیمبندی تعدادی داده به چهار قسمت باید مراحل زیر را از سر بگذرانید:
- دادهها را به ترتیب صعودی تقسیم کنید؛
- تعداد دادهها را بشمارید و عدد حاصل را بر ۴ تقسیم کنید و اعدادی که در قسمت قبل مرتب شده بودند به ۴ بخش تقسیم نمایید.
این روش برای تقسیمبندی ژورنالها هم کاربرد دارد و دادههای مورد نظر در این کار، همان ضریب تاثیرهای هر مجله هستند. روش دیگری هم برای تقسیمبندی مجلات وجود دارد. در این روش باید رتبه هر مجله را در زیرگروه تخصصی آن به تعداد کل مجلات موجود در زیرگروه تقسیم کنید. و عدد حاصل را در نظر بگیرید و با توجه به تقسیمبندیهای زیر جایگاه مجله را مشخص نمایید:
- اگر عدد بین ۰ و ۲۵/۰ باشد، مجله Q1 میشود.
- اگر عدد بین ۲۵/۰ و ۵/۰ باشد، مجله Q2 میشود.
- اگر عدد بین ۵/۰ و ۷۵/۰ باشد، مجله Q3 میشود.
- اگر عدد بیش از ۷۵/۰ باشد، مجله Q4 میشود.
در این روش هم دادهها در واقع همان استنادها یا ضریب تاثیرهای هر مجله میتوانند باشند.
اهمیت شاخصها و رتبهبندیها در چیست؟
رتبهبندی مجلات از اقدامات بسیار مهم و ارزشمندی است که کار پژوهشگران و تمام ذینفعان و بازیگران دنیای مقالهنویسی را راحت میکند. زمانی که میخواهید پیرامون یک موضوع پژوهشی انجام بدهید، با وجود رتبهبندیها و بررسی ارزش و جایگاه هر مقاله میتوانید به مطالب و محتوای آن رجوع کنید و کارتان را پیش ببرید.
برای استنادکردن به مقالات دیگران هم میتوانید میزان اعتبار مقالات را از طریق شاخصهای مختلفی که نام برده شد، بسنجید. بهطور کلی، رتبهبندی راه و روشی است که نشان میدهد، موضوعات و مقالات مختلف در مجلات گوناگون در چه جایگاهی هستند و چطور میتوانند مرجع و منابع آثار دیگر باشند.
در آخر
اگر میخواهید به دنیای مقالهنویسی پای بگذارید باید با آداب و روابط موجود در آن و قوانینی که دارد هم کاملا آشنا شوید.
شاخصهایی که برای اعتباردهی به مجلات و مقالات مختلف در نظر گرفته میشوند، بسیار ارزشمند هستند. این شاخصها کمک میکنند تا ضمن راحتترشدن دسترسی به منابع ارزشمند و درجه یک، تلاش برای بالابردن سطح کیفی کارهای علمی هم بالاتر برود.
نگارش مقالهای که میتواند در بهترین رتبهها و درجات قرار بگیرد، برای نویسنده آن اعتبار و امتیازات متنوعی به همراه خواهد داشت. اگر شما هم دوست دارید که راه خود را به دنیای مقالهنویسی حرفهای باز کنید باید بتوانید مقالاتی باکیفیت و در سطح بینالمللی بنویسید و تولید نمایید.
در این مسیر نیاز به نگارش به زبان انگلیسی و ویرایش تخصصی متنهای خود دارید. باید مقاله را به شکلی روان به انگلیسی ترجمه کنید. اگر توانایی این کار را نداشته باشید، موسساتی مانند رایت می در کنارتان قرار خواهند گرفت و به شما کمک خواهند کرد که در حد یک نیتیو انگلیسیزبان مقالهای برای سابمیت در مجلات خارجی آماده کنید.
علاوه بر اینکه مترجمانی کارکشته در تیم رایت می وجود دارند، خدماتی مانند ویرایش تخصصی هر متن و مقاله از سوی ویراستار همرشته شما و امکان ویرایشکردن متنتان از سوی ویراستارانی نیتیو هم وجود دارد. رایت می با موسسهای کانادایی برای ویرایش مقالات مراجعان خود همکاری میکند و در نتیجه، مقالات مشتریان رایت می بهسادگی به اثری روان و بومی بدل میشود.
استفاده از ابزارهای مختلف مانند نرمافزارهای اصلاح گرامر چون گرامرلی یا ارائه خدماتی برای رفع سرقت ادبی مقالات هم از جمله مزایای دیگری است که همکاری با رایت می در اختیارتان قرار میدهد.
رایت می در کنار مشتریان خود میایستد تا در هر کجا که نیاز به بازنگری و اصلاح دوباره وجود داشت، اثر و محتوای تولیدیشان را بازنگری و ویرایش کند. اگر قصد ورود به دنیای مقالهنویسی را دارید، دستکم برای شروع، رایت می در کنارتان خواهد بود.
شاخص تورم چگونه محاسبه میشود؟
به گزارش ایبِنا، این شاخص به عنوان وسیلهای برای اندازه گیری سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات مورد مصرف خانوارها، یکی از بهترین معیارهای سنجش تغییر قدرت خرید پول داخل کشور به شمار می رود. کاربرد این شاخص برای تعدیل مزد و حقوق در قراردادهای دو جانبه و نیز دعاوی حقوقی و همچنین به عنوان مهمترین معیار سنجش میزان تورم در اقتصاد ایران اهمیت فروان دارد.
برای آشنایی هر چه بیشتر با شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی، پوشش جغرافیایی و جمعیتی شاخص، کالاها و خدمات نماینده مشمول شاخص، نحوه جمع آوری اطلاعات و روش محاسبه آن را به طور خلاصه مورد بحث قرار داده و در تنها به تغییرات این شاخص طی سالهای مختلف اشاره میشود.
شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی اولین بار درایران در سال ۱۳۱۵ تهیه شده و در سال ۱۳۳۸ جنبه های مختلف تهیه این شاخص مورد تجدید نظر اساسی قرار گرفت.
تجدید نظر های بعدی به علت تغییرات چشمگیر در الگوی مصرفی خانوار ها و تحولات اجتماعی و اقتصادی به ترتیب در سال های ۱۳۴۸، ۱۳۵۳، ۱۳۶۱، ۱۳۶۹، ۱۳۷۶، ۱۳۸۳، ۱۳۹۰ و آخرین آن در سال ۱۳۹۵ صورت گرفت.
دوره بررسی این طرح ماهانه است.
زمان بررسی این طرح از اول هر ماه شروع وتا سی ام همان ماه ادامه پیدا میکند.
۴ - پوشش جغرافیایی
گسترش جغرافیایی شاخص به میزان قابل توجهی تعیین کننده درجه درستی و اعتبار شاخص است. بدیهی است فرهنگ مصرفی وسلیقه افراد تا حدودی میتواند ناشی از شرایط اقلیمی وخصوصیات جغرافیایی هر منطقه باشد. لذا جهت پوشش مناسب جغرافیایی در همه مناطق شهری کشور، ۷۹ شهر نمونه درسطح استان های مختلف کشور به طریق علمی طوری انتخاب شده که تغییرات قیمت در آن ها نشانگر تغییرات در کل مناطق شهری و در هر استان باشد. درنهایت شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی در سطح ۳۱ استان به صورت مستقل محاسبه و از ترکیب شاخص استان های مختلف، شاخص کل مناطق شهری کشور به دست می آید.
۵ - پوشش جمعیتی شاخص
درسال پایه ۱۳۹۵ پس از انتخاب شهرها،حدود ۱۷۶۰۰ خانوار به طریق علمی از بین خانوارهای ساکن در ۷۹ شهر انتخاب شده که متوسط هزینه آن ها نماینده متوسط هزینه همه خانوارهای ساکن در شهرهای ایران است. خانوارهای نمونه، همه نوع خانوار با درآمدها و الگوهای مصرف متفاوت را شامل می شود. پس ازانتخاب خانوارها، با مراجعه مستقیم آمارگیران اداره آمار اقتصادی بانک مرکزی، ریز اقلام و هزینه آنها پرسش و سپس به کل خانوارهای ساکن در هر استان و به کل مناطق شهری تعمیم داده می شود تا هزینه خانوارها برای کلیه کالاها و خدمات که در طول سال خریداری و به مصرف می رساند مشخص گردد.
۶ - کالاها و خدمات نماینده مشمول شاخص
با توجه به تغییرات در الگوی مصرف خانوارها، در سال پایه ۱۳۹۵ با استفاده از نتایج بررسی بودجه خانوارهای شهری تجدید نظری در انتخاب کالاها وخدمات نماینده صورت گرفت و از بین کالاها و خدماتی که خانوارهای ساکن در شهرها مصرف می کنند، تعداد ۳۸۶ قلم کالا و خدمت نماینده( ۲۹۴ قلم و ۹۲ قلم خدمت) با توجه به اهمیت آن ها به طریق علمی انتخاب شده است.
طبقه بندی کالاها و خدمات:
بر اساس طبقه بندی coicop ، سیصد و هشتاد و شش قلم کالا و خدمت مشمول بررسی به ۱۲ گروه اصلی تقسیم شده که ضرایب اهمیت آن ها به شرح ذیل می باشد:
هر یک ازگروه های اصلی هزینه نیز به زیر گروه هایی تقسیم میشوند که هر یک از زیر گروه ها به تنهایی شامل چندین کالا یا خدمت با خصوصیات مشابه بر اساس طبقه بندی coicop می باشند. به طور مثال گروه خوراکی ها وآشامیدنیها شامل گروه های مختلفی از کالاها است که عمده ترین آن ها به شرح ذیل میباشند:
کالاهای مشمول شاخص از ۱۰۴ قلم کالای گروه خوراکیها وآشامیدنیها و ۲۸۲ قلم کالای غیر خوراکی و خدمت تشکیل می شود.
۷ - نحوه جمع آوری اطلاعات
جمع آوری اطلاعات مربوط به قیمت کالا ها و خدمات در همه شهرهای مورد بررسی از طریق مراجعه مستقیم آمارگیران ثابت رسمی، محلی وکارآزموده اداره آمار اقتصادی بانک مرکزی به منابع اطلاع و مصاحبه با آن ها صورت می گیرد. در واقع برای دستیابی به قیمت های واقعی، آمارگیران اقتصادی این اداره هر ماه به حدود ۴۰۰۰۰ منبع اطلاع مراجعه و قیمت جاری بیش از ۱۲۱۰۰۰ مظنه از کالاها و خدمات را پرسش نموده و در صورتی که قیمت کالا یا خدمتی در ماه قیمت گیری نسبت به ماه گذشته افزایش یا کاهش داشته باشد، دلایل این نوسان، بررسی و ثبت می شود. در جمع آوری اطلاعات همواره سعی می شود قیمت های عملی حاکم بر بازار هر شهر جمع آوری و گزارش شود.
۸ - روش محاسبه شاخص
پس از جمع آوری قیمت ها، برای محاسبه شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی، فرمول شاخص قیمت لاسپیرز(لاسپیرز تعمیم یافته) به کار می رود که از این فرمول برای محاسبه میزان تورم در سطح هر یک از استان ها و سپس کل کشور استفاده می شود.
در این روش، معمولا یک سال به عنوان سال پایه انتخاب ودر آن سال براساس آمارگیری از خانوارهای نمونه شهری و بر مبنای سبد هزینه خانوار، اهمیت هر یک از کالا ها و خدمات که عبارت است از نسبت هزینه آن قلم به کل هزینه خانوار، تعیین میگردد. بدین ترتیب میزان تاثیر هر یک از کالاها و خدمات نماینده در محاسبه تورم متناسب با اهمیت آنها تعیین می شود.
برای محاسبه شاخص با توجه به فرمول لاسپیرز تغییرات قیمت کالاها و خدمات مصرفی خانوارها در هر زمان نسبت به زمان پایه سنجیده می شود، به این صورت که مقدار مصرف تعیین شده برای هر یک از کالاها وخدمات در سال پایه، در قیمت جدید ضرب و هزینه جدید در زمان مورد نظر به دست می آید. با جمع کلیه هزینه های جدید اقلام سبد خانوار، مجموع هزینه خانوارهای شهری بر اساس قیمت های جدید محاسبه وسپس این هزینه بر هزینه خانوار در سال پایه تقسیم شده و عدد حاصل در ۱۰۰ ضرب می شود. بدین ترتیب شاخص در زمان مورد نظر به دست می آید.
به عنوان مثال اگر سبد هزینه خانواری درسال پایه از دو کالای نان وگوشت تشکیل شده باشد وقیمت این دو کالا در سال پایه به ترتیب ۱۰۰۰ و ۵۰۰۰۰ ریال باشد و در سال مورد نظر (n) به ۱۵۰۰ و ۷۰۰۰۰ ریال برسد و با فرض آنکه مقادیر مصرفی نان و گوشت در سال پایه به ترتیب معادل ۲۰۰ و ۸۰ باشد برای محاسبه شاخص به صورت زیر عمل می کنیم:
نرخ تورم در هر سال با توجه به فرمول ذیل محاسبه می شود:
۹- تغییرات شاخص بهای کالاها وخدمات مصرف طی سال های مختلف
شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی در سال های ۱۳۱۵ تا ۱۳۹۶ دارای تغییرات متفاوتی بوده که در جدول ذیل درج شده است.
شاخص قیمت
شاخص قیمت ( Price Index) یکی از اصطلاحات علم اقتصاد و به معنای معیاری که براساس آن، ارزش ثابت از ارزش جاری تمیز داده میشود. دو روش اصلی برای محاسبه شاخص قیمت وجود دارد: شاخص لاسپیرز (Laspeyres) و شاخص پاشه (Paasche). از شاخص قیمتهای رایج میتوان به شاخص قیمت مصرفکننده، شاخص قیمت تولیدکننده، شاخص بهای خرده فروشی، شاخص کل بهای عمدهفروشی و شاخص بهای کالا و خدمات مصرفی اشاره کرد.
فهرست مندرجات
۱ - تعریف
[ویرایش]
یکی از متغیّرهای مهم در اقتصاد کلان سطح عمومی یا متوسط وزنی قیمتها است؛ که کاربردهای فراوانی دارد. در واقع چون در اقتصاد کلان با تعداد بسیار زیادی از کالاها و خدمات مواجه هستیم، ناچاریم با یک عدد، وضعیت همه قیمتها را بیان نماییم.
اصولا شاخص، کمیّتی است که بهعنوان نماینده کمیّتهای همگن متعدد بهکار میرود و میتواند جهت و میزان تغییر کمیّتهای مورد نظر را در طول زمان نشان دهد.
عدد شاخص، رقمی است که تغییر نسبی قیمتهای کالای مصرفی یا خدمات مشابه را در یک دوره و هر دوره دیگر، بهعنوان دوره مبنا نشان میدهد. معمولا دوره مبنا را به رقم صد ارائه میدهند.
به عبارت کلی شاخص قیمت یعنی «بیان قیمت همه کالاها و خدمات به صورت یکجا، کمی و بدون واحد»
۲ - روشها
[ویرایش]
ظاهرا سادهترین راه این است که میانگین ساده همه قیمتها را بهدست آوریم. برای توضیح این مفهوم از یک مثال شروع میکنیم. فرض کنید که در اقتصاد چهار کالا (برای سادگی) وجود داشته باشد و در یک کشور فرضی همین چهار کالا تولید و خرید و فروش شود. راه حل اولیه برای نشان دادن همه قیمتها با یک عدد، محاسبه میانگین قیمتها است.
P۱۳۹۰= ۱۰۰+ ۱۵۰۰+ ۱۰۰۰۰+ ۲۰۰۰۰/۴= ۷۹۰۰ریال
P۱۳۹۱= ۱۵۰+ ۲۰۰۰+ ۱۸۰۰۰+ ۳۵۰۰۰/۴= ۱۳۷۸۷ ریال
P۱۳۹۲= ۲۰۰+ ۳۱۰۰+ ۲۵۰۰۰+ ۵۵۰۰۰/۴= ۲۰۸۲۵ ریال
استفاده از راه حل اولیه میانگین قیمتها، اگر چه میتوان قیمت همه کالاها را با یک عدد نشان داد، اما این روش دچار اشکالاتی است:
اول اینکه در میانگینهای فوق، همه کالاها وزن یکسانی دارند و حال آنکه مقدار مصرف برنج در خانوارها بسیار بیشتر از خاویار است و باید وزن بزرگتری بهخود بگیرد.
دوم این که واحدهای اندازهگیری کالاها باهم همگن نیستند؛ یعنی برخی کالاها را به وزن، برخی را بهصورت عددی و بعضی دیگر را با لیتر اندازهگیری میکنند. در این صورت، باید کاری کرد که کالاها، میانگین واحد پولی نداشته باشند.
برای حذف این دو مشکل یک سال را به عنوان «سال پایه» در نظر میگیریم. سال پایه یعنی سالی که در آن کشور، کمتر دچار تغییر و تحول شده باشد. به عبارت دیگر سالی که «تورم حداقل باشد؛ بیکاری کم باشد، رشد اقتصادی بالا باشد». البته بخاطر ایجاد کالاهای جدید و یا تغییر در مصرف برخی کالاها، سالهای پایه هر چند سال تغییر میبابد. با توجه به توضیحات اگر در مثال فرضی سال پایه ۱۳۹۰ باشد داریم:
(شاخص قیمت ۱۳۹۰) P۱۳۹۰ به سال پایه ۱۳۹۰= ۱۰۰+ ۱۵۰۰+ ۱۰۰۰۰+ ۲۰۰۰۰/۱۰۰+ ۱۵۰۰+۱۰۰۰۰+۲۰۰۰۰ =۱
(شاخص قیمت ۱۳۹۱) P۱۳۹۱به سال پایه ۱۳۹۰=۱۵۰+ ۲۰۰۰+ ۱۸۰۰۰+ ۳۵۰۰۰/ ۱۰۰+۱۵۰۰+۱۰۰۰۰+۲۰۰۰۰=۱/۷۴
(شاخص قیمت ۱۳۹۲) P۱۳۹۱ به سال پایه ۱۳۹۰= ۲۰۰+ ۳۱۰۰+ ۲۵۰۰۰+۵۵۰۰۰/ ۱۰۰+۱۵۰۰+۱۰۰۰۰+۲۰۰۰۰=۲/۶۴
عدد ۱. ۷۴ بدین معنی است که به طور متوسط قیمتها از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۱ حدود ۱. ۷۴ برابر شده است. این شاخص قیمت بدست آمده اگرچه دو مشکل قبلی را رفع کرده است اما مشکل دیگری دارد و آن اینکه به همه کالاها یک وزن ثابتی داده است، در حالیکه برخی از کالاها برای ما مهمتر و با اهمیتتر است.
لذا باید وزن بیشتری داده شود و بلعکس. به عنوان نمونه در مثال فرضی وزن برنج و خاویار در شاخص قیمت یکسان شاخص کل چطور حساب میشود؟ شاخص کل چطور حساب میشود؟ در نظر گرفته شد در حالیکه برنج اهمیت بیشتری در رندگی روزمره دارد. برای رفع این مشکل قیمت پیشنهاد شده است کالاها در مقدار آنها ضرب میشود. البته نحوه در نظر گرفتن وزن (مقدار) کالاها باعث شده است که شاخصهای مختلفی بیان گردد که در ادامه به مهمترین آنها اشاره میگردد.
۳ - انواع
[ویرایش]
انواع شاخصهای قیمت عبارت است:
۳.۱ - شاخص لاسپیرز
شاخص لاسپیرز (Laspeyers index) (L t): در این شاخص، سبد مصرفی سال پایه (مقدار کالای سال پایه) به عنوان وزن کالاها در نظر گرفته میشود. جهت محاسبه این شاخص، قیمت کالای مورد نظر در مقدار کالای سال پایه ضرب میشود.
L t =
i =۱، ۲، ۳،. . ،n
در مثال مورد نظر خواهیم داشت:
L ۱۳۹۱ =
مفهوم ۱۶۹: یعنی به طور متوسط قیمتها از ۱۰۰ در سال ۱۳۹۰ به ۱۶۹ در سال ۱۳۹۱ رسیده است. به عبارت دیگر اگر مصرف کنندگان بخواهند همان مقدار کالای سال ۱۳۹۰ را در سال ۱۳۹۱مصرف کنند، باید ۱. ۶۹ برابر بیشتر پرداخت کنند.
۳.۲ - شاخص پاشه
شاخص پاشه (Paasche index) (P t): در این شاخص، سبد مصرفی سال مورد نظر (مقدار کالای سال مورد نظر) به عنوان وزن کالاها در نظر گرفته میشود. جهت محاسبه این شاخص، قیمت کالای مورد نظر در مقدار کالای سال مورد نظر ضرب میشود.
لذا در مثال مورد نظر خواهیم داشت:
P t =
i =۱، ۲، ۳،. . ،n
P ۱۳۹۱ =
مفهوم ۱۶۹: یعنی به طور متوسط قیمتها از ۱۰۰ در سال ۱۳۹۰ به ۱۶۹ در سال ۱۳۹۱ رسیده است. به عبارت دیگر اگر مصرفکنندگان بخواهند سبد مصرفی سال ۱۳۹۱ را تهیه کنند در سال پایه (۱۳۹۰) ۱. ۶۹ برابر ارزش دارد.
۳.۲.۱ - مقایسه لاسپیرز و پاشه
۱: اگر فقط قیمت سال مورد نظر را داشته باشیم، میتوانیم شاخص لاسپیرز را محاسبه نماییم؛ بخلاف شاخص پاشه.
۲: تغییر الگوی مصرف بعضی کالاها در سال پایه که هم اکنون استفاده نمیشود در محاسبه شاخص لاسپیرز مشکلاتی را ایجاد میکند؛ چرا که برخی از کالاهایی که در سال پایه استفاده میگردید اکنون دیگر جزء سبد مصرفی خانوارها نیست. در حالی که در محاسبه شاخص لاسپیرز همچنان ترکیب کالاهای قبلی لحاظ میشود. البته برای رفع این مشکل از شاخص پاشه استفاده میشود.
۳: از نظر تئوریک شاخص لاسپیرز افزایش قیمت را بیشتر از حد نشان میدهد. چون در این شاخص، مقدار کالای سال پایه مد نظر است و با افزایش قیمت انسانها از مصرف آن میکاهند اما در این شاخص آن را لحاظ نمیکنیم.
۴: از نظر تئوریک شاخص پاشه کاهش قیمت را بیشتر از حد نشان میدهد. چون در این شاخص، مقدار کالای سال مورد نظر، مدنظر است و با کاهش قیمت انسانها به مصرف آن در سال مورد نظر میافزایند در صورتی که مصرف همین مقدار کالا در سال پایه کمتر است.
۳.۳ - شاخص فیشر
شاخص فیشر (Fisher index) (F) در این روش بر خلاف دو روش قبل که کمیّتها در سالهای پایه و جاری در نظر گرفته میشد، میانگین هندسی شاخصهای لاسپیرز و پاشه را محاسبه میکند. فرمول ریاضی روش فیشر بهصورت زیر است:
P t =
۳.۴ - شاخص مارشال – اجورث
شاخص مارشال – اجورث (Marshall – Edgeworth index) که به صورت زیر محاسبه میشود:
M t =
شاخص مارشال و فیشر به واقیعت نزدیکتر است چون تقریبا میانگین حسابی و هندسی است. اما روش محاسبه آن هزینهبردارتر و سختتر است چون هم باید قیمت و هم مقدار کالاهای سال مورد نظر داشته باشیم.
۴ - کاربردها
[ویرایش]
شاخص قیمتها کاربردهای فراوانی دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
۴.۱ - محاسبه روند قیمتها
بهعنوان یک متغیّر کلان اقتصادی، نشاندهنده چگونگی تغییرات سطح عمومی قیمتها است و بهصورت کمّی، وضعیت قیمتها را در سالهای مختلف باهم مقایسه میکند. این مورد امروزه از نظر هر جامعهای اهمیت خاصی دارد. این کاربرد برای محاسبه یک مقطع زمانی در ایران مناسب است.
۴.۲ - تبدیل متغیّرهای کلان به واقعی
استفاده از شاخص قیمت میتواند متغیرهای کلان اقتصادی (مانند تولیدهای اسمی) را به متغیرهای واقعی تبدیل کند. بدینصورت که متغیّرهای اسمی را به شاخص قیمت تقسیم کرده و متغیر واقعی را بهدست میآوریم.
۴.۳ - محاسبه نرخ تورّم
فرمول شاخص قیمت در یک سال مورد نظر برابر است با نسبت هزینه کل خرید یک دسته کالا در آن سال به هزینه همان دسته کالا در سال پایه است.
۵ - شاخص قیمتهای رایج
۵.۱ - شاخص کل بهای عمدهفروشی
شاخص کل بهای عمدهفروشی نشاندهنده تغییرات قیمت کالاها در سطح تولیدکنندگان و فروشندگان عمده است؛ که از طریق جمعآوری اطلاعات قیمت عمدهفروشی از کارخانهها، عاملان فروش عمده و قیمت کالاهای وارداتی در مرز کشور، محاسبه میشود.
۵.۲ - شاخص بهای کالا و خدمات مصرفی
شاخص بهای کالا و خدمات مصرفی معیار سطح عمومی قیمتهای خردهفروشی است؛ یعنی تغییرات قیمت تعداد ثابت و معیّنی از کالاها و خدماتی که توسط خانوارهای شهری مصرف میشود. شاخص بهای کالای مصرفی و نشاندهنده سطح زندگی خانوارها در کالاها و خدمات مصرفی در یک دوره مالی است. درصد تغییرات سالانه این شاخص نرخ تورم را نشان میدهد.
۵.۳ - شاخص قیمت تولیدکننده
شاخص قیمت تولیدکننده معیار سنجشی است از میانگین وزن مواد و کالاهای معیّن که در تولید، مورد استفاده قرار میگیرد. این شاخص، بهعلت پوشش کالاها، شامل مواد خام و کالاهای نیمهساخته است.
راندمان (نرخ استفاده از ظرفیت تولید)
این شاخص، یکی از مهم ترین شاخصهای فرآیند تولید و حتی کل سازمان میباشدو به طور قطع و یقین میتوان آن را یک شاخص کلیدی عملکرد Key Performance Indicator دانست. فرمول پیچیده ای ندارد و حتی میتوان گفت که ساده میباشد. مطابق تعریف عمومی راندمان و بازده هر سیستم دیگر در اینجا نیز میزان خروجی یک فرآیند به ورودی آن را راندمان میگوییم اما در عمل، محاسبه ی این شاخص ساده نبوده و قدری زحمت دارد، خصوصا در سازمانهایی که چند نوع محصول مختلف را تولید میکنند محاسبه آن اندکی پیچیده میباشد .
نحوه محاسبه راندمان تولید به این صورت است که تولید انجام شده یک محصول را در یک دوره ی زمانی مثلاً یک ماه بر توان تولید در همان دوره تقسیم میکنیم. حاصل، راندمان تولید میباشد. با ضرب حاصل کسر در عدد۱۰۰، در صد راندمان به دست میآید.
تصور کنید مقدار تولید انجام شده که میتواند بر حسب تعداد و وزن باشد از محصولی مانند موتورخودروی پراید به تعداد ۸۰۰۰ عدد باشد، توان تولید شرکت نیز ۱۰۰۰۰ عدد در ماه میباشد. راندمان تولید محصور موتور خودرو در این شرکت ۸۰% میباشد .
مقدار تولید یا خروجی فرآیند، به راحتی از آمار تولید انجام شده بدست میآید. اما برای محاسبه ی شاخص شما نیاز به دانستن توان تولید دارید. توان تولید همان ورودی سیستم میباشد که مفهوم آن توانایی و برآیند ورودیهای فرآیند میباشد که شامل نیروی انسانی، تجهیزات و دستگاهها و. . میباشد. این توان تولید را ظرفیت بالقوه خط تولید میگوییم. توان تولید یا ظرفیت خط تولید با استفاده از روشهای زمان سنجی و ظرفیت سنجی به دست میآید. ضمن آنکه بایستی از اطلاعات فنی مربوط به تجهیزات خط تولید که سازنده ی تجهیزات، آن را در مدارک، درج کرده استفاده نمایید .
هر چقدر مقدار محاسبه شده راندمان به عدد ۱۰۰ نزدیکتر باشد طبیعتا بهتر خواهد بود و نشانگر آن است که شما از امکانات تولید در اختیار سازمان که شامل تجهیزات و دستگاههای خط تولید، نیروی انسانی و پرسنل تولید، ابزار آلات تولیدی، مواد اولیه و. .. بهتر استفاده کردهاید و از هزینه ی انجام شده برای تأمین منابع بهره ی بهتری گرفتهاید .
در صورتی که راندمان تولید در شرکت شما پایین میباشد بایستی بررسی نمایید و مشخص کنید که عواملی که باعث شدهاند تا شما نتوانید از ظرفیت ایجاد شده استفاده حداکثری را ببرید چه مواردی میباشند .
با استفاده از روشها و تکنیکهای حل مسئله اقدام نمایید و با محاسبه ی راندمان تولید در دورههای بعد نسبت به سنجش اثربخشی اقدامات طراحی شده اطمینان حاصل نمایید .
دیدگاه شما