انواع روشهای تحلیل سهم


آموزش بورس – انواع تحلیل سهام در بورس

1- به کسانی که قدرت تحلیل سهام در بازار بورس را ندارند و یا امکان استفاده از مشاور کاملا مسلط به موضوع تحلیل برایشان مقدور نمی باشد توصیه می شود اکیداً وارد بازار بورس نشوند زیرا ممکن است متحمل زیان های جبرانی ناپذیری گردند.

2- سرمایه گذاری در بورس مانند سپرده گذاری پول در بانک نمی باشد که هر چه زمان بیشتری پول شما در بانک باشد سود بیشتری به شما تعلق می گیرد. شما ممکن است ده سال سهام یک شرکت را در اختیار داشته باشید ولی نه تنها سودی به دست نیاورید بلکه ارزش سهام شما نیز کاهش یابد.

3- سود در بازار سهام به دو شکل به دست می آید. اول سهم شما از محل سود قابل تقسیم پایان دوره مالی آن شرکت و دوم سود و زیان حاصل از نوسانات قیمت خرید و فروش سهام. بنابراین شما به عنوان یک سرمایه گذار عملا باید بارها و بارها اقدام به خرید و فروش سهام کنید تا سود آرمانی خود را به دست بیاورید نه اینکه فقط سهامی را خریداری کنید و دیگر معامله ای انجام ندهید.

4- اگر سهامی را به مبلغ 10.000.000ریال خریداری کنید و روز بعد به همان مبلغ 10.000.000ریال به فروش برسانید عملاً شما زیان کرده اید. چون هم بابت خرید سهام باید 49.000 ریال کارمزد پرداخت کنید و هم بابت فروش سهام باید 103.000 کارمزد و مالیات پرداخت کنید. پس خرید و فروش سهام به قیمت یکسان 10.000.000 ریال عملاً 152.000 ریال به شما ضرر رسانده است.

5- اگر پس اندازی دارید که با کم شدن آن صدمه چندانی نمی بینید وارد بورس شوید نه اینکه تمام زندگی خود را حراج کرده و به امید واهی پولدار شدن وارد بازاری شوید که قدرت تجزیه و تحلیل آن را ندارید.

انواع تحلیل

دو نوع تحلیل سهام جهت بررسی وضعیت سهام شرکت های بازار بورس وجود دارد که سرمایه گذار پس از تحلیل سهام و کسب اطلاعات لازم نتایج یکی از این دو روش و گاهی نیر با در نظر گرفتن نتایج هر دو روش تحلیل سهام تصمیم به خرید و فروش سهام یا عدم واکنش می گیرد.

1- تحلیل فاندامنتال (بنیادی): (Fundamental Analaysis)

به بررسی رفتار قیمت و پیش بینی آن به وسیله در نظر گرفتن عوامل تغییر ، تحلیل بنیادی گفته می شود. این عوامل می تواند اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، نظامی و …. باشد.برای مثال فرض گنید می خواهیم یک جفت ارز EUR/USD را بررسی کنیم. برای این کار باید به کلیه عواملی که می تواند بر روی EUR و USD اثر گذار باشد را مد نظر قرار دهیم که می توان به عواملی همچون نرخ بهره، تراز تجاری، میزان بیکاری، اوضاع سیاسی، چشم انداز اقتصادی آینده آنها و … اشاره کرد.

به طور خلاصه می توان گفت برای معاملات کوتاه مدت و نوسانگیری در بازارهای مالی این تحلیل کارایی بسیار کمی دارد. زیرا با توجه به عواملی بی شمار اثر گذار بر روی قیمتها جمع بندی آنها برای اینگونه معاملات غیر ممکن است. بهترین کاری که ابن نوع تحلیلها انجام می دهند ارائه دلیل تغییرات قیمتها پس از حرکت آنهاست. ولی باید دقت کرد که در لحظاتی از بازار که اخبار مهم فاندامنتال عنوان می شود (مانند اعلام نرخ بهره) ممکن است بازارها دچار تغییرات شدیدی باشند هر چند معمولاً جهت این تغییرات را هیچ فاندامنتال کاری به درستی پیش بینی نمی کرده است.

2- تحلیل تکنیکال (فنی):(technical analaysis)

تحلیل تکنیکی به معنی بررسی نوسانات قیمت سهام (ارز) در گذشته است که به کمک نمودار و به منظور پیش بینی حرکت آتی بازارانجام می گیرد. در این نوع تحلیل سعی می شود از روند قیمت یک سهم (ارز) در گذشته ،آینده آن پیش‌بینی شود. تحلیل تکنیکی را می توان برای هر نوع کالا یا شاخص یا سهام و غیره بکار برد. اساس این نوع تحلیل ها ریاضیات می باشد که در چارت و اندیکاتور (شاخص) خلاصه می شود. یک تحلیل‌گر تکنیکی معتقد است که همه اطلاعات یک سهام یا یک ارز در سابقه قیمت آن نهفته است و از روند حرکت قیمت، می توان آینده آنرا پیش‌بینی نمود.

تفاوت تحلیل فاندامنتال (بنیادی) با تحلیل تکنیکال (فنی)

1- تحلیل تکنیکی سرعت عمل بالائی داشته و به ما این امکان را می دهد که در مدت کوتاه تری نسبت به تحلیل پایه‌ای (فاندامنتال)، تعداد خیلی بیشتری سهام (ارز ) را مورد مطالعه و بررسی قرار بدهیم.

2- تحلیل تکنیکی نیاز به دانش بالای علوم اقتصادی و سیاسی ( بر عکس تحلیل پایه‌ای ) ندارد.

تحلیل بنیادی چیست؟

این روزها که بازار سهام داغ است برخی از سرمایه‌گذاران که از تبحر و تجربه برخوردارند خودشان مستقیما به خرید و فروش سهام شرکت‌ها اقدام می‌کنند.

این افراد به خوبی می‌دانند که قبل از انتخاب سهام یک شرکت باید به دقت و به صورت جامع وضعیت آن شرکت و سهام مورد نظرشان را بررسی و تحلیل کنند.

بنابراین سرمایه‌گذارانی که از تخصص مشاور در این زمینه کمک نمی‌گیرند، باید از قدرت تحلیلی بالا و همچنین دانش کافی در این زمینه برخوردار باشند تا بتوانند نتایج خوبی از این نوع سرمایه‌گذاری بگیرند.

روش‌های زیادی برای تحلیل بورس وجود دارد که هرکدام مزایای خود را دارند اما باید در نظر داشت که برای یک سرمایه‌گذاری موفق، بهتر است با توجه به استراتژی خود از یک یا چند روش تحلیلی استفاده کنید.

به طور کلی سرمایه‌گذاران نباید روش‌های استفاده از تحلیل بورس را نادیده بگیرند چرا که در طول زمان شاهد اثرات بسیار مثبت این روش‌ها خواهند بود.

همانطور که قبلا اشاره کردیم روش‌های زیادی برای تحلیل وجود دارند اما تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال دو روش شناخته شده‌تر و پرکاربردترین هستند.

تحلیل بنیادی چیست؟

نام دیگر تحلیل بنیادی، تحلیل فاندامنتال یا اساسی است البته به آن پایه‌ای هم می‌گویند.

تحلیل بنیادی قدیمی‌ترین روش و به نوعی می‌توان مهم‌ترین روش تحلیل بورس دانست.

سرمایه‌گذار در این روش عوامل اصلی اثرگذار بر قیمت سهام یک شرکت را بررسی می‌کند و براساس آن، تصمیم می‌گیرد که این سهام مناسب هست یا خیر.

در واقع این تحلیل با مطالعه تمامی موارد تاثیرگذار بر ارزش مثل وضعیت مالی شرکت، شرایط اقتصادی، صنعت و… انجام می‌شود و هدف اصلی و اساسی چنین تحلیل‌هایی کشف ارزشی است که بتوان آن را با قیمت فعلی مقایسه کرد که در نهایت سرمایه‌گذار بتواند براساس این تحلیل، برای خرید یا فروش سهم و اوراق بهادار تصمیم‌گیری کند.

یک تحلیل‌گر بنیادی باید بتواند دلیل اینکه چرا و با چه قطعیتی، اتفاقات مختلف مثل افزایش نرخ بر اقتصاد کشور که در نتیجه‌ی آن، عرضه و تقاضای یک دارایی را تحت تاثیر قرار می‌دهد را تعیین کند.

به عبارت دیگر در روش تحلیل بنیادی، سرمایه‌گذار ابتدا اقتصاد و بازار را تجزیه و تحلیل می‌کند تا بتواند زمان مناسب برای سرمایه‌گذاری را تشخیص دهد.

بعد از آن به تحلیل بخش‌هایی می‌پردازد که دارای چشم‌اندازهای مناسبی باشند و در نهایت با تحلیل بورس، اگر به این نتیجه برسد که زمان مناسبی برای سرمایه‌گذاری هست، در اقدام بعدی به تحلیل شرکت‌های آن صنعت می‌پردازد.

با استفاده از تحلیل بنیادی می‌توان به شناخت کاملی نسبت به آینده یک شرکت یا صنعت پیدا کرد که در تصمیم‌گیری نهایی کمک به سزایی می‌کند.

مزایا و معایب تحلیل بنیادی چیست؟

به طور خلاصه می‌توان گفت استفاده از این روش موجب می‌شود:

  • به امنیتی در برابر موج روانی بازار دست پیدا کرد
  • برای تمرکز روی سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت روشی مناسب و موثر است
  • امکان شناسایی سهام مناسب را برای سرمایه‌گذاری بلندمدت دارد
  • ضریب خطای کمتری در مقایسه با سایر روش‌های تحلیلی دارد

اما معایبی هم دارد. مثل:

  • به تبحر و تخصص بالایی نیاز دارد
  • تحقیقات در این روش بسیار زمان‌بر و پرهزینه هستند
  • روشی پر از پیچیدگی است که موجب می‌شود یادگیری آن زمان‌بر باشد
  • تغییرات محیطی می‌توانند در تحلیل، خطا ایجاد کنند

تجزیه و تحلیل روش بنیادی چگونه انجام می‌شود؟

یک تحلیل‌گر بنیادی اهمیت ویژه‌ای به جنبه‌های نامشهور مثل کیفیت مدیریت و سهم بازار را می‌دهد.

از طرفی داشتن بینش جامع در مورد جهت بازار و روند صنعت، تصویر بهتر و کامل‌تری را ارائه می‌کند.

در اصل، اصول یک شرکت به دوجنبه کمی و کیفی تقسیم می‌شود که بسیاری از تحلیل‌گران، زمان تصمیم‌گیری دو جنبه را در نظر می‌گیرند.

اصول کمی در تحلیل بنیادی

معمولا اصول کمی قابل اندازه‌گیری هستند و به ویژگی‌های عددی در مورد یک عملیات تجاری اختصاص می‌یابد.

این اصول از طریق صورت‌حساب‌های مالی شرکت به دست می‌آیند و این صورت‌حساب‌ها، درآمدهای کوتاه‌مدت، نقدینگی و سایر دارایی‌ها را نشان می‌دهند.

سه نوع صورت وضعیت‌های مالی عبارتند از: ترازنامه، صورت‌حساب درآمد و صورت‌حساب سود و زیان که از اهمیت زیادی برخوردارند.

ترازنامه‌ها توانایی شرکت برای برقراری تعادل بین دارایی‌ها و میزان بدهی که به سایر نهادهای مختلف دارد را نشان می‌دهد.

صورت‌حساب درآمد، میزان درآمد و مخارج شرکت را در یک بازه زمانی مشخص نشان می‌دهد.

از این طریق می‌توان میزان نقدینگی شرکت برای خرید آنچه که برای بهبود یا گسترش کسب و کار مورد نیاز است را بررسی کرد و همچنین می‌توانید متوجه شوید که شرکت درآمدی را به دست آورده یا از دست داده است.

تحلیل بنیادی کمی کمک می‌کند، تشخیص دهید که آیا شرکت پول‌سازی می‌کند یا نه، چقدر از هر دلاری که به دست می‌آورد، سود می‌کند، آیا میزان درآمد در کوتاه‌مدت افزایش پیدا می‌کند و…

در نظر داشته باشید که یک شرکت سالم باید توانایی تسویه‌ی بدهی خود را داشته باشد.

اصول کیفی در تحلیل بنیادی

در روش کیفی، علاوه بر مطالعه اعداد موجود در صورت‌حساب‌های مالی باید جنبه‌های نامشخص کسب و کار را تحلیل کنید.

این جنبه‌ها یا عوامل که شامل کیفیت نحوه مدیریت مدیران اجرایی، مجوزها و گواهینامه‌ها، اعتبار نام تجاری و تکنولوژی‌های مورد استفاده یک شرکت هستند، دقت کمتری در ارزیابی دارند.

یک سرمایه‌گذار باید از صنعت و حوزه‌ای که تمایل به سرمایه‌گذاری در آن را دارد، اطلاعات کافی داشته باشد.

یکی از جنبه‌های کیفی، کیفیت مدیریت است که نباید به سادگی از کنار آن عبور کرد اما برای اینکه به عمق این ماجرا پی ببرید باید سرمایه‌گذار انواع روشهای تحلیل سهم بزرگی باشید.

سرمایه‌گذاران یا تحلیل‌گران معمولی فقط می‌توانند اطلاعات اولیه را با رجوع کردن به وب‌سایت‌ها و یا پرس و جو کردن در مورد مدیران، این اطلاعات را به دست آورند.

همچنین نیاز است که در مورد رشد کلی صنعت، سهم بازار در میان سایر کمپانی‌ها و مشتریان اطلاعاتی داشته باشید.

تحلیل کیفی می‌طلبد تا به چرخه کسب و کار توجه داشته باشید چرا که تمام این مسائل در سلامت مالی یک شرکت تاثیرگذار است.

تحلیل بنیادی اساس سرمایه‌گذاری است و هدف هر انواع روشهای تحلیل سهم سرمایه‌گذاری این است که دنبال سهام بنیادی باشد.

تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال در چیست؟

تفاوت این دو روش تحلیلی در این است که تحلیل تکنیکی مبتنی بر قیمت و حجم مبادلات است و عوامل موثر بر قیمت‌ها نادیده گرفته می‌شود.

در تحلیل بنیادی هر عاملی که باعث تغییر بر عرضه و تقاضا روی قیمت سهم می‌شود مورد بررسی و مطالعه قرار می‌گیرد.

اگر هنوز اپلیکیشن خودتان را آپدیت نکرده اید از دو لینک زیر نسخه های جدید را از گوگل پلی و بازار دریافت کنید و از دو امکان جذاب و جدیدمون استفاده کنید 🙂

انواع روشهای تحلیل سهم

بورس اوراق بهادار یکی از ارکان اصلی بازار سرمایه است. مهم‌ترین وظیفه این بازار جذب سرمایه‌های پراکنده و تخصیص بهینه‌ این منابع به واحدهایی است که هم در جهت توسعه گام بر می‌دارند و هم منافع مورد انتظار سرمایه‌گذاران را تامین می‌کنند.

سرمایه‌گذاران، با انگیزه‌های مختلف نقش اساسی در تامین منابع مالی بازی می‌کنند. واحدهای اقتصادی نیز از جذب سرمایه‌های پراکنده، اهداف متفاوتی را دنبال می‌کنند که هدف هر دو گروه، دستیابی به منابع بیشتر و حداکثر کردن ثروت سهامداران است.

یکی از عواملی که در توسعه و رشد پایدار سرمایه نقش موثری دارد، آشنایی سرمایه‌گذاران و معامله‌گران بازار سرمایه با روش‌های تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و افزایش توان تحلیل‌گری آن هاست.

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو مکتب فکری مهم در بازارها به حساب می‌آیند که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت. همچنین معامله‌گران و سرمایه‌گذاران بازار، از «روانشناسی بازار» نیز برای بررسی و تصمیم‌گیری استفاده می‌کنند.

شاید روانشناسی بازار را نتوان یک روش تحلیلی مستقل نامید با این حال در ادامه به بررسی این روش نیز خواهیم پرداخت

تجزیه و تحلیل بنیادی مبتنی بر این فرض است که اوراق بهادار (و بازار به عنوان کل) دارای ارزشی ذاتی است که بوسیله‌ی سرمایه‌گذاران قابل برآورد است.

در تحلیل بنیادی برآورد ارزش ذاتی سهام از طریق ارزیابی متغییرهای بنیادی انجام می‌شود.

اگر ارزش بازار کمتر از ارزش ذاتی باشد، زمان برای خرید مناسب است و اگر ارزش بازار بیشتر از ارزش ذاتی باشد زمان برای فروش مناسب است.

در تحلیل بنیادی سرمایه‌گذاران ابتدا اقتصاد و بازار را به عنوان یک کل، تجزیه و تحلیل می‌کنند تا بتوانند زمان مناسب را برای سرمایه‌گذاری تشخیص دهند.

سپس به تحلیل صنایع یا بخش‌هایی از اقتصاد می‌پردازند که دارای چشم اندازهای آتی مناسبی هستند. در خاتمه نیز تحلیل‌گر به این نتیجه می‌رسد که زمان سرمایه‌گذاری مناسب است و صنعت مناسبی با بازده بالایی در چرخه اقتصاد فعالیت می‌کند و سپس به تحلیل شرکت‌های آن صنعت می‌پردازد.

از آنجا که تحلیل بازار دلالت بر زمان مناسب جهت سرمایه‌گذاری در سهام داشته و تحلیل صنعت به منظور یافتن صنایعی با روشن‌ترین آینده صورت می‌گیرد، بنابراین سرمایه گذار قادر به انتخاب شرکت‌هایی با آینده‌ای بهتر در محدوده‌ی آن صنایع خواهد بود.

به این منظور سرمایه‌گذار باید بر دو جزء مهم یعنی سودهای تقسیمی و نرخ بازگشت مورد انتظار و یا به صورت بدیل، درآمد و نسبت P/E و تحلیل آنها تکیه کند.

تحلیل بنیادی در سطح شرکت، شامل متغییرهای اصلی مالی برای تخمین ارزش ذاتی شرکت است.

این متغیرها شامل فروش، حاشیه سود، استهلاک، نرخ مالیات، منابع مالی، گردش دارایی ها و عوامل دیگر است.

تحلیل‌های بعدی می‌تواند شامل موقعیت رقابتی شرکت در آن صنعت، روابط کارگری، تغییرات تکنولوژیکی، مدیریت، رقابت خارجی و غیره باشد. نتیجه نهایی تحلیل بنیادی در سطح شرکت داده‌هایی است که برای تخمین قیمت سهام مورد نیاز است.

طرفداران استراتژی‌های بنیادی معتقدند که ” قیمت در بلندمدت به سوی ارزش ذاتی میل می‌کند ” بنابراین هرگاه در فرآیند ارزش‌گذاری بنیادی سهام، فاصله یا شکافی بین ارزش و قیمت روز ملاحظه کنند از این مسئله برای نتیجه‌گیری در مورد ارزندگی یا عدم ارزندگی و در نتیجه خرید یا فروش سهام استفاده می‌کنند.

به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تحلیل بنیادی عبارتند از:

مزایای تحلیل بنیادی

ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻣﺰﯾﺖ آن اﻣﻨﯿﺖ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻣﻮاج رواﻧﯽ ﺑﺎزار اﺳﺖ

تحلیل‌های بنیادی مناسب برای سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت و تمرکز بر روندهای بلندمدت است

در نتیجه‌ی تحلیل بنیادی سهام مناسب برای بلندمدت شناسایی می‌شود

خطاهای تحلیل بنیادی دارای ضریب پایین‌تری نسبت به خطاهای تحلیل تکنیکال هستند

معایب تحلیل بنیادی

نیاز به تخصص بیشتری در زمینه‌ مالی دارد

بکارگیری این تکنیک باید نسبت به مشخصه صنایع و شرکت‌ها متفاوت باشد، و لازمه‌ی آن تحقیقات زمان‌بر و پر هزینه است

نیازمند زﻣﺎنی ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺟﻬﺖ ﺗﺤﻠﯿﻞ شرکت‌هاست و ﻣﺤﺪودیت‌های اﻃﻼع رﺳﺎﻧﯽ ﺷﺮکت‌ها از موانع آن به حساب می‌آیند

درصورت تغییرات محیطی، تحلیل با خطا مواجه می‌شود

یادگیری آن پیچیده و زمان‌بر است

۲ – تحلیل تکنیکال

تجزیه تحلیل تکنیکال یکی از روش‌های سنتی انتخاب سهام عادی و کاملا متمایز از روش بنیادی است.

برخلاف روش بنیادی که بر داده‌هایی از قبیل سود سهام، فروش، نرخ‌های رشد و یا قوانین و مقررات دولتی مبتنی است، روش تجزیه و تحلیل تکنیکی مبتنی بر داده‌های منتشر شده‌ی بازار است. داده‌های بازار ( market data ) شامل قیمت سهام یا سطح شاخص بازار، حجم (تعداد سهام معامله شده) و شاخص‌های تکنیکی است.

تحلیل تکنیکال (فنی) تغییر و حرکت قیمت اوراق بهادار را مدنظر دارد و از این داده‌ها برای پیش بینی تغییرات و حرکت آینده قیمت آن استفاده می‌کند.

تکنیکالیست‌ها از نمودارهای قیمت استفاده می‌کنند که این نمودارها اطلاعات ارزشمندی از قبیل حرکات و تغییرات روند قیمت در طول یک بازه زمانی، عکس العمل قبل و بعد از اتفاقات مهم، نوسانات گذشته و حال، حجم و میزان معاملات تاریخی و قدرت نسبی یک سهم نسبت به کل بازار را در اختیار ما قرار می‌دهند. همچنین تحلیل تکنیکال کمک زیادی به تشخیص زمان ورود به معامله می‌کند.

تجزیه تحلیل فنی یک روش پیش بینی قیمت با استفاده از قیمت‌های گذشته است. این روش مبتنی بر تحلیل عرضه و تقاضای کالاها، سهام، شاخص‌های معاملات آتی یا هر ابزار قابل معامله است.

اغلب به این روش، روش تجزیه و تحلیل بازار یا تجزیه و تحلیل داخلی نیز گفته می‌شود، به این علت که در این روش از طریق ثبت داده‌های مربوط به سهام به بررسی عرضه و تقاضای سهام در کل بازار پرداخته می‌شود.

هدف تجزیه و تحلیل تکنیکال استفاده از زمان است، بعبارت دیگر هدف آن پیش بینی تغییرات قیمتی کوتاه‌مدت در شاخص‌های بازار سهام و سهام بصورت جداگانه است.

این پیش‌بینی بر مطالعه بازار یا تغییرات سهام از طریق تجزیه و تحلیل داده‌های قیمتی و حجم مبادله سهام یا مطالعه شاخص‌های تکنیکی مبتنی است. توجه داشته باشید که تجزیه و تحلیل‌گران تکنیکی نه تنها به سطوح قیمتی بلکه بر تغییرات قیمت نیز توجه داشته و سعی می‌کنند تغییرات قیمت را پیش بینی نمایند.

به صورت خلاصه، منطق تجزیه و تحلیل تکنیکی عبارت است از:

۱. قیمت ها توسط نیروی عرضه و تقاضا تعیین می‌شوند.

۲. عوامل مختلفی از قبیل عوامل بنیادی و عوامل روانشناختی بازار بر میزان عرضه و تقاضا تاثیر می‌گذارند.

۳. قیمت سهام هم زمان با تغییر و تعدیل قیمت سهام به سطوح تعادل جدید، به روند جدید تغییر می‌یابد.

۴. روندها و تغییرات می‌توانند از طریق مطالعه تغییرات قیمتی و حجم معامله در طول زمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و مشخص شود.

معامله‌گرهایی که از استراتژی‌های تکنیکال استفاده می‌کنند، معتقدند “همه‌ی اطلاعات مهم بازار در قیمت‌ها و حجم معاملات منعکس شده است” و اگر بخشی از اطلاعات خود را در قیمت نشان نمی‌دهند، عملا برای فعالان بازار ارزش ندارد.

تحلیلگران تکنیکال از مفاهیم و ابزارهایی مانند اندیکاتورها و اسیلاتورها، خطوط روند، حمایت‌ها و مقاومت‌ها و… برای تحلیل استفاده می‌کنند.

به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تحلیل تکنیکال عبارتند از:

مزایای تحلیل تکنیکال

ﯾﮏ ﺗﺤﻠﯿﻠﮕﺮ ﺗﮑﻨﯿﮑﺎل ﻣﯽ‌ﺗﻮاﻧﺪ از اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﺧﻮد در ﺗﻤﺎم ﺑﺎزارﻫﺎ و روی ﺗﻤﺎم ﭼﺎرت‌ها اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﺪ و اﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻧﻘﺎط ﻗﻮت اﯾﻦ ﻧﻮع ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻣﯽ‌ﺑﺎﺷﺪ. (درﺻﻮرﺗﯽ ﮐﻪ تحلیل‌گران بنیادی تنها ﻣﯽ‌ﺗﻮاﻧﻨﺪ از ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﺮرﺳﯽ اﻃﻼﻋﺎت و صورت‌های ﻣﺎﻟﯽ ﺧﻮد در ﺑﺎزار ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ و اﯾﻦ ﻧﺎﺷﯽ از ﺣﺠﻢ زﯾﺎد اﯾﻦ اﻃﻼﻋﺎت ﻣﯽ‌ﺑﺎﺷﺪ).

زمان مناسب خرید نقش مهمی در عملکرد معامله‌گر دارد و استفاده از روش تحلیل تکنیکال کمک بسزایی در تشخیص زمان خرید می‌کند.

مناسب‌ترین زمان ورود یا خروج را در کوتاه‌مدت نشان می‌دهد

هزینه و زمان تحلیل آن کم است

دوره‌ی آموزش این روش کوتاه است

معایب تحلیل تکنیکال

خطاهای تحلیلی در این روش به نسبت تحلیل بنیادی دارای ضریب بالاتری است و به علت تمایلات و تعصب متفاوت افراد، امکان تفسیر و تحلیل‌های متفاوتی وجود دارد

دﺷﻮاری در ﮔﺮدآوری اﻃﻼﻋﺎت و انواع روشهای تحلیل سهم اﯾﺠﺎد زﯾﺮﺳﺎﺧت های ﻧﺮم اﻓﺰاری ﺟﻬﺖ اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﻤﻮدارﻫﺎی ﻗﯿﻤﺘﯽ ﺳﻬﺎم

عدم کاربرد در سهام شرکت‌های کوچک

ابزارهای تحلیلی گوناگون و زیادی برای این روش وجود دارند.

۳– روانشناسی بازار

با درنظر گرفتن مباحث گسترده کارایی بازار، گاهاً سرمایه گذاران نگاهی گذرا به بحث روانشناسی در بازارهای مالی و نقشی که احساسات و عواطف در آن ایفا می‌کند، می‌اندازند.

مخصوصا اینکه در کوتاه‌مدت، احساسات و هیجانات سرمایه‌گذاران بر قیمت‌های سهام و بازارها تاثیر می‌گذارد. لذا آگاهی از این موارد در رابطه با تصمیم‌گیری‌ها و درک فرآیندهای بازار مالی ضروری به نظر می‌رسد.

مالی رفتاری ( BEHAVIORAL FINANCE ) به معنای مطالعه رفتار سرمایه‌گذاران با استفاده از این عقیده است که سرمایه گذاران ممکن است به صورت غیرعقلایی عمل نمایند و معمولا هم در بازارها رفتارهایی احساسی به چشم می‌خورد.

در این نوع روش معامله‌گر هیچ تحلیلی جهت پیدا کردن سهم مناسب انجام نمی‌دهد. در حقیقت معاملات و توجه خود را معطوف به سهامی می‌کند که مورد توجه بازار است که این توجه از راه‌های مختلفی قابل شناسایی است:

سهامی که بیشترین حجم معامله را در روز داشته‌اند.

سهامی که در قسمت پربیننده سایت بورس تهران آمده‌اند.

سهامی که بیشترین نظرات را در شبکه‌های اجتماعی به خود اختصاص داده‌اند.

سهامی که اخبار داغ و حساسی دارند.

اما مدیریت احساسات در حیطه‌ی معاملات بسیار ضروری است چراکه معامله‌گران اغلب باید سریع فکر کنند و در زمانی کوتاه به خرید و فروش سهام بپردازند. در نتیجه برای انجام این کار، نیازمند نظم و برنامه‌ی معاملاتی از قبل تعیین‌شده‌ای هستند که بتوانند زمان ورود و خروج به معاملات را بهتر مدیریت کنند.

در این راستا معامله‌گران باید دستورالعمل‌هایی مبتنی بر میزان ریسک‌پذیری‌شان برای زمان ورود و خروج از یک معامله را در نظر داشته باشند (چه برای اهداف سود خود و چه برای اعمال حد زیان‌شان) و از این طریق احساسات را از معامله خارج کنند.

علاوه بر این یک معامله‌گر می‌تواند تصمیم بگیرد که در پی تحولاتی خاص، چگونه در خصوص خرید یا فروش سهام مورد نظر خود اقدام کند و محدودیت‌های تعیین شده‌ای را در خصوص میزان سود یا زیان به ازای هر روز معاملاتی در نظر بگیرد.

به روز بودن معامله گر و کسب مهارت در زمینه‌ی مطالعه ی نمودارها و صورت‌های مالی، تجزیه تحلیل اخبار، صنعت و تکنیک‌های معاملاتی بسیار حائز اهمیت است. چراکه “دانش”، به معامله‌گر کمک می‌کند تا بهتر بتواند بر ترس خود غلبه کند.

به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تکنیک روانشناسی بازار عبارتند از:

مزایای روانشناسی بازار:

کنترل بر احساسات، غلبه بر احساس طمع و یادگیری انعطاف پذیری در حین انجام معاملات

توانایی تغییر عادات ذهنی جهت همسو شدن با جریان بازار

آگاهی از آن موجب می‌شود تا با برنامه‌ریزی قبلی و استراتژی مدون وارد بازاهای سرمایه گذاری شوید

باعث می‌شود تا اقدامات سرمایه‌گذاری خود را براساس منطق پیش ببرید و از تصمیمات احساسی جلوگیری کنید

معایب روانشناسی بازار:

این دسته از استراتژی‌های معاملاتی بسیار پر ریسک هستند

آگاهی از مباحث روانشناسی بازار، مکملی در کنار انواع تحلیل‌های بازار مالی به حساب می‌آید و به خودی خود کافی نیست. درک فرآیندها و تکنیک‌های بازار مالی، مسیر فرصت‌های خرید و فروش را فراهم می‌آورد و کنترل احساسات شخصی و پیش بینی هیجانات سرمایه‌گذاران نیز در این بین می‌تواند نقش به سزایی را در میزان سود و زیان فرد ایفا کند.

از کدام روش برای تحلیل سهام استفاده کنیم؟

انتخاب بین تحلیل بنیادی و تکنیکال به بازه زمانی سرمایه‌گذاری، اهداف و شرایط شخص بستگی دارد. اما بطور کلی بیشتر سرمایه‌گذاران و معامله‌گران حرفه‌ای در بورس ایران توصیه می‌کنند همزمان از تحلیل‌های بنیادی و تکنیکال برای انتخاب سهام و تصمیم‌گیری استفاده شود.

به ترکیب این دو نوع تحلیل، تحلیل تکنوفاندامنتال گفته می ‌ شود.

با این حال، در برخی شرایط امکان استفاده از این دو تحلیل نیست و حتی چنین نیازی وجود ندارد. مثلا اشخاصی که نوسان‌گیری‌های کوتاه‌مدت روزانه انجام می‌دهند طبیعتا نمی‌توانند زمان زیادی برای تحلیل بنیادی صرف کنند و نیازی نیز ندارند.

این افراد صرفا با تحلیل نمودارها و روانشناسی بازار تصمیمات خرید و فروش خود را می‌گیرند.

استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها جهت توسعه مدل انتخاب پرتفوی سهام

هدف از انجام این پژوهش توسعه روش های انتخاب پرتفوی با بکارگیری روش تحلیل پوششی داده ها است. در این پژوهش کارایی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در طبقات مختلف با استفاده از تکنیک تحلیل پوششی داده ها مورد سنجش قرار گرفته است. بدین منظور با استفاده از مدلهای CCRداده گرا و BCC بارویکردهای CRS و VRS، کارایی نسبی شرکتها محاسبه گردیده است. همچنین واحدهای کارا شناسایی گردیده و به تشکیل پرتفویی از کاراترین شرکتها و مقایسه بازده پرتفوی با پرتفوی بازار پرداخته شده است. داده های مورد نیاز پژوهش از صورتهای مالی 228 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در کل صنایع برای دوره زمانی 1390-1392 گردآوری شده است. با بررسی مطالعات انجام شده جهت محاسبه کارایی شرکت ها از سه متغیر ورودی شامل، سرمایه در گردش، قیمت هر سهم و نسبت کل بدهی به کل دارایی ونیز چهار متغیر خروجی شامل، نسبت بدهی جاری به کل بدهی، سود تقسیمی هر سهم، سود هر سهم و نسبت بازده جمع دارایی استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که روش ارایه شده ، می تواند اثر مثبتی در انتخاب سبد سهام و تشکیل پرتفوی داشته باشد.

ارزیابی شرکتهای دارویی در بازار سهام تهران با استفاده از روش تحلیل پوششی داده‌ها

ارزیابی عملکرد شرکت‌ها از جهات مختلف دارای اهمیت می‌باشد. از نظر تجاری و کسب و کار، دارو در شمار برترین کسب وکارهای دنیا قرار دارد. اهمیت این کسب وکار باعث شد تا نگاه ویژه‌ای به آن در اقتصاد کشورهای توسعه یافته وجود داشته باشد. در این راستا، ارزیابی عملکرد و رتبه بندی شرکتها، برای سرمایه گذاران در این حوزه مفید خواهد بود. در این پژوهش شرکت های دارویی فعال در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1384- 1389با استفاده از تکنیک تحلیل پوششی داده ‌ ها رتبه بندی شده‌اند. برای این منظور، از دارایی، حقوق صاحبان سهام، تعداد پرسنل و موجودی کالا به عنوان متغیرهای ورودی، و از فروش، سود ناخالص و سود خالص به عنوان متغیرهای خروجی استفاده شده است.

کلیدواژه‌ها

  • تحلیل پوششی داده‌‌ها
  • شرکت‌‌های دارویی
  • بازار سهام تهران

عنوان مقاله [English]

Evaluation of Pharmaceutical Companies in Tehran Stock Market using DEA Technique

نویسندگان [English]

  • Gholamreza Eslami Bidgoli 1
  • Bahram Naghsh Tabrizi 2
  • Seyed Hamidreza Alavi 3

 Business assessment is important for Stockholders. Pharmaceutical business is one of the most important businesses in the developing countries. Managing and evaluating of these firms can be helpful to develop this business. Analyzing the situation of firms in the past and the present is very important in order to achieve this gole.  Purpose of this research has been to rank the pharmaceutical Companies which have been active in Tehran Stock Market during 1384-1389 using Data Envelopment Analysis(DEA) technique. Doing so, we have used Asset, Equity, Personnel, Stock as input variables, and Sale, Gross profit and net profit as output variables. Â



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.